سلام

 

ماه مبارک رمضان، ماه ضیافت الهی و نزول قرآن گرامی باد. 

ماه مبارک رمضان

 

حرص و جزع و بخل

«اِنَّ الاِنسانَ خلِقَ هَلُوعاً» «اِذا مَسَّهُ الشَّرُ جَزُوعاً وَ اِذا مَسَّهُ الخَیرُ وَ مَنُوعاً»

«انسان حریص و کم طاقت آفریده شده، هنگامی که بدی به او رسد بی‌تابی می‌کند و هنگامی که خوبی به او رسد مانع دیگران است.» (معارج/21 – 19)

 

اگر خداوند انسان را برای سعادت و کمال آفریده چگونه در طبیعت او شرّ و بدی قرار داده است؟ قرآن در آیه‌ی4 سوره‌ی «تین» صریحاً می گوید: «لَقَد خَلَقنا الاِنسانَ فی اَحسنَ تَقویم؛ ما انسان را با بهترین صورت و ساختمان آفریدیم».
مسلماً منظور این نیست که ظاهر انسان خوب و باطنش زشت و بد است، بلکه کل خلقت انسان به صورت «احسن تقویم» است، و همچنین آیات دیگری که مقام والای انسان را می‌ستایند، این آیات با آیه مورد بحث چگونه سازگار است؟
پاسخ این است که خداوند نیروها و غرائز و صفاتی در انسان آفریده است که این‌ها بالقوه وسیله تکامل و ترقی و سعادت او محسوب می‌شوند، بناراین صفات و غرائز مزبور ذاتاً بد نیست، بلکه وسیله کمال است، امّا هنگامی که همین صفات در مسیر انحرافی قرار گیرد، و از آن سوء استفاده شود، مایه نکبت و بدبختی و شرّ و فساد خواهد بود.
فی‌المثل همین حرص نیروئی است که به انسان اجازه نمی‌دهد به زودی از تلاش و کوشش باز ایستد، و با رسیدن به نعمتی سیر شود، این یک عطش سوزان است که بر وجود انسان مسلّط است، اگر این صفت در مسیر تحصیل علم و دانش به کار افتد، و انسان حریص در علم و یا به تعبیر دیگر تشنه و عاشق بی قرار علم باشد، مسلماً مایه کمال او است، امّا اگر آن در مسیر مادیّات به کار افتد مایه شرّ و بدبختی و بخل می‌گردد.
به تعبیر د یگر این صفت شاخه‌ای از حب ذات است، و می دانیم حب ذاتی چیزی است که انسان را به سوی کمال می فرستد، اما  اگر در مسیر انحرافی واقع شود به سوی انحصارطلبی، بخل و حسد و مانند آن پیش می‌رود

 

 

 منابع : قرآن کریم

 ناصر، مکارم شیرازی ، تفسیر نمونه

 

خدا محوری و آرامش

«وَ اتَّقُوا الله وَ عَلَی الله فَلیَتَوَکَّلِ المُؤمِنوُن» (حج/31) 

 

پس از خدا بترسید (نه از خلق) و باید اهل ایمان تنها بر خدا توکل کنند

 

خدا محوری و آرامش

 

 

 

 

هر فردی در زندگی روزانه کارهای محوله را باید از روی خلوص نیت و با نظارت وجدان انجام دهد. خدا را ناظر دانسته، حقیقت و ایمان را شاهد بداند پیوسته بر آن باید بود که کارهای انجام یافته به نفع انسان ها باشد. اگر کاری برای کسی انجام دادید به فکر تشکر و تلافی نباشید. زیرا ممکن است او قدردانی نماید و شما از کارهای نیک باز بمانید. این خودش یک رنج و نگرانی به وجود   می آورد. اگر برای انجام وظیفه مذهبی یا بنا به مقتضای انسانیت از کسی دیدن نمودید و او به بازدید شما نیامد، این چیزی نیست که شما را نگران کند که به فکر تلافی باشید این افکار کوچک باعث کدورت های بزرگتری خواهد شد که گاهی جبران ناپذیر خواهد بود. کارها را برای خدا انجام دهید؛ اجر شما در نزد او محفوظ است و چشم داشت به مردم نداشته باشید.

