سلام

 

ماه مبارک رمضان، ماه ضیافت الهی و نزول قرآن گرامی باد. 

ماه مبارک رمضان

 

عقده محبت

كمبود محبت‏
از ديگر نيازهاى اساسى انسان نيازهاى عاطفى است. بسيارى از اختلالات و نارسايى‏هاى شخصيتى، خلقى و رفتارى در بى توجهى به اين نياز اساسى و كمبود آن ريشه دارد، كه به عنوان يكى از آسيب‏هاى جدى خانواده مورد توجه آسيب شناسان قرار گرفته است و ما به اختصار به بررسى آن مى‏پردازيم:
همه انسانها نيازمند محبت، عاطفه و توجه ديگرانند و همچنين نيازمندند كه براى پرورش كمالات انسانى در خود، به ديگران محبّت كنند و ديگران را از عاطفه و توجه خويش بهره‏مند سازند. البته در بعضى شرايط و نسبت به برخى افراد اين نياز به صورت شديدترى مطرح است و ارضاى آن در اين شرايط به اين افراد مستلزم توجه و تأكيد بيشترى است.
بيماران، ايتام، كهن سالان، كودكان، فقرا و ناتوانان و كسانى كه از مايه‏هاى عاطفى بيشترى برخوردارند، مثل هنرمندان و زنان و كسانى كه به علت سختى شرايطى كه در آن واقع شده‏اند عواطفشان جريحه‏دار شده، نياز به توجه عاطفى بيشترى دارند. اسلام نيز به عنوان دينى جامع به اين نياز اساسى توجه كافى مبذول داشته است و تربيت انسان‏هايى حساس نسبت به نيازهاى عاطفى ديگران را وجهه همّت خويش قرار داده و از طرق مختلف ايجاد نگرش صحيح به مسئله ترغيب آنان و نيز ارائه الگوهاى عملى كوشيده است براى برآوردن اين نياز اساسى بسترهاى مناسب را فراهم آورد. «1»
پيامبر اعظم (ص) درباره محبت به همسر و فرزندان مى‏فرمايد: «اين سخن مرد كه به همسرش بگويد: واقعاً تو را دوست دارم هرگز از دل زن بيرون نمى‏رود.» «2»
و نيز مى‏فرمايد:
كسى كه وارد بازار شود و هديه‏اى براى خانواده خود بخرد … بايد به دختران قبل از پسران هديه بدهد، زيرا كسى كه دخترش را شاد كند مانند اين است كه بنده‏اى از فرزندان اسماعيل را آزاد كرده است. «3»
و امام صادق (ع) در اين باره مى‏فرمايد:
«همانا بهترين شما كسى است كه براى همسرش بهتر است.» «4» و يا «همسرانتان را دوست بداريد.» «5»
به هر حال در منابع اسلامى موارد بسيارى وجود دارد كه به طور مستقيم و غير مستقيم ما را نسبت به آسيب‏هاى عاطفى به ويژه در خانواده توجه داده است و رسيدگى و محبت به عموم افرادى كه نيازمند به محبت هستند، به ويژه اعضاى خانواده را توصيه كرده است.
عيادت بيماران، توجه به سالمندان، دستگيرى مستمندان، اكرام يتيمان و … از جمله مواردى هستند كه درباره آنها تأكيد بسيار شده است.

