موضوع: "سیاسی"

بال های پرواز

بال های پرواز

بال های پرواز

فرایند غیبت و انتظار و ظهور منجی موعود، عامل اساسی در مانایی مذهب تشیع بود.

کربلا و انتظار، شیعه را پرتوان، از پیچ و خم تاریخ عبور دادند. اما بدون انتظار، از عاشورا تنها یک تراژدی باقی می ماند که باید با نگاه به گذشته بر این فاجعه ی غم بار گریست و ثواب برد؛ اما انگاره ی انتظار، عاشورا را به حماسه ای تبدیل کرد ضمن گریستن بر آن، باید غیظ و غیرت خود را برای روزگار ظهور متراکم و آماده نگه داشت.

ادامه »

خواست ولی

خواست ولی

وظیفه ما در گام دوم انقلاب

1-    داشته های خودمان را بایستی بشناسیم و آن ها را جدی بگیریم.

2-    شناختن فسادها و رخنه ها و کمبودها و مشکل ها و سینه سپر کردن برای حل آن ها .

3-    اراده برای پیشرفت، برای مقابله، برای ایجاد جامعه اسلامی و تمدن اسلامی

4-    تلاش مضاعف در میدان علم، در میدان فکر و معنویت، در میدان سیاست، در میدان کار

5-    نپرداختن به مسائل فرعی و حاشیه ها، به مسائل اختلاف افکن

6-    دنبال کردن وحدت، حرکت متمرکز، حرکت مؤمنانه و مجاهدانه

7-    پررنگ کردن مرزها با دشمن

8-    مرز ایجاد نکردن با خودی، با نیروهای داخلی به اندک اختلاف سلیقه ای

كمند ناپيدا

كمند ناپيدا

رهبر انقلاب اسلامي گرايش به سمت مدگرايي،‌ تجمل گرايي،‌ تازه طلبي و افراط در آرايش و نمايش زنان در برابر مردان را يكي از بزرگترين عوامل انحراف در هر جامعه اي توصيف كردند و ضمن فراخواندن زنان مسلمان به مقاومت در برابر اين گونه تهديدات ضد اخلاقي فرمودند:‌غربي ها مايل نيستند زنان در جوامع جهان سوم آرمانخواه و داراي فكر روشن و هدفهاي بزرگ باشند.لذا زنان جوان در جامعه ما بايد مراقب اين كمند ناپيدا و بسيار خطرناك فرهنگ و تفكر غربي باشند و از آن پرهيز كنند. صلاح زنان در جامعه،‌ صلاح مردان را بدنبا ل می آورد.

۲۲ /آبان/ ۱۳۷۰

ديدار پرستاران همزمان با ميلاد حضرت زينب(سلام الله علیها)

تسلیت به خانواده شهدای حادثه تلخ و تأسفبار اهواز

تسلیت به خانواده شهدای اهواز

متن پیام رهبر معظم انقلاب اسلامی به شرح زیر است:

باسمه‌تعالی

حادثه‌ی تلخ و تأسفبار شهادت جمعی از مردم عزیزمان در اهواز به دست تروریستهای مزدور، یک بار دیگر قساوت و خباثت دشمنان ملت ایران را آشکار ساخت. این مزدوران قسی‌القلب که به روی زن و کودک و مردم بیگناه آتش میگشایند وابسته به همان مدعیان دروغگو و ریاکارند که پیوسته دم از حقوق بشر میزنند. دلهای پرکینه‌ی آنان نمیتواند تجلّی اقتدار ملی در نمایش نیروهای مسلح را تحمل کند. جنایت اینها ادامه‌ی توطئه‌ی دولتهای دست‌نشانده‌ی آمریکا در منطقه است که هدف خود را ایجاد ناامنی در کشور عزیز ما قرار داده‌اند. به کوری چشم آنان ملت ایران راه شرافتمندانه و افتخارآمیز خود را ادامه خواهد داد و مانند گذشته بر همه‌ی دشمنی‌ها فائق خواهد آمد.