اگر کسی از زحمت شما تشکر نکرد و قدر و ارزش شما را ندانست از شأن و مقام شما کاسته نمی شود. این نادانی و جهالت است که برای او وجود دارد؛ بلکه باید تشکر و سپاس خدای را به جا آورد که توانسته ایم کاری به نفع جامعه انجام دهیم، دستگاه آفرینش طوری تنظیم و منظم شده که خود به موقع قدردانی می کند. اگر به فکر تشکر نباشیم، خاطر آسوده تری داریم، زیرا تمایل و تمنای تشکر خود یک ناراحتی روانی به وجود می آورد، یک نوع خود خوری در انسان به وجود می آورد که مرتباً باید بگوید «عجب مردم بی اعتنایی هستند، ارزش افراد را نمی شناسند». این کلمات قهراً با ناراحتی ادا می شود و طبعاً جای خرسندی، خوشحالی و اعتماد به نفس را می گیرد. شاید مانعی هم جلو پیشرفت کارها قرار دهد، توقع بی جا یک نوع ناراحتی روانی به وجود می آورد که به نوبة خود بیماری زا می باشد، داروی این گونه بیماری ها کمیاب است و شخص مبتلا بهبودی کامل پیدا      نمی کند، زیرا تحت تأثیر احساساتش قرار گرفته و مرتباً تحریک می شود، اما اگر برای خدا کاری انجام داده باشد، دیگر توقعی از بندگان خدا ندارد در این صورت روحی آزاده، جسمی سالم و زندگی آسوده ای خواهد داشت.

روان شناسان معتقدند در ایمان به خدا، نیروی خارق العاده ای وجود دارد که نوعی قدرت معنوی به انسان متدین می بخشد و در تحمل سختی های زندگی او را کمک می کند و از نگرانی و اضطرابی که بسیاری از مردم قرن ما در معرض ابتلای آن هستند دور می سازد، قرنی که توجه فراوان به زندگی مادی بر آن سیطره دارد و رقابت شدیدی برای به دست آوردن مادیات، حکومت می کند؛ در صورتی که نیاز به غذای روحی در همین زمان محسوس تر است. ویلیام می گوید: بدون شک ایمان مؤثرترین درمان اضطراب است

کلیه ی کوشش ها و فعالیت های پیامبر اعظم(ص) در چارچوب خدا محور متحقق می شد. در روایتی آمده است که یک روز شخصی به پیامبر عرض کرد: یا رسول الله به چه چیزی از دیگر پیامبران پیشی گرفتی، حال آن که تو آخرین و خاتم آنان برانگیخته شده ای؟ پیامبر فرمود: «من نخستین کسی بودم که به پروردگار ایمان آوردم…»

یکی از مفاهیم مهم در بهداشت و سلامت روان، مفهوم «امنیت روانی» است. اگر فرد امنیت روانی نداشته باشد زندگی اش بی معنا و از سلامت روانی بی نصیب خواهد بود. آن جا که ترس رخنه کند، امنیت رخت بر می بندد. امنیت روانی یعنی داشتن روح و روانی عاری از هراس. این نعمتی بزرگ است که در سایه ی آن، امنیت و آرامش برقرار خواهد ماند. خدامحوری و ایمان به خدا انسان را از نگرانی، اضطراب و دغدغه مصون می دارد و در برابر ناملایمات زندگی، استوار و آسیب ناپذیر می نماید. از سوی دیگر، انسان بی ایمان از این پشتوانه مستحکم روحی و روانی محروم است. گویی از فراز آسمان فرو افتاده یا تندبادی او را به مکانی دور پرتاب کرده است «…وَمَن يُشْرِكْ بِاللَّهِ فَكَأَنَّمَا خَرَّ مِنَ السَّمَاءِ فَتَخْطَفُهُ الطَّيْرُ أَوْ تَهْوِي بِهِ الرِّيحُ فِي مَكَانٍ سَحِيقٍ» فقدان ایمان به خدا، زندگی را از مفاهیم عالی و ارزش های شریف انسانی تهی ساخته و منجر به آشفتگی و اغتشاش در هویت  می گردد.