صفحات: 1· 2

انقطاع فرهنگی بین خاواده و نسل نو

تعارضات فرهنگى‏
عدم كارايى در انتقال فرهنگ از برخى نهادهاى فرهنگى، مى‏تواند منجر به انقطاع فرهنگى،شكاف نسل‏ها، بى‏توجهى و هتك حرمت به ارزشها شود و آنچه در اين ميان از همه نگران كننده‏تر است، امكان پديد آمدن و شكل‏گيرى تباين، تعارض و دوگانگى ميان فرهنگ رسمى و غير رسمى جامعه است.
بديهى است كه اگر به هر دليلى در روابط فرزندان و والدين شاهد اين تباين و دوگانگى باشيم، جلوه‏هاى رفتارى حاصل از اين دو گانگى فرهنگى كه خود را در قالب دورويى، نفاق، چاپلوسى، تملق، رفتارهاى دو گانه و … ظاهر خواهد ساخت، زمينه‏هاى تربيتى ناخوشايندى را فراهم مى‏سازد كه مؤثرترين و نافذترين ابزارها و شيوه‏هاى تربيتى نيز در مواجهه با آنها كارايى خود را از دست خواهد داد.
از سوى ديگر امروزه در بسيارى از نقاط جهان، جوانان عليه فرهنگ سنتى خود در حال شورش‏اند و با پوشيدن لباس‏هاى عجيب و غريب و پرداختن به موسيقى‏هاى خاص مشكلاتى را در خانواده‏ها به وجود مى‏آورند و به دنبال وقوع انقلاب ارتباطات و فناورى‏هاى جديد آنها به شدت تأثير پذيرفته، ارزشهاى جديدى را درك مى‏كنند. در عين حال ارزشهاى سنتى و هنجارهاى قديمى در صورتى كه نتواند با ابزارها و روشهاى جديد و عقلانى به نسل جديد انتقال پيدا كند، كارايى خود را از دست خواهد داد و تضاد و تعارض بين نسل‏ها و كشمكش‏هاى فرهنگى بين اعضاى خانواده‏ها رخ خواهد داد. و اين مسئله هنگامى كه افراد راههاى معقول را در پيش نگرفته و نتوانند احساسات خويش را كنترل نمايند، شديدتر خواهد شد و تعارضات، خشونت‏ها، شورشها و عصيانگرى هايى را در بر خواهد داشت.
بر همين اساس است كه آشنايى والدين با شيوه‏ها و تكنيك‏هاى جديد ارتباطى و تربيتى ضرورت مى‏يابد. زيرا كه با پيشرفت فن‏آورى و انفجار اطلاعات، شيوه‏هاى قديمى روز به روز كارايى خود را بيشتر از دست داده و منسوخ خواهند شد.
فاصله فرهنگى‏
مطالعات انجام شده نشان مى‏دهد كه نظام ارزش‏هاى والدين و فرزندان در حال تغيير است، و به زودى در نظام ارزشى والدين و فرزندان تفاوت‏هايى حاصل مى‏گردد.
امروزه تغيير در اين نظام ارزشى، شيوه‏هاى رفتارى و زمينه‏هاى فرهنگى ظهور فاصله فرهنگى بين نسل‏ها را بيش از زمان ديگرى در بسيارى از جوامع و خانواده‏ها امكان‏پذيرساخته است، عوامل مختلف مادى و پيشرفت‏هاى جديد صنعتى و فنّاورى‏هاى ارتباطى و رايانه‏اى بروز اين پديدار را شدت بخشيده است كه در ميان اعضاى خانواده نوجوانان و جوانان گروههاى سنى تا 24 ساله به عنوان قشرهاى اثرپذير بيش از سايرين در معرض اين تغييرات قرار دارند.  در صورت بى‏توجهى والدين و عدم برخورد مناسب اين تغييرات مى‏تواند به عنوان يك آسيب جدى خانواده را مورد تهديد قرار دهد.
در مطالعه‏اى كه درباره مقايسه نظام ارزش‏هاى پسران و پدران و عوامل مؤثر بر آن انجام شده است، فاصله ارزش‏هاى علمى پسران نسبت به پدران 1/ 2 درصد افزايش نشان مى‏دهد، فاصله ارزش‏هاى هنرى نزد پسران به ميزان 6/ 6 درصد نسبت به پدران افزايش نشان مى‏دهد. اين فاصله در مورد ارزشهاى مذهبى از اين مقدار بيشتر است؛ يعنى فاصله ارزشهاى مذهبى براى پدران به ميزان 45/ 5 درصد نسبت به پسران افزايش نشان مى‏دهد. بر اساس نتايج فوق مى‏توان ادعا كرد: اول اينكه در اغلب گرايش‏هاى ارزشى بين پدران و پسران فاصله ايجاد شده است. دوم: اين گرايش‏ها در زمينه ارزشهاى مذهبى و اجتماعى در نزد نسل موجود (پسران) كاهش و در زمينه ارزشهاى هنرى، سياسى، علمى و اقتصادى افزايش نشان مى‏دهد.  و معلوم مى‏شود آنچه در نظام ارزشى پسران به عنوان واقعيت غايى محسوب مى‏شود، ارزشهاى اقتصادى و علمى است، در حالى كه نزد پدران ارزشهاى اجتماعى و مذهبى واقعيت غايى دارند و اين فاصله فرهنگى مى‏تواند در خانواده يك آسيب جدى تلقى شود كه تلاش پدران و مادران را براى مبارزه با آن مى‏طلبد.
راههاى پيشگيرى و درمان آسيب‏هاى فرهنگى‏
- ارائه الگوهاى مناسب و مطابق با ارزشها و باورهاى دينى و اعتقادى در قالب قابل قبول به جوانان و نوجوانان؛
- ايجاد ارتباطات دوستانه و عميق و ابراز محبّت با همه اعضاى خانواده؛
- بازنگرى در شيوه‏هاى برخورد با مسائل جوانان و نوجوانان و درك مسائل و مشكلات آنان؛
- شناخت دقيق و عميق نسبت به ويژگى‏ها، نيازها و روحيات جوانان و نوجوانان؛
- ايجاد شرايط مطلوب براى درك متقابل والدين و نوجوانان و جوانان؛
- آشنايى والدين با تكنيك‏هاى جديد و كاربرد تكنولوژى روز مانند كامپيوتر، اينترنت و ….
1- علی رضا عصاره - آسیب های ناشی از تحولات خانواده ص668