اینجانب تسلّا و همدردی خود را به خانواده‌های این شهیدان عزیز عرض میکنم و صبر و سکینه‌ی الهی را برای آنان و علوّ درجات برای شهیدان مسألت مینمایم. دستگاه‌های مسئول اطلاعاتی موظفند با سرعت و دقت دنباله‌های این جنایتکاران را تعقیب کنند و آنان را به سرپنجه‌ی مقتدر قضائی کشور بسپارند.

 

                                                                        سیّدعلی خامنه‌ای

                                                                           ۳۱ شهریور ۱۳۹۷

یوم الله هفده شهریور

یوم الله هفدهم شهریور

یوم الله هفده شهریور

هنوز 15 روز از تشکیل دولت آشتی ملی نگذشته بود که یکی از بزرگ ترین فجایع تاریخ در میدان شهدای تهران (ژاله سابق) روی داد و هزاران نفر به خون غلطیدند. تظاهرات چند میلیونی و گسترده مردم تهران در روزهای پس از عید فطر آن ها را امیدوار ساخت که قوای انتظامی قصد تهاجم به راهپیمایی های آرام را ندارند، جمعه 17 شهریور از صبح زود به حرکت درآمدند.

ادامه »

امام صادق علیه السلام ،چگونگی گزینش و شیوه تبلیغی

امام صادق علیه السلام ،چگونگی گزینش و شیوه تبلیغی

بعد از تصرف سرزمین های زیادی در اقصی نقاط دنیا توسط سپاهیان اسلام، شهرهای مختلف جهان از شرق آسیا تا غرب آفریقا و جنوب اروپا تحت سیطره حکومت یکپارچه مکتب اسلام درآمدند و ملیت های گوناگون با زبان ، آداب ، رسوم و فرهنگ های متفاوت پا به جهان اسلام گذاشتند.بدیهی است این فرهنگ ها در یکدیگر آمیخته شده و از هم تأثیر می پذیرفتند و به این ترتیب فرهنگ های ایرانی ، رومی و نیز آفریقایی و اروپایی وارد فرهنگ اسلامی شد.

در آن عصر فلسفه ها و خطوط فکری گوناگونی با هجوم به جامعه اسلامی ، شک و شبهه هایی را گسترش داد. اندیشه تصوف دامنه دار شد و افکار گوناگون فقهی و نیز عمل به رای و قیاس و استحسان شکل گرفت . امام باقر و امام صادق علیهاالسلام از شرایط و جوّ انتقال علوم استفاده نموده، به تشکیل جلسات مناظره در زمینه های گوناگون علوم جدید نیز پرداختند .بدین جهت چون پربارترین حلقه های درسی آن زمان در زمینه های مختلف مناظرات و مباحث علمی امام باقر و امام صادق علیهم السلام بود ، طالبان و صاحب نظران علوم برای تبادل نظر و استفاده بیشتر ، در مناظرات ایشان شرکت نموده و به طرح سوالات خود می پرداختند و این دو امام به پاسخ گویی و بیان نظرات خود مبادرت می نمودند. لذا امام صادق علیه السلام برای تبیین اصول مذهب شیعه و اشاعه فقه و تفکر شیعی در قالب همین جلسات بهترین بهره را بردند و پایه های مذهب شیعه که از زمان حیات رسول خدا پی ریزی شده بود ، در زمان امام صادق علیه السلام محکم و استوار گشت و با آن ، حرکت عظیم فکری - فرهنگی امام صادق علیه السلام به مذهب جعفری مشهور گشت .

موشک جواب ترقه، این است سیلی سپاه

موشک جواب ترقه

در پی جنایات تروریستی 17 خرداد ماه 96 تروریست های تکفیری در تهران که به شهادت 18 تن از مردم مظلوم و روزه دار و مجروحیت جمعی دیگر از هموطنان عزیز منجر گردید، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی اعلام کرد:

«ریخته شدن هیچ خون پاکی را بدون پاسخ نمی گذارد .»