اساساً اضطراب و نگرانی، ناشی از ترس یا ناتوانی است. آن کس که به خداوند قادر و توانای مطلق، ایمان دارد، همواره خود را در پناه تکیه گاه امنی می بیند که از هر ضعف و نقصی به دور و نسبت به انجام هر امری قادر و تواناست. از این رو دارای نشاط و سرور می گردد. نشاطی که برآمده از روانی امن و آرام است. انسان، زمانی به این امنیت و اطمینان نفس می رسد، که ترنم نام خدا بر لب و یاد او بر قلب و جانش طنین انداخته باشد و آن چنان به خدا دلبستگی پیدا کرده باشد که ذکر او سراسر اندیشه، عاطفه و رفتارش را فرا گرفته و جانش را زنده و آباد ساخته باشد در این صورت است که به اصطلاح روان شناسان فرد احساس دلبستگی امنی نسبت به وجودی دارد که هم قادر است و هم همیشه حاضر و در همه حال پاسخگوی نیازها می باشد. در این حال است که همه ی  بیم ها از میان می روند و جای خود را به امید می دهند. همه ی دغدغه ها و خاطر پریشی ها به طمأنینه بدل می گردند و دارای معنا و مفهوم می شوند. در مقابل بی خدایی و بی ایمانی زندگی را آشفته و پر از سختی و تنگنا می سازد. دوری از خدا زندگی را تنگ و سخت می گرداند

خوشبختانه توجه به نقش ایمان و خداگرایی در بهداشت روانی، از اصولی است که در مکاتب روان شناسی معاصر، بسیار بدان پرداخته می شود. ویلیام جیمز، کارل یونگ، هنری لینک و بسیاری دیگر از روان شناسان بزرگ معاصر درباره ی تأثیرات ایمان به خدا بر بهداشت روانی، بحث و تحقیق کرده اند به طور کلی برخی از آثار ایمان بر بهداشت روان از این قرار است:

الف) خداباوری به انسان احساس خود ارزشمندی و هویت می بخشد.

ب) خداباوری انسان را از تزلزل فکری و علمی مصون ساخته، موجب استواری و ثابت قدمی می شود.

ج) خداباوری نیاز به کمال جویی انسان را پاسخ می گوید.

د) خداباوری انسان را از رهایی و بیهودگی می رهاند.

هـ) خداباوری پاسخگوی نیازهای حقیقی انسان است.

و) خداباوری به زندگی انسان معنا می بخشد.

ز) خداشناسی گامی است به سوی خودشناسی و خودشناسی و خودیابی تأثیر مستقیم بر سلامت روان دارد.

عثمان، نجاتی، قرآن و روان شناسی.

 

آنان که به خدا ایمان آورند و نیکوکار شدند ، خداوند رحمان آنها را محبوب می کند .

             ” ان الذین آمنوا و عملو الصالحات سیجعل لهم الرحمن ودا” (مریم /96)         
آنان که به خدا ایمان آورند و نیکوکار شدند ، خداوند رحمان آنها را محبوب می کند .
مردانگی اقتضا می کند که اگر مرد در بروز اختلاف مقصر بوده است اقرار کند و با کمال شهامت عذرخواهی کند. چه اگر مقصر باشد ، ولی زیر بار نرود و اشتباهش را نپذیرد ، هرگز نمی تواند به موعظه ی زن بپردازد و موعظه اش بی اثر خواهد بود. در اینجا خود بیشتر محتاج موعظه و نصیحت است. این حالت حکم به ناحق دادن است .
در این باره استاد بزرگ ما ، رهبر انقلاب می فرمودند: ضرب المثل “حرف مرد یکی است” که در میان مردم رواج دارد، نادرست است.مرد کسی است که وقتی مرتکب اشتباهی بشود اقرار کند . زیرا ، ما معصوم نیستیم ، مسلما  اشتباهات بسیاری داریم و لازم است که به اشتباه خود اقرار کنیم.
بنابراین انسان باید قابل انعطاف باشد . تنها کسی می تواند در زندگی اجتماعی  موفق باشد که خوی نرم و انعطاف پذیری داشته باشد ، در غیر این صورت انسان مستبد و مطرود جامعه خواهد شد.
از جمله  نشانه های مروت و مردانگی آن است که در نزاع  و اختلاف حق را به صاحبش دهیم.
این سخن که اگر مرد به اشتباه خویش اعتراف کند ، زن جسور و گستاخ می شود و حرمت مرد می شکند ، از وسوسه های شیطانی است. زیرا همه جیز در برابر حق  بی ارزش است ، و باید به آن سر تسلیم فرود آورد. امام حسن مجتبی (علیه السلام) به جناده فرمود:


     “من اراد بلا عشیره و هیبتا بلا سلطنه فلیخرج من ذل معصیه الله الی عز طاعه”


اگر کسی بخواهد عزیز شود بدون اینکه عشیره ای داشته باشد ، بر دلها حکومت کند و با هیبت و حرمت  باشد بدون اینکه سلطنت کند ،باید لباس خواری گناه را از تن برکند  و لباس عزت بندگی الهی  را بر تن نماید.
کتاب خانواده در اسلام ، نویسنده استاد حسین مظاهری

 

نعمت انس با قرآن از دیدگاه امام خامنه ای

شما جوانان و نوجوانانی که قرآن را فرا می گیرید این را بدانید که یک ذخیره مادام العمر برای اندیشیدن و فکر کردن را برای خودتان فراهم می کنید .

این چیز بسیار با ارزشی است . ممکن است در سنین جوانی ، معانی و معارف عمیقی را از آیات قرآن استنباط نکنید و نتوانید درست بفهمید – فقط چیزهایی سطحی و اندکی از معارف را بفهمید – اما به موازات بالا رفتن سطح معلومات و پیش رفت علمی ، از آیات قرآن که در حافظه و ذهن شما قرار دارد ، بیشتر استفاده می کنید .

حضور قرآن در ذهن انسان ، نعمت بسیار بزرگی است . فرق است بین کسی که برای مطلبی بارها آیات قرآن و فهرستهای قرآنی را جستجو می کند تا ببیند در این باره آیه وجود دارد یا نه ، با آن کسی که آیات قرآن بر ذهن و دل و جلوی چشم اوست و نگاه می کند ، آنچه را که در هر بخشی از معارف اسلامی به آن نیاز دارد ، از قرآن استنباط و استخراج می کند و روی آن فکر و تأمل می کند و از آن استفاده می برد .

انس با قرآن در دوران کودکی و نوجوانی ، تا دوران جوانی ، یک نعمت بسیار بزرگ است .

بخشی از بیانات امام خامنه ای در جمعی از حافظان و قاریان قرآن .

 

انسان دریا دل و بر اعصاب خود مسلط است

اگر انسان دریا دل و بر اعصاب خود مسلط باشد ، پیروزی بزرگی را به دست آورده است . چنانکه موسای کلیم برای انجام رسالتش از باری تعالی « سعه صدر » طلب فرمود :
« قال رب اشرح لی صدری و یسرلی امری و حلل عقدةً من لسانی یفقهوا قولی » ( طه/23-28)
خدایا مرا دریا دل کن ، و کارم را آسان و گره از زبانم بردار و حرفم را بفهمان .
از آیه شریفه استفاده می شود اگر انسان دریا دل شود و بر اعصاب خود تسلط داشته باشد می تواند مشکلات را هموار و کارها را آسان کند ، سخنش را به کرسی قبول بنشاند و سرانجام در دل دیگران نفوذ کند .
حسین مظاهری ، خانواده در اسلام

وظیفه مرد هنگام نافرمانی زن

 

«واللاتی تخافون نشوزهن فعظون » (نساء /34 )