دوستیهای نامتعارف

انسان موجودى اجتماعى و مدنى الطبع است و تأمين نيازهاى او در زندگى اجتماعى او امكان‏پذير است. همين امر نيز برقرارى دوستى‏ها، ارتباطات و مناسبات جمعى را ضرورت مى‏بخشد.
ضرب‏المثل معروفى است كه: «هزار دوست كم است، يك دشمن زياد» و امام على (ع) نداشتن دوست را باعث تنهايى و غربت، «1» وجود دوست را از نعمت‏هاى بزرگ الهى معرفى مى‏كند. «2» به همين دليل برقرارى ارتباطات مؤثر و دوستى‏هاى متعارف مى‏تواند عامل رشد و ترقى همه جانبه افراد محسوب گردد همانطور كه به همان اندازه در صورت خارج شدن از حدود متعارف موجب هلاكت و نابودى فرد و خانواده است. و به عنوان يكى از آسيب‏هاى اساسى خانواده تلقى مى‏گردد.
امروزه با توجه به شكل و ساختار زندگى خانواده، نظارت بر دوستى‏ها توسط اعضاى خانواده به شدت كاهش يافته است. فاصله گرفتن فرزندان از حيطه نظارت خانواده از يك سو، وجود مشكلات و مسائل جنسى، اجتماعى و اقتصادى براى اعضاى خانواده از سوى ديگر، افراد و اعضاى خانواده را به ويژه در شهرهاى بزرگ‏تر در معرض دوستى‏هاى غير متعارف و خارج از مدار منطق و سلامت اجتماعى قرار داده است. اين نوع دوستى‏ها به خصوص در بين دختران و پسران جوان فراوانى بيشترى نشان مى‏دهد. شواهد و قرائن نشان مى‏دهد، آسيب‏هايى كه امروزه از طريق دوستى‏هاى غير متعارف متوجه اعضاى خانواده‏ها مى‏گردد در دو جهت والدين و فرزندان قابل توجه است:
الف. والدين: برخى برخوردها و اختلافات خانوادگى در نتيجه رفيق بازى و رفت و آمدهاى نامتعارف زن و مرد است كه ممكن است از دو جهت آسيب‏هايى به خانواده وارد سازد:
اوّل اينكه موجب صرف بخش قابل توجهى از درآمد و اقتصاد خانواده براى خوشگذرانى با دوستان ناباب گشته و خانواده را دچار تنگنا و فقر و پريشانى نمايد.
دوم: صرف بخش زيادى از وقت مفيد زن يا مرد با دوستان و رفيق بازى‏ها و لهو و لعب و سبب رنجش خاطر خانواده گردد.
به هر حال رفيق بازى‏هاى خارج از حد متعارف از ناحيه هر كدام از زن و مرد كه باشد مى‏تواند باعث از بين رفتن حقوق ديگر اعضاى خانواده و در نتيجه اختلافات و درگيريهاى خانوادگى و تلخكامى زندگى گردد. «3»
ب. فرزندان: تحقيقات انجام شده نشان مى‏دهد، آسيب هايى كه امروزه از طريق دوستى‏هاى غير متعارف متوجه فرزندان، به ويژه نوجوانان و جوانان مى‏گردد. منجر به بزهكارى در زمينه‏هاى مختلف به خصوص فرار  از خانواده (كه بيشتر هم شامل دختران مى‏شود رو به فزونى است) مى‏گردد. و توجه جدى خانواده‏ها را براى مبارزه با اين آسيب فرهنگى مى‏طلبد.
پژوهشگران و محققين مهمترين عوامل گرايش فرزندان به دوستان ناباب و فرار از خانه را به شرح زير بيان كرده‏اند:
- فقدان عاطفه و محبت در كانون خانواده‏ها و ناهماهنگى والدين با يكديگر؛
- محبت كاذب و تأمين خواسته‏هاى جوانان توسط دوستان نامناسب؛
- عدم برقرارى ارتباط صحيح والدين با فرزندان؛
- فراهم نكردن زمينه تربيت صحيح و رها كردن فرزندان؛
- ناآگاهى، عقب ماندگى و ضعف شخصيتى فرزندان و والدين؛
- عدم شناخت روحيات فرزندان توسط والدين؛
- عدم نظارت كامل خانواده بر روابط اجتماعى دختران خود؛
- وجود فقر فرهنگى مانع شناخت رفتارهاى فرزندان؛
- از بين رفتن حرمت و قبح بسيارى از مسائل در برخى خانواده‏ها؛
- ضعف فرهنگى و انحطاط بنيان‏هاى خانوادگى و اجتماعى.
نتايج تحقيقات ديگرى كه در سال 1382 در بين برخى دانش‏آموزان انجام شده است، «4» نشان مى‏دهد سيگار، الكل و مواد مخدر به ترتيب بيشترين آمار مصرف را در بين دانش‏آموزان به خود اختصاص داده‏اند.
در اين زمينه 3/ 5 درصد دانش‏آموزان حداقل يك بار تجربه مصرف سيگار، 5/ 0 درصد تجربه مصرف حداقل يك بار مواد مخدر و 1/ 2 درصد تجربه مصرف حداقل يك بار الكل را داشته‏اند. به گفته مدير كل دفتر پيشگيرى از آسيب‏هاى اجتماعى آموزش و پرورش، 7/ 18 درصد دانش‏آموزان در معرض مصرف سيگار، 6/ 4 تا حدود زيادى در معرض مصرف سيگار، 3/ 13 درصد در معرض خطر مصرف مواد مخدر و 8/ 15 درصد در معرض مصرف الكل هستند.
بر اساس اين تحقيقات، خانواده، مدرسه، همسالان، محله و محيط زندگى، احساس خودباورى، اعتقادات مذهبى و دينى و پايبندى به آنها از عوامل مهم مصرف در بين دانش‏آموزان ذكر شده است كه در اين ميان تأثير دوستان و همسالان ناباب و خانواده و كنترل آن از اهميت بيشترى برخوردار بوده است.
قرآن و روايات ما نيز مملو از هشدار درباره برقرارى دوستى‏هاى نامتعارف شده است.
داستان فرزند حضرت نوح (ع) يكى از آن نمونه‏ها است كه در قرآن كريم به آن اشاره شده است، همچنين روايات متعددى در اين زمينه وارد شده است كه در اينجا از بيان آنها خوددارى مى‏نماييم.  به هر حال والدين وظيفه دارند علاوه بر توجه جدى به اين آسيب خانوادگى درباره خود، فرزندان را نيز به گونه‏اى تربيت كنند كه از گزينش دوستان ناباب خوددارى نمايند و آبرو، جان، مال و ايمان خانواده را در مقابله با اين آسيب جدى حفظ كنند.
1- نهج البلاغه /1115