ادامه »

متن پیام رهبر انقلاب اسلامی به طلاب (ملت عزیز ایران)

پیام رهبر انقلاب به طلاب

متن پیام رهبر انقلاب اسلامی به طلاب (ملت عزیز ایران)به این شرح است:

بسم‌الله الرحمن الرحیم

به مردم عزیز، عرض می کنم خدای را بر موفقیت در برگزاری انتخابات شکر گزارید و پس از التهابِ روزها و هفته‌های پیش از انتخابات، اکنون به اتحاد و اتفاق عمومی بیاندیشید که بی‌شک یک عامل مهم استحکام و اقتدار ملی است. همه در زیر سایه‌ی نظام جمهوری اسلامی و فرزندان این میهنِ سرافرازید، بکوشید تا سهم خود از وظیفه‌ی پیشبرد کشور به سمت هدفهای بزرگ را بشناسید و دنبال کنید. برآمدن همه‌ی آرزوهای ملی در گرو چنین اندیشیدن و چنین عمل کردن است.

  http://www.leader.ir

نگذارید انقلاب به دست نااهلان و نامحرمان بیفتد

نگذارید انقلاب دست نااهلان بیفتد

نگذارید انقلاب به دست نااهلان و نامحرمان بیفتد

بی تردید انقلاب اسلامی ایران بزرگ ترین حادثه ی قرن اخیر به شمار می رود که توانست دست زورگویان و غارت گران به ویژه آمریکای جهانخوار را از سر ملّت مسلمان ایران کوتاه کند ، استقلال ، آزادی و خودباوری را برای مردم این کشور به ارمغان آورد و طرح های مستکبرانه ی آمریکا را در منطقه و جهان به چالش کشیده و یا به کلّی بر هم زند.

واکنش آمریکا از همان ابتدا در قبال این حادثه با رفتار های تند و خشن بروز کرد و سپس با تحمیل جنگ و حمایت از اقدامات متجاوزان بعثی ادامه یافت و هم اکنون نیز با تهدید و فتنه انگیزی و تحریم های ظالمانه دنبال می شود . در مقابل ، مردم مؤمن و انقلابی ایران اسلامی با تأسی به ذات لایزال الهی و پیروی از امام (رحمة الله علیه) و مقام معظم رهبری (حفظه الله ) همچون کوهی استوار در برابر همه ی توطئه ها ایستادگی کرده و مانع تحقق اهداف دشمن شده اند .

آنچه باید در این مقطع بدان توجه داشت این است که دیروز روز امتحان الهی بود و مردم سربلند از آن بیرون آمدند و فردا امتحان دیگری در پیش است و ما به تدریح به انتخابات مهم ریاست جمهوری و شوراها در روز 29 اردیبهشت نزدیک می شویم لذا باید با تیزبینی ، افرادی لایق و انقلابی را برای تصدی جایگاه های مهم به ویژه پست ریاست جمهوری انتخاب کنیم و این وصیّت امام خمینی (رحمة الله علیه) را تحقق بخشیم که فرمود: « من در میان شما باشم و یا نباشم به همه ی شما وصیت و سفارش می کنم که نگذارید انقلاب به دست ناهلان و نامحرمان بیفتد.»

مهم ترین وظایف طلاب در سال تحصیلی جدید از منظر مقام معظم رهبری

مهم ترین وظایف طلاب در سال تحصیلی جدید از منظر مقام معظم رهبری

مهم ترین وظایف طلاب

ادامه »

انتخاب با شما !

کاج

صفحات: 1· 2

وحشت غرب ، ارتجاع عرب و اسرائیل از گسترش تشیّع در نیجریه

کشور «نیجریه» واقع در غرب آفریقا دارای 150 میلیون نفر جمعیت می باشد که بیش از 60 درصد مردم آن مسلمان ، 30درصد مسیحی و بقیه پیرو مذاهب دیگر هستند تعداد شیعیان این کشور بین 7 تا 10 میلیون نفر اعلام گردیده که در صورت تأیید این آمار در رتبه ی سوم کشورهای شیعه نشین بعد از ایران و عراق قرار می گیرد.