آنان را که از نافرمانی شان بیم دارید موعظه کنید


« موعظه » کلامی را گویند که سر تا پا مهربانی و تلطف باشد . « موعظه » باید همچون خورشید از تمام جوانب آن نور و گرمی ببارد و بر اساس دلیل و برهان باشد . روحیه ی افراد مختلف متفاوت است ، مثلاً در برخورد با زنان باید استدلال عاطفی و احساسی تکیه کرد و برهان تعقلی محض در این باره ، اثر لازم را ندارد .
چنانکه قرآن همبه دوستی و مهربان اشاره دارد « و جعل بینکم مودة و رحمة » (روم /21 )
بنابراین ، اگر زن در وظایف خود کوتاهی کند ، باید با « موعظه » و برخورد محبت او را نسبت به وظایفش آشنا ساخت .
یعنی ، اگر وارد خانه شدید و همسرتان را با همان لباس آشپزی و بگشائید ، بلکه با ملاطفت و خونسردی و محبت برخورد کنید ، به او یاد آوری کنید که چنین رفتاری موجب می شود که کانون گرم خانواده مان به سردی گراید .
حسین مظاهری :خانواده در اسلام

نمونه برخورد اسلامی

برای مثال نمونه ای از یک برخورد اسلامی را باز می گوئیم :
فرض کنید که هنگام وارد شدن به منزل با کثیف بودن و یا نا مرتب بودن خانه بر می خورید و محیط خانه را شایسته ی یک زندگی اسلامی نمی یابید ، باید همسر خود را « موعظه » کنید ، با مهربانی نارسائیها را به او گوش زد کنید ،و به او بگوئید النظافة من الایمان . سپس به تأثیر محیط پاکیزه ی خانه در تربیت و رشد و سلامت فرزندان اشاره کنید ، وظائف پدر و مادر را در این مورد یاد آور شوید ، و سخنانی از این قبیل بگوئید تا مورد پذیرش همسرتان قرار گیرد و اشتباه خود را بر طرف کند . اگر « موعظه » با عاطفه شروع شود و با استدلال پایان پذیرد حتماً اثر مناسب می گذارد .

 

 

 

 

 

حسین مظاهری : خانواده در اسلام

معنای واقعی اشتمال قرآن مجید به برنامه زندگی

با تأمل در چند مقدمه زیرین می توان معنای واقعی اشتمال قرآن مجید به برنامه زندگی بشر را دریافت :

1-      انسان در زندگی خود هرگز هدفی جز سعادت  وخوشبختی و کامروایی خود ندارد ( خوشبختی و سعادت شکلی است از زندگی که انسان آرزوی آن را داشته ، شیفته آن است مانند آزادی و رفاهیت و وسعت معاش و جز آنها … )

و چنانچه گاهی افرادی را می بینیم که از خوشبختی و سعادت خود رویگردان می باشند مانند کسی که با انتحار به زندگی خود خاتمه می دهد و یا از مزایای زندگی اعراض می کند . اگر در حال روحیشان دقیق شویم خواهیم دید که به واسطه عوامل ویژه ای سعادت زندگی را در آنچه تعقیب می کنند میدانند ؛ مثلاً کسی که خود کشی می کند در اثر حمله و هجوم ناملایمات ، راحتی خود را در مرگ می بیند و مثلاً کسی که به زهد و ریاضت پرداخته لذایذ مادی را بر خود تحریم می کند سعادت را در شیوه ای که پیش گرفته می داند .

پس فعالیت زندگی انسان پیوسته برای دست یافتن به سعادت و پیروزی در آن راه می باشد خواه در تشخیص سعادت واقعی خود مصیب باشد یا مخطی .

2-      فعالیت زندگی انسان هرگز بدون برنامه صورت نمی گیرد . مسأله ای بدیهی است . و اگر احیاناً خفا پیدا می کند ، از کثرت وضوح است زیرا انسان از یک طرف با خواست و اراده خود کار می کند و در نتیجه تا کاری را به سبب شرایط موجوده « کردنی » تشخیص ندهد به انجام دادن آن اقدام نمی کند یعنی کار را به دنبال دستور درونی علمی انجام می دهد و از طرف دیگر کارهایی را که انجام می دهد برای « خود » یعنی برای رفع حوایجی که درک می کند به وجود می آورد و در نتیجه میان رفتار و اعمال او رابطه ای است مستقیم .