2-غررالحکم /724

3-آسیب های خانواده و راه حل های آن - حیدر مظفری - مجموعه مقالات همایش ص 80

4- علی رضا عصاره - آسیب های ناشی از تحولات خانواده

تغییر در الگو پذیری اعضای خانواده


از شيوه‏هاى مؤثر يادگيرى، مشاهده الگوى رفتارى است. در اين حالت فرد با توجه به نمونه رفتارى مناسب و به ياد سپارى آن، در موقع مناسب آن را به اجرا در مى‏آورد.
اين نوع يادگيرى بخش عمده‏اى از آموزه‏هاى انسان را در بر مى‏گيرد. از عوامل مؤثر در اين يادگيرى آن است كه الگو، نزد ياد گيرنده از وجاهت و اعتبار، قوت، لياقت و صميميت برخوردار باشد. به علاوه، الگوهايى كه به موفقيت و كارآمدى مشهورند، بيشتر در معرض توجه‏اند.
اولياى دين مقدس اسلام نيز به اين دو اصل يعنى اهميّت پيروى از يك الگوى شخصيتى و رفتارى و اعتبار و وجاهت آن توجه دارند و بر همين اساس مردم را به پيروى از الگوهاى مناسب دعوت مى‏كنند.
حضرت ابراهيم (ع)، «1» پيامبر اسلام (ص) «2» و خانواده بزرگوار آن حضرت به عنوان بهترين اسوه و الگو، براى همانند سازى و داراى ويژگى‏هاى شخصيتى و رفتارى به دور از هرگونه ناهنجارى رفتارى و شخصيتى و اخلاقى هستند كه در قرآن معرفى شده‏اند.
حضرت على (ع) در اين باره مى‏فرمايد:
مردم! به اهل بيت پيامبرتان بنگريد. از آن سو كه گام بر مى‏دارند برويد، قدم جاى قدمشان بگذاريد. آنها هرگز شما را از راه هدايت بيرون نمى‏برند و به پستى و هلاكت باز نمى‏گردانند. «3»
امروزه با توجه به تغيير در نظام ارزشى والدين در مقايسه با فرزندان و در نتيجه كاهش پايبندى اعضاى خانواده به نظام ارزشى مورد احترام- كه مى‏تواند علل و عوامل متعدد و مختلفى داشته باشد در الگوپذيرى نوجوانان و جوانان از نظام خانوادگى تغييرات محسوسى حاصل آمده است. اين امر آسيب هايى را متوجه خانواده‏ها مى‏نمايد، كه مهم‏ترين آنها تبعيت از رفتارها و منش‏هايى است كه گروه دوستان به دليل بهره‏گيرى از فرهنگ‏هاى وارداتى كسب و بدان عمل مى‏نمايند.
عدم پايبندى به ارزشهاى فرهنگى مورد احترام اعتقادى و ملّى، فرزندان را به گونه‏اى مرعوب ارزشهاى وارداتى مهاجم خواهد كرد كه آنها بدون هيچ گونه مقاومتى و گاهى با يك خود باختگى فرهنگى در مقابل چنين ارزشهايى كه در تعارض آشكار با فرهنگ دينى و ملى است تسليم مى‏شوند و اين امر به آسيب پذيرى‏هاى متفاوت آنان در ابعاد فرهنگى- اجتماعى و استحاله ارزشها و فرهنگ دينى منجر خواهد شد.
1- ممتحنه /4