ادامه »

روسیه و تحولات سوریه

غرب آسیا (خاورمیانه ) به عنوان اصلی ترین کانون تحولات جهانی دورانی بس حساس را سپری می کند که به گفته ی ناظران و تحلیل گران سیاسی ، روند این تحولات می تواند بر آینده ی این منطقه و حتی نحوه ی تقسیم قدرت در نظام بین الملل تأثیرات مهمی بگذارد. در این میان مسئله ی «سوریه» که نزدیک به پنج سال است که درگیر جنگ با تروریسم و حامیان آنان (آمریکا ، ترکیه ، عربستان ، قطر ، امارات و…)است ، به کانون اصلی تحولات منطقه و جهان تبدیل شده است.
پیوستن «روسیه» به جبهه ی مقاومت به عنوان مبارزان واقعی با تروریسم ، ابعاد جدیدی به تحولات سوریه داده به ویژه اینکه کشورهای غربی به جای اینکه به جمع مبارزان با تروریسم بپیوندند ، درصدد می باشند تا سوریه را به میدانی برای انتقام گیری از روسیه و جبهه ی مقاومت مبدّل سازند. بدین منظور «ترکیه » را که از هم پیمانان نظامی آنها می باشد ، وادار نمودند تا یکی از هواپیماهای نظامی روسیه را که در حال بمباران مواضع نظامی داعش و تانکرهای حامل سوخت آنان که به سمت ترکیه در حرکت بود ، هدف قرار دهند و سرنگون کنند بدان امید که یا این کشور را وارد جنگ دیگری با ترکیه کنند و یا اینکه از ادامه ی همکاری با جبهه ی مقاومت (سوریه ، ایران و حزب الله لبنان ) منصرف نمایند. ولی شواهد تا کنون حاکی از آن است که روسیه علی رغم اینکه هواپیمایش ساقط شده ، وارد بازی آن ها نشده بلکه از طریق اقتصادی و دیپلماسی به مقابله ی جدّی با ترکیه برخاسته و برخلاف میل آمریکا و ترکیه ، اقدامات نظامی اش را علیه تروریست های داعش شدّت بیشتری بخشیده و نقشه ی غرب، ارتجاع عرب و ترکیه را نقش برآب نموده است.

فرمانده معظم کل قوا تاکید کردند: مذاکره با آمریکا ممنوع است به خاطر ضررهای بی‌شماری که دارد و منفعتی که اصلاً ندارد.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای به نقش و جایگاه جمهوری اسلامی ایران در شرایط کنونی منطقه اشاره کردند و گفتند: در چنین شرایطی جمهوری اسلامی، به توفیق الهی علاوه بر جلوگیری از نفوذ دشمن در داخل، در بسیاری از موارد مانع از عملی شدن نقشه ها و برنامه های دشمن در منطقه شده است.

ایشان با تأکید بر اینکه ناکامی های دشمن در داخل و در منطقه، به برکت هوشیاری و آمادگی و عزم جوانان انقلابی و اقتدار جمهوری اسلامی در منطقه بوده است، خاطرنشان کردند: بر همین اساس بیشترین تلاش و برنامه ریزی قدرتهای استکباری، برای دشمنی با نظام اسلامی ایران است و ادعای آمریکا برای مذاکره با ایران نیز در همین چارچوب و برای نفوذ، است.                                                            خبرگزاری تسنیم

يهودي سازي قدس در سايه سكوت مرگ بار حكام عرب


هر چند این روزها شواهد و اسناد متعددی از ارتباط گروه تروریستی تکفیری داعش با رژیم صهیونيستی افشا می شود اما هیچ یک به اندازه جلب نظر رسانه ای تروریست های داعش به منظور انصراف افکار عمومی از جنایات رژیم صهیونیستی برای سران این رژیم سودمند نبوده است. تمرکز رسانه های خبری مستقل و آزاد بر اقدامات ددمنشانه تندروهای تکفیری در عرق و سوریه موجب شده تا این بنگاه های رسانه ای حجم کمتری از سبد خبریشان را به مخابره جنايات رژیم صهیونیستی در فلسطین اشغالی اختصاص دهند.