پس در هر حال انسان در فعالیتهای فردی و اجتماعی خود از داشتن هدفی گریز ندارد  و از تعقیب هدف خود از راهی که مناسب آن است و به کار بستن مقرراتی که برنامه کار است هرگز مستغنی نیست .

قرآن نیز نظر نامبرده را تأیید می فرماید :  « و لکل وجهة هو مولیها فاستبقوا الخیرات » ؛ ( بقره /148)

برای هر کدامتان وجه و هدفی است که به آن روی می کنید ، پس در کارهای نیک به یکدیگر پیشی و سبقت بگیرید ( تا به هدفی عالی برسید ) .

قرآن دین به راه و رسم زندگی اطلاق می شود . حتی کسانی که اصلاً صانع را منکرند بدون دین نیستند ، زیرا زندگی انسان بدون داشتن راه و رسمی خواه از ناحیه نبوت و وحی باشد یا از راه وضع و قراراداد بشری اصلاً صورت نمی گیرد . خداوند متعال در وصف ستمگران که با دین خدایی دشمنی دارند از هر طبقه و صنف بوده باشند می فرمایند : « الذین یصدون عن سبیل الله و یبغونها عوجا »( اعراف /45).

کسانی که – مردم را – از راه خدا برمی گردانند و راه خدا – راه و رسم زندگی فطری – را در هر حالی که کج کرده اند قصد می کنند و پیش می گیرند .

قران در اسلام ، علامه طباطبایی

 

 

قرآن مجید کتابی است کامل

 قرآن مجید مشتمل است بر هدف کامل انسانیت و آن را به کاملترن وجهی بیان می کند ، زیرا هدف انسانیت که با واقع بینی سرشته شده جهان بینی کامل و به کار بستن اصول اخلاقی و قوانین عملی است که مناسب و لازمه همان جهان بینی باشد و قرآن مجید تشریح کامل این مقصد را به عهده دارد .
خدای متعال در وصف آن می فرماید : « یهدی الی الحق و الی طریق مستقیم » ؛ (احقاف/30)
هدایت می کند قرآن مجید به سوی حق در اعتماد – وبه سوی راهی راست – درعمل .
قرآن مجید به حقیقت مقاصدهمه کتب آسمانی مشتمل است و زیاده ، و این که هر چیزی که بشر در پیمانش راه سعادت و خوش بختی از اعتقاد و عمل به آن نیازمند می باشد در این کتاب به طور تام و کامل بیان شده است .

صفحات: 1· 2

قاری قرآن در قیامت

                                                                                               قران کریم ، صورت کتیبه انسان کامل است ؛ یعنی صورت حقیقت محمدیه ص در قرآن کریم آمده است :

« ان هذا الذی القرآن یهدی للتی هی اقوم » و « لقد کان تکم فی رسول الله اسوة حسنه » .

هراندازه که به قرآن نزدیک شوی ، به انسان کامل نزدک شده های . به حظ بهره ات از قرآن بنگر ! حقایق آن درجات ذات و مدارج عروجند . در وصایای امام علی ع به فرزندش محمد بن حنفیه آمده است :


« بر تو باد تلاوت قرآن و عمل به آن و انجام فرائض و شرایع و حلال وحرام وامر ونهی آن ! شب و روز ، آن را تلاوت کن !

چه قرآن عهد و پیمان خداست با خلق . پس لازم است هر مسلمانی هر روز به پیمان خود بنگرد ؛ اگر چه پنجاه آیه باشد .

و بدان که درجات بهشت بر تعداد آیات قرآن است . پس روز قیامت به قاری قرآن گفته می شود : بخوان و. مقام ودرجه خود را افزون گردان ! در بهشت غیر از پیامبران و صدیقان ، بالاترین درجات ، از آن قاری قرآن است .
سیمای قرآن ، علامه حسن زاده آملی