2- احزاب /21

3- نهج البلاغه خطبه /97

راه کار

راه هاى پيشگيرى از آسيب‏هاى فرهنگى‏
- تعميق باورها و ارزش‏هاى دينى، اخلاقى و پايبندى به اجراى حدود و احكام الهى؛
- تقويت كنترل درونى و پرورش پاكدامنى و ايجاد مصونيت در برابر آسيب‏هاى فرهنگى از طريق ترويج و توسعه آموزش‏هاى دينى به صورت كاربردى؛
- اطلاع رسانى به موقع و همه جانبه نسبت به پيامدهاى منفى فردى، خانوادگى و اجتماعى آسيب‏هاى فرهنگى؛
- ايجاد ملكه تقوا و پرهيزگارى در خود به واسطه والدين به منظور ارائه الگوى عملى در خانواده.
- فراگيرى و كسب اطلاعات لازم از سوى والدين درباره آسيب‏هاى جديد فرهنگى خانواده‏ها و انتقال صحيح آنها به اعضاى خانواده؛
- توجه جدى والدين به آموزش فرزندان به ويژه تعليم قرآن، احكام دينى، ارزشهاى اسلامى و مهارت‏هاى زندگى.

آسیب هایی که خانواده را تهدید می کند

( قسمت اول ) مدگرايى و چشم و هم‏چشمى‏
تقليد فرهنگى خطر بسيار بزرگى است، اما اين حرف اشتباه نشود با اينكه بنده با مد و تنوع و تحول در روشهاى زندگى مخالفم، نه، مدگرايى و نوگرايى اگر افراطى و روى چشم و هم چشمى نباشد عيبى ندارد. لباس و رفتار و آرايش تغيير پيدا مى‏كند. مانعى هم ندارد، اما مواظب باشيد قبله نماى اين مدگرايى به سمت اروپا نباشد. اين بد است. مردم خودشان طراحى كنند و بسازند. (مقام معظم رهبرى)
امروزه در خانواده‏ها شاهد پديده‏اى به نام «مد» هستيم كه جوانان ما را با ظاهرى به جامعه مى‏كشاند كه هيچ سنخيتى با فرهنگ، آداب و رسوم و مسائل اعتقادى ما ندارد.
اين آسيب در خانواده‏ ها وقتى نگران كننده‏تر و مخرب‏تر مى‏شود كه برخى خانواده‏ها و والدين خود نيز در ترويج آن پيشتاز مى‏شوند و نوجوانان و جوانان خود را در گرايش هر چه به نام «مد» در جامعه نمود مى‏يابد تشويق مى‏كنند.
البته تنوع و تحول در ظاهر حق جوانان است امّا آنچه از بيانات مقام معظم رهبرى نيز استفاده مى‏شود اين است كه نبايد نياز به تحول و تنوع تبديل به مدگرايى افراطى و تقليد كوركورانه از مدل‏هاى كشورهاى غربى و اروپايى و ترويج فرهنگ مبتذل آنان گردد و در فرهنگ و ارزشهاى اسلامى و الهى رسوخ كرده و خانواده‏هاى ايرانى را دچار تزلزل و آسيب‏ نمايد

یک حس ماندگار

 

 