ادامه »

شکست تجهیزات دشمن در برابر ایمان و عشق و اراده

انقلاب اسلامی ، یک انقلاب مردمی است . اساساً هنر ایمان اسلامی در همین است که دل های مردم را آن چنان مجذوب می کند و نیروهای آنان را آن چنان در خدمت هدف های عالی و والا به کار می اندازد که خود این ، انقلاب و حرکت اسلامی را بیمه می کند و نصرت الهی را به دنبال می آورد. صدر اسلام هم عیناً همین گونه بود. در صدر اسلام ، حضور آحاد مردم و ایمان مخلصانه ی آن ها ، موجب نصرت شد. این ، صریح قرآن است. آیه ی قرآن می فرماید: (هُوَ الَّذِي أَيَّدَكَ بِنَصْرِهِ وَ بِالْمُؤْمِنِينَ). انفال/ 62
.یعنی خدای متعال ، با نصرت خود و به وسیله ی مؤمنین ، پیامبر را تأیید کرد. انقلاب ما ، این برتری قاطع را بر همه ی حرکات و نهضت ها و انقلاب ها داشت که متکی به آحاد مردم بود ، و همیشه هم متکی خواهد بود. علت این استکبار جهانی نتوانسته است – و به فضل الهی هیچ وقت نخواهد توانست – این انقلاب را شکست بدهد ، همین است. دشمن ، با توده ی مردم و انسان های مؤمن و مخلص ، چه کار می تواند بکند؟ مگر ابزارهای دشمن چیست؟ ابزار دشمن ، عبارت از تجهیزات است. تجهیزات ، در مقابل نیروی ایمان و شور و عشق و اراده ی مردم ، کارایی ندارد . تجهیزات ، کسانی را می ترساند که بخواهند فقط با اتکا به تجهیزات خودشان بجنگند و مبارزه کنند. این گونه آدم ها ، اگر در مقابل خودشان تجهیزاتی را ببینند که از تجهیزات خودشان مدرنتر و بالاتر است ، ممکن است احساس رعب کنند ؛ اما در مقابل مردم با ایمان و با اخلاص ، از تجهیزات مدرن دشمن کاری ساخته نیست. مدرنترین تجهیزات ، در مقابل یک نیروی مقاوم ایستاده ی شهادت طلب ، از کار باز می ماند.
مگر هیچ دشمنی می تواند میلیون ها انسان از آحاد یک ملّت را عقب بنشاند؟ همین توده ی مردم حزب الله بودند که در خیابان های سرتاسر این کشور ، در مقابل تجهیزات مدرن ِ از دشمن گرفته ی رژیم پادشاهی ایستادند.چرا آن تجهیزات نتوانست بر آنان فایق بیاید؟ در حالی که آن تجهیزات می توانست طرف خودش را بکشد. اگر کسی از مرگ ترسید ، از آن تجهیزات می ترسد؛ اما اگر کسی مرگ را شهادت دانست ، از تجهیزاتی که مرگبار باشد ، نخواهد ترسید. در تمام مبارزات تحمیل شده ی از سوی دشمنان ، این مطلب صادق است.

 

خاطرات جنگ گنجینه تمام نشدنی برای آیندگان است.

دشمنان اسلام امروز یک جنگ و مبارزه تمام عیار فرهنگی را علیه ملت ما براه انداخته¬اند.

قیام تبریز

پیوند: http://www.tebyan.net/newindex.aspx?pid=5532

شرح ماجرای قیام خونین مردم تبریز در چهلم شهدای قم

روز 29 بهمن 1356، كه مصادف با چهلم فاجعه قم در 19 دی بود، در بسیاری از شهرها و نقاط كشور به یاد و خاطره شهدای آن فاجعه، مجالس ختم و سوگواری برگزار شد.

در تبریز نیز قرار بود ساعت 10 صبح مردم در مسجد قزللی (میرزا آقا یوسف مجتهد) تجمع نمایند. دعوت از سوی آیت الله قاضی و ده تن دیگر از علمای تبریز صورت گرفته بود.

همچنین در 25 بهمن آیات عظام گلپایگانی و شریعتمداری نیز به همین مناسبت اعلامیه هایی صادر و این روز را عزای عمومی اعلام كرده بودند.

در روز 29 بهمن مردم در حالی كه جمع می شدند، در مقابل مسجد، اعلامیه ها را نیز مطالعه می كردند.

سرگرد مقصود حق شناس، رییس كلانتری بازار به همراه عده ای مامور سر می رسد و به مردم اعلام می كند كه متفرق شوند، اما مردم توجهی به اخطارهای او نمی كنند. خادم مسجد كه قصد باز نمودن درب مسجد را بنا به دستور آیت الله قاضی طباطبایی داشت، توسط مأموین از این كار منع می شود. تعدادی از جوانان به طرف سرگرد حق شناس حركت می كنند و از او می خواهند تا درب مسجد جهت برگزاری مراسم باز شود و او با لحن تند و زشتی خطاب به جوانان می گوید: «نمی شود. در این طویله باید بسته بماند!»