حتما ً شنیده اید یا براتون پیش آمده که از خودتون راضی باشید و یا به خودتون افتخار کنید . و می دونید که چه حس قشنگی است اما من می خواهم یک ادعای بزرگ کنم اون هم اینکه این حس برا من پایدار و ابدی خواهد ماند
می دونم الان از خودتون می پرسید مگه چه کار کرده که این همه از خودش راضیه
یک دختر دارم . از دو سال پیش منتظر و لحظه شمار روزی بودم که به سن تکلیف می رسه باورتون نمی شه حتی ساعتش را هم حساب کردم . دلم می خواهد اون قدر تلاش کنم که لوح سفید دل دخترم هیچ خط خوردگی نبینه .
بدون حاشیه بگم اول رمضان امسال به سن تکلیف می رسید . از دو ماه قبل در تدارک جشن تکلیفش بودم الان می گید این که چیزی نیست ، همه  مادرا برای دخترای نه سالشون جشن تکلیف می گیرن . ولی من می گم کار من مهمتره
آخه من تصمیم گرفتم جشن را توی خونه برگزار کنم و فامیل را دعوت کنم . نکته مهمش اینه که فامیلی را دعوت می کردم که اصلاً توی این حال و هواها نبودن .
خلاصه چون روز اول ماه بود همه را برای افطار وعده گرفتیم . از یکی دو هفته پیش هم با امام جمعه شهرمون قرار یک سخنرانی خوب را برای بچه ها و البته والدینشون گذاشته بودم . برای دخترای جمع سجاده و مهر و برای پسرا تسبیحای قشنگ و مهر هدیه خریده بودم .
روز اول فرا رسید چون ظهر دخترم به سن تکلیف می رسید طبیعتا روزه اون روز براش واجب نبود ، اما دخترم را برای ورود به راه انسان کامل شدن اماده کردم .
بعد از افطار مراسم را آغاز کردیم اول خودم صحبت کردم و از ضرورت این جشن گفتم و مقایسه این جشن با جشن تولد آخه من اهل جشن تولد گرفتن هم هستم ولی با تمام وجود اقرار کردم که این جشن مهمتره .
بعد حاج آقا صحبت کردن و بعد به اتفاق بچه ها نماز خوندن و …… اما جاتون خالی بود گه می دید بعضی از این فامیل که از روحانی و سخنرانی و… فراری بدند چه جوری محو صحبتها و مراسم و خلاصه کار ما شده بوند … توی همون جلسه چند تا از خانم ها گفتن فلانی درد سر ساختی ، بچه های ما هم میگن باید برای ما هم مثل ملیکا جشن تکلیف بگیرید ….
قسمت جالب داستان اینجاست
از روز بعد دخترم چند دفعه سی دی مراسم را تماشا می کرد و صحبتهای حاج آقا را گوش می کرد ، از رفتارش می فهمیدم که خیلی روش اثر گذاشته .
دختر من وزنش کمه 24 کیلو همه می گفتن نمی تونه روزه بگیره اون هم با وجود هوای داغ کرمان .
اما این جشن و دعاهای اون شب و خاطراتش و قطعا حضور خدا و عشق اهل بیت ودستگیری حضرت رقیه ( که شام اون شب نذر ایشون بود ) به دختر من چنان نیروی دادند  که تا الان همه روزه هایش را راحت گرفته .
اما دلیلی که باعث شد این مطلب را براتون بنویسم .
امروز داشتم مطالعه می کردم در مورد تربیت دینی فرزندان . دیدم در مورد برگزاری جشن تکلیف یک مطلب قشنگ نوشته بودند قبل از این که مطلب را بخونید ، بدونید اون حس افتخار و از خود راضی بودن بعد از خوندن این مطلب تقویت و یا بهتر بگم متولد شد .
«برگزارى مراسم جشن تكليف؛ علاوه بر بيدارشدن غرايز و نيازهاى روانى در نوجوان در دوران بلوغ، وجدان دينى و اخلاقى نيز در درون نوجوان بيدار و فعّال مى‏شود و او را به تفكر در باره معنويات و حقايق دينى وامى‏دارد.
بروز چنين واقعه ارزشمندى را بايد غنيمت شمرد و يك موهبت بزرگ در زندگى قلمداد كرد. از اين رو، شايسته است كه والدين با فرا رسيدن دوران بلوغ فرزندانشان از برگزارى جشن تكليف غفلت نكنند و براى اينكه فرزندشان قدم به سن تكليف گذاشته، جشن بگيرند و روز مكلّف شدن او را برايش قرين خاطرات شيرين سازند.
مرحوم سيد بن طاووس، آن فقيه و عارف كم نظير، روز تشرف به تكليف را عيد و بلكه از بزرگ‏ترين عيدها دانسته و به كسانى كه به آن بها و اهميت نمى‏دهند، هشدار داده، مى‏گويد:
چرا روز تشرّف به تكليف نزد آدمى زاده كه بنده‏اى ناتوان است، تا اين حدّ بى‏مقدار بوده كه روزش مجهول و نامش در ميان اهل تكليف، متروك است؟! من تاكنون ياد ندارم، كسى را يافته باشم كه براى اين روز مهم، آماده شده باشد و به اداى حق بزرگ آن همّت گمارد و آنچه از تعظيم براى خداوند جل جلاله واجب است، مراعات كند و يا براى از دست دادن چنين نعمتى تأسف خورد؛ گويى روزى نيست كه خداوند از آن سؤال كند؟!
من خود و فرزندان و خاصّان خود را توصيه مى‏كنم كه حق اين روز بزرگ را ادا كنند و با تعظيم و تقدير با آن برخورد نمايند. »

جشن تکلیف محمد محمدی ری شهری ص 18

فرهنگ الهی

 

فرهنگ الهى، انسان را آميزه‏اى از پيكر خاكى و روان آسمانى مى‏داند.
كه فرهنگ اسلامى تبلور تمام و كمال آن است، و هدفش دستيابى به كمالى است كه در تابش آفتاب «وحى» حاصل مى‏شود و معيار برترى افراد را نيز پرهيزگارى و پايبندى به اصول ثابت اخلاقى مى‏داند.
قرآن مجيد در اين رابطه مى‏فرمايد:
«انَّ اكْرَمَكُمْ عِنْدَاللَّهِ اتْقيكُمْ» حجرات 13
هر آينه گرامى ترين شما نزد خدا، پرهيزگارترين شماست.
اصولًا براى شناخت اصالت و ميزان برخوردارى يك فرهنگ از روح و حيات نياز به مطالعه و شناخت، عناصر برجسته، جهت و حركت، آهنگ رشد و انگيزه‏هاى حاكم بر آن فرهنگ مى‏باشد. تا مشخص شود كه آيا داراى شخصيت مستقلى مى‏باشد؟ و يا اينكه التقاطى بوده و دنباله‏رو فرهنگهاى ديگر است.
فرهنگ اسلامى بر خلاف فرهنگ مادى كه ساخته و پرداخته دست بشر است، به اين ويژگى منحصر به فرد، آراسته گشته و به حيات خود ادامه مى‏دهد.
متفكر بزرگ اسلامى، استاد شهيد مرتضى مطهرى در اين باره مى‏فرمايد:
«فرهنگ اسلامى مانند يك سلول زنده رشدكرد و فرهنگهايى‏را از يونانى و هندى و ايرانى و غيره در خود جذب كرد و به‏صورت موجود جديد با چهره و سيماى مخصوص به‏خود ظهوركرد و به‏اعتراف محققان تاريخ فرهنگ و تمدّن، تمدن‏اسلامى در رديف بزرگترين فرهنگها و تمدنهاى بشرى‏است.» آشنایی با علوم اسلامی مرتضی مطهری مقدمه کتاب

عصر تغییر واژه ها ( ابتذال فرهنگی مصداق تمدن و فرهنگ )

فرهنگ كه فرايندى از آداب و رسوم، خوى ها و خصلتها و چگونگى روابط حاكم بر مجموعه‏ ها و گروههاى انسانى است ضمن آنكه خود زاييده زندگى اجتماعى انسانهاست، تأثير شگرف و غيرقابل ترديدى بر چگونگى زندگى و ادامه حيات اجتماعى و ملّى ملّتها نيز دارد.
به عبارت ديگر، فرهنگ هر ملّتى ريشه در اعتقادات، طرز تلقى‏ها و نوع نگرش آنها به جهان و مسائل موجود در آن دارد. بنابراين به ميزانى كه پايه‏هاى اعتقادى و باورهاى اجتماعى ملتى مبتنى بر حقايق و ارزشهاى انسانى و الهى باشد، ارزشهاى فرهنگى او نيز شايسته تمجيد و در خورِ سنايش و قابل پيروى خواهد بود. امّا پر واضح است كه در طول تاريخ حيات بشرى، همواره آداب و سنن و خلق و خوى انسانها در جهت حق و بر اساس برداشتهاى حقجويانه و واقع گرايانه از قضايا و مسائل مختلف‏ نبوده و در بسيارى موارد و به دلايل عديده، انحراف و كجروى و دورى از صراط مستقيم فلاح و رستگارى و در غلتيدن در دامن موهومات و باورهاى خرافى، باطل گرايانه، غير الهى و ضد بشرى گريبانگير اقوام و ملل مختلف شده است.
همچنين به علت خوى اجتماعى انسان، مراودات و ارتباطات انسانى و به تبع آن روابط فرهنگى و مبادلات فكرى نيز به موازات تاريخ تحولات و تمدن بشرى وجود داشته است.
در اين ميان، بنا بر نص صريح قرآن، تقابل و تضاد بين دو فرهنگ «الهى» و «غير الهى» و نزاع و درگيرى بين دو مقوله «حق» و «باطل» از صبحدم تاريخ وجود داشته و تا واپسين لحظات غروب حيات بشرى نيز ادامه خواهد داشت. و در اين مسير، خدا پرستان و حقجويان، همواره روياروى باطل گرايان و شب پرستان، در نبردى آشتى ناپذير بسر خواهند برد.
امروزه با پيشرفت سريع تكنولوژى و علم صنعت و با پيدايش قطبهاى غول آساى صنعتى، اقتصادى و نظامى و با سيطره فرهنگ ابتذال، رفاه زدگى و ماديت بر كفرستان شرق و هيچستان غرب اين امكان فراهم آمده است كه سران كفر و الحاد و مستكبران جهانخوار، دم از تشكيل «دهكده جهانى» زده و با گسترش سلطه شبكه سازمانهاى بين المللى بر سراسر عالم، حاكميت «نظم‏نوين جهانى» را خواستار شوند. اينان بمنظور دستيابى به اين اهداف شوم، و در پى بسط و توسعه سلطه و نفوذ شيطانى و اهريمنىِ خود در تمام شؤون زندگى ملتهاى گوناگون در سراسر دنيا، از طريق نهادهاى وابسته به سازمان باصطلاح ملل متحد و با جهت‏دهى به تصميمات اين نهاد و كنترل حساب شده آنها، در سرنوشت تمامى ملتهابه صورتى آشكار و نهان دخالت مى‏كنند؛ به بهانه دفاع از حقوق بشر، با استفاده از وحشيانه‏ترين و رذيلانه‏ترين اقدامات ضد بشرى، حكومتهاى كشورها را تغيير مى‏دهند، تصفيه‏هاى خونين نژادى‏را كه به دَدْمنشانه‏ترين روشها صورت مى‏گيرد، با ظرافت و ترفندهاى گوناگون توجيه مى‏كنند، از طريق پيمانهاى چند جانبه اقتصادى همانند «گات» و غيره زمينه‏هاى سلطه شوم اقتصادى خود را بر كشورهاى ضعيف و عقب مانده فراهم مى‏كنند و با آزمايش هر روزه سلاحهاى مخوف و ويرانگر خود ملل محروم و مستضعف را تهديد كرده به آنها چنگ و دندان نشان مى‏دهند و هر فرياد اعتراضى را به هر شكل ممكن در گلو خفه مى‏كنند و بالاخره با گسترش شبكه‏هاى مدرن و پيچيده ارتباطى و با بهره‏گيرى از حيوانى ترين روشها، فضاى فكرى، اعتقادى و فرهنگى ملتها را لجن مال مى‏كنند و با ايجاد جو مسموم و خفه كننده فكرى و فرهنگى مانع هر گونه بيدارى، ابتكار، پيشرفت، آزادى خواهى و استقلال طلبى در ميان مردم فقر زده و دربند كشورهاى مورد هجوم مى‏شوند.
در عصرى كه بسيارى از واژه‏ها معناى حقيقى خود را از دست داده‏اند، اشاعه ابتذال و فساد، نام ترويج فرهنگ و خدمت به جامعه بشرى به خود مى‏گيرد و دفاع از هويت ملى و ارزشهاى والاى انسانى و فرهنگى واپسگرايى، سكون و عقب ماندگى تلقى مى‏شود و باندهاى آشكار و نهان مافيايى از هر وسيله‏اى براى استحاله فرهنگى و مسخ ارزشهاى معنوى بهره مى‏جويند. در اين بين، هجوم و شبيخون بر بنيانهاى فرهنگى، خطرناكترين و كارسازترين حربه‏اى است كه اينك موجوديت ملتها بويژه ملل اسلامى را تهديد مى‏كند و انقلاب اسلامى و خاستگاه‏ اصلى آن يعنى سرزمين دلاور خيز ايران در نوك اين حملات ناجوانمردانه و رذيلانه واقع گرديده است؛ آنچنان كه سكّاندار بيدار كشتى انقلاب و مقام منيع ولايت امر مسلمين فرياد بر مى‏آورد كه «كارى كه امروز دشمن از لحاظ فرهنگى انجام مى‏دهد نه يك تهاجم، كه يك شبيخون فرهنگى است.»