جوانی از غیرتمندان تبریز به نام محمد تجلاّ كه از پاره كردن اعلامیه و سخنان توهین آمیز او به هیجان آمده بود، با وی گلاویز می شود. حق شناس اسلحه كمری را می كشد و سینه محمد را نشانه می گیرد و این جوان 22 ساله را به شهادت می رساند. مردم جنازه خون آلود جوان قهرمان را برداشته و به طرف خیابان ها به راه می افتند. كم كم در طول راه مردم به صف راهپیمایان می پیوندند و قیام مردم آغاز می شود.

یحیی لیقوانی رییس ساواك تبریز كه متوجه عادی نبودن اوضاع شهر شده و به گستردگی قیام واقف گشته بود، بلافاصله با تهران تماس می گیرد و كسب تكلیف می كند. شاه كه خبر قیام به او رسیده بود، در تماس با جمشید آموزگار دستور حفاظت از پمپ بنزین ها، كارخانه ها، ادارات دولتی و سركوب شدید را می دهد و می گوید كه هر گونه مقاومتی سركوب گردد. شورای امنیتی استان تشكیل جلسه می دهد و تصمیم می گیرند از نیروهای ارتش و ژاندارمری استفاده كننده و یگان های نظامی در سطح شهر مستقر شوند و برای این كه نشان بدهند در سركوب جدیت دارند دستور استقرار دو دستگاه تانك چیفتن، دو دستگاه نفربر و یك دستگاه تانك اسكورپین را در سطح شهر می دهند. همچنین تصمیم گرفته می شود استاندار، سپهبد آزموده با آیت الله قاضی تماس بگیرد و بگوید كه مراسمی كه صبح بر پا نشد، می شود بعدازظهر در مساجد مختلف برگزار شود، به شرطی كه مردم به رعایت نظم و آرامش دعوت شوند. در شهر جمعیت خشمگین، ساختمان حزب رستاخیز تبریز را تصرف می كنند و خودروها و ساختمان های دولتی را به آتش می كشند و بانك ها را متصرف و پول های آن ها را می سوزانند. دانشجویان دانشگاه نیز به همراه مردم در این قیام حضور پیدا می كنند.

تبریز در چلهم شهدای قم به صورت شهر جنگ زده در آمد. خیابان ها از خون جوانان، بازاریان، دانشجویان و مردان و زنان رنگین شد و بدین ترتیب پس از فاجعه خونین قم، جنایت دیگری بر جنایت های رژیم افزوده شد.(1)

سرانجام ساعت 5 بعدازظهر، نیروهای نظامی بر شهر مسلط شدند. در آماری كه برای رییس ساواك تبریز تهیه كردند، این طور نوشته شده بود:

«581 نفر دستگیر، 9 نفر كشته، 118 نفر زخمی، 3 دستگاه تانك، 2 سینما، یك هتل، كاخ جوانان، حزب رستاخیز و تعدادی اتومبیل شخصی و دولتی به آتش كشیده شدند.»

چند روز بعد تعداد كشته شدگان تبریز به 13 نفر رسید، كنسول امریكا در تبریز در واپسین ساعت های روز، این یادداشت را به سفارت امریكا در تهران مخابره كرد:

«بیشتر تظاهر كنندگان را مردان جوان تشكیل می دهند و اهدافشان مظاهر جامعه غیر مذهبی از قبیل سینماها و كلوپهاست. نیروهای اجتماعی و مذهبی به حالتی در آمده اند كه كنترلشان آسان نیست. شاه (شاید) با تعویض استاندار آذربایجان و تحت انضباط در آوردن ساواك و مقامات پلیس این استان به شورش های تبریز واكنش نشان دهد. با این حال چهل روز بعد، باز هم در شهرهای مختلف ایران تظاهرات و خشونت هایی به وقوع خواهد پیوست.»

رییس شهربانی تبریز، معزول و به تهران احضار و استاندار هم بر كنار گردید.

كشتار مردم تبریز شاه را غافلگیر كرد، چون او كه به نظر خود توانسته بود پرده ای ضخیم بر روی فاجعه قم بكشد حتی اقدام دبیر كل سازمان ملل را به سود خود تمام كند و افكار خارجیان را از درك واقعیت منحرف سازد، در قیام مردم تبریز دست و پای خود را گم كرد.

پیام امام خمینی قدس سره به مردم آذربایجان(2)

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام بر اهالی شجاع و متدین آذربایجان عزیز. درود بر مردان برومند و جوانان غیرتمند تبریز. درود بر مردانی كه در مقابل دودمان بسیار خطرناك پهلوی قیام كردند و با فریاد «مرگ بر شاه» خط بطلان بر گزافه گویی های او كشیدند. زنده باشند مردم مجاهد عزیز تبریز كه با نهضت عظیم خود، مشت محكم بر دهان یاوه گویانی زدند كه با بوقهای تبلیغاتی، انقلاب خونین استعمار را كه ملت شریف ایران با آن صددرصد مخالف است، انقلاب سفید شاه و ملت می نامند و این نوكر اجانب و خود باخته مستعمرین را نجات دهنده ملت می شمارند.

مردكی نجات دهنده كشور است كه مخازن بزرگ ثروت این ملت مظلوم را دو دستی تقدیم اجانب نموده و آن پول ناچیز را كه می گیرد تقدیم می كند و در مقابل آهن پاره هایی می گیرد كه هیچ دردی از ملت دوا نمی كند!! آن شخصی نجات دهنده است كه با مصونیت دادن اتباع اجانب، كشور را از حیثیت ساقط و به شكل مستعمره عقب افتاده در آورده است!!

مردكی حافظ آزادی ملت است كه در سرتاسر كشور، احدی را حق یك كلمه حقگویی و انتقاد نمی دهد و پلیس ننگینش بر سر این ملت مظلوم سایه افكنده!! شاهی عدالت گستر است كه در هر چند گاهی با قتل عام، ملتی را به عزا می نشاند!!

من نمی دانم با چه زبانی به اهالی محترم تبریز و به مادران داغدیده و پدران مصیبت كشیده تسلیت بگویم، با چه بیان این قتل عام های پی در پی را محكوم كنم. من از مقدار جنایات و عدد مقتولین و مجروحین اطلاع صحیح ندارم. ولی از بوق های تبلیغاتی معلوم می شود كه جنایت های بیش از تصور ماست. با این وصف، شاه افراد پلیس را كه به قتل عام به دلخواه او دست نزده اند، به محاكمه می خواهد بكشد.

خاطره ی بسیار اسف انگیز قم هنوز ما در را در رنج داشت كه فاجعه ی بسیار ناگوار تبریز پیش آمد كه هر مسلمی را رنج داد و ما را به سوگ نشاند. من به شما اهالی معظم آذربایجان نوید می دهم، نوید پیروزی نهایی. شما آذربایجانیان غیور بودید كه در صدر مشروطیت برای كوبیدن استبداد و خاتمه دادن به خودكامگی و خودسری سلاطین جور به پا خاستید و فداكاری كردید. تاریخ ایران به یاد ندارد این چنین سفاكی و قتل عام پی در پی را كه به دست این یاغی سفاك انجام می گیرد.

تاریخ مشروطیت به یاد ندارد این چنین مجلس سنا و شورا را كه اهالی محترم متدین آذربایجان را مشتی اوباش و بی دین معرفی كند. از مجلسی كه دست نشانده شاه است، بیش از این توقع نیست. اكنون بعد از آن همه كشتار و جنایات تبریز و آن همه خونخواری های شاه، مشتی سازمانی را با كارگران مجبور با سرنیزه در گوشه كنار كشور به راه انداخته و با عربده كشیدن و به نفع دستگاه جنایت و خیانت، تظاهرات به راه انداختن می خواهند لكه های ننگ را از سر و صورت این مستبد خونخوار شستشو كنند، غافل از آن كه با آب زمزم و كوثر هم محو نخواهد شد. تاریخ، رنجهای ملت و ستمكاری و جنایات این پدر و پسر را ضبط كرده و در فرصتی منتشر خواهد كرد.

من اكنون كه مشغول نوشتن این «غمنامه» هستم، نمی دانم كه به برادران عزیز تبریزی ما چه می گذرد. آیا شاه به جنایات خود ولو موقتاً خاتمه داده است یا نه؟ و یا می خواهد پس از آن قتل عام، بازماندگان را چنان سركوبی كند كه نفسها قطع شود؟ لكن باید بداند كه دیر شده، ملت ایران راه خود را یافته و از پای نمی نشیند تا جنایتكاران را به جای خود بنشاند و انتقام خود و پدران خود را از این دودمان سفاك بگیرد.

با خواست خداوند قهار، اكنون در تمام كشور صداهای ضدِشاهی و ضدِرژیمی بلند است و بلندتر خواهد شد و پرچم اسلام بر دوش روحانیون ارجمند برای انتقام از این ضحاك زمان به اهتزاز خواهد در آمد و ملت اسلام یكدل و یك جهت به پاس از مكتب حیاتبخش قرآن، آثار این رژیم ضدِ اسلامی و مروج زرشتی را محو خواهد كرد.

«اَلَیْسَ الصُبّح بقریبٍ»

اهالی معظم و عزیز آذربایجان - ایدهم الله تعالی - بدانند كه در این راه حق و استقلال و آزادی طلبی و در حمایت از قرآن كریم تنها نیستند، شهرهای بزرگ چون شیراز، اصفهان، اهواز و دیگر شهرها و مقدم از همه قم مركز روحانیت و پایگاه حضرت صادق - سلام الله علیه - و تهران بزرگ با آن ها هم صدا و هم مقصد و همه و همه در بیزاری از دودمان پلید پهلوی شریك شمایند. امروز شعارها در كوچه برزن هر شهر و هر ده «مرگ بر شاه» است و هر چه عمال كثیف كوشش می كنند كه جنایات را از مركز اصلی كه شاه است منحرف و به دولت یا مأموران متوجه كنند، كسی نیست كه باور كند.

عجب آن كه از قرار مسموع هیأتی از دستگاه به آذربایجان آمده است كه بی خبری شاه را از این جنایات اعلام كند و آن كس كه احتمال آن را بدهد، كی است جز سازمان ها و اعضای مجلسین كه آن ها هم احتمال نمی دهند و تظاهر به خلاف می كنند…

پی نوشتها:
1- برخی از شهیدان و مجروحین این فاجعه عبارتند از: 1- محمد تجلاّ كه دانشجو بود 2- محمدباقر رنجبر آذرفام كه بعد از ده روز به شهادت رسید. سید یحیی (رحیم) صفوی كه مجروح شد و بعد از پیروزی انقلاب به عضویت سپاه در آمد و هم اكنون به عنوان فرمانده كل سپاه مشغول خدمت به انقلاب می باشد.

2- صحیفه نور، جلد 2، ص 38-36، 8/12/1358.

چشمه معرفت

در بین وصایای ارزشمند شهید محمود کمالی راینی ، وصیت به اهل علم به چشم می خورد که ما به عنوان چشمه معرفت از آن بهره می گیریم . شهید به دوستداران علم و دانش وصیت می کند که : ای انسان ها شما نمی توانید به تکامل برسید مگر از طریق علم و دانش و عمل به آن و این را بگویم که در میان این همه انسان های با عظمتی که در علم و دانش غور کرده اند واز این طریق به اوج کمال و معرفت دست پیدا کرده اند و آثار گهر بارشان در میان شماها موجود است قلمم یارای قلم فرسایی را ندارد زیرا که آنان حافظ و پاسدار واقعی اسلام هستند .
نظام تعلیم و تربیت باید فراگیران را متعهد به علم و عمل بار آورد ، زیرا اگر فراگیران متعهد نباشند به آنچه در زندگی علمی آموخته اند ، پیشرفت علمی در میدان کشف حقایق بی فایده است . چه فایده دارد کهانسان پزشک شود، اما قوانین بهداشت را عملاً در زندگی به کار نگیرد .
چه فایده دارد که قواعد اخلاقی را بیاموزد ، اما آن ها را به کار نبرد ؟ چه