خانواده و سیاست

Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA yles DefLockedState="false” DefUnhideWhenUsed="true” DefSemiHidden="true” DefQFormat="false” DefPriority="99″ LatentStyleCount="267″> ideWhenUsed="false” QFormat="true” Name="heading 1″ /> ازدواج پيونددهنده زن و مرد و عامل پديد آمدن خانواده است. تعدد خانواده‏ها و خانوارها نيز به تشكيل جامعه و اجتماع مى‏انجامد. بنابراين، ازدواج به سه دليل صورت مى‏گيرد:
اول. مهم‏ترين عامل در پيدايى خانواده، نياز بشر به غير است. انسان بدون كمك ديگران و به تنهايى، قادر به ادامه حيات و تأمين نيازهاى جسمى و روحى خود نيست.
دوم. ازدواج وسيله‏اى مناسب و مطلوب براى توالد و تداوم نوع بشر است.
سوم. محصول ازدواج، كودكانى هستند كه پس از رشد، عصاى دست پدران و مادران ناتوان، عاجز و پير مى‏شوند. از اين رو، ازدواج بيش از آن كه تأمين‏كننده نيازهاى فردى باشد، تأمين‏كننده نيازهاى جمعى است. در نتيجه، بعد اجتماعى ازدواج از بعد فردى آن‏ برجسته تر مى‏نمايد.
در ساختار سياسى خانواده، مرد در رأس قدرت قرار دارد و او است كه مديريت و كياست خانواده را بر عهده مى‏گيرد، بر ديگران فرمان مى‏راند و ديگران از او اطاعت مى‏كنند. اما مردِ خانه در اداره خانواده (جامعه كوچك)، بايد به سه اصل توجه نمايد و سياست و اداره خانواده را بر آن اصول قرار دهد.
1- بايد بداند كه «بهترين زن آن است كه عاقل، ديندار، شرمگين، زيرك، دوستدار، زاينده، كوتاه‏زبان، مطيع، يك‏دل، امين، گران‏سنگ و خادمِ شوى [شوهر] باشد و مال اندكِ شوى را از طريق اقتصاد، فزونى دهد و با خوى خوش، غم‏هاى او را بگسارد و اندوه او را تسكين دهد.»
2- احترام به زن، رعايت حال او، تأمين نيازهايش و تربيت او بر عهده مرد است تا زن بتواند به وظايف و تكاليف خود عمل نمايد.
3- مرد بايد زن را به كارى مشغول كند؛ زيرا زن بيكار توان، همّت و وقتش صرف كارهاى بيهوده مى‏شود.
ابوعلى سينا توصيه‏هاى مذكور را به آن دليل ابراز مى‏دارد كه خانواده را اساس اجتماع مى‏داند، سلامت آن را به سلامت اجتماع پيوند مى‏زند و آگاهى از اين مسائل و به كار بستن آن را براى مردان، كه در رأس اين دو جامعه (خانواده و اجتماع) قرار دارند، ضرورى مى‏شمرد. »تاریخ اندیشه های سیاسی در اسلام ستوده ص71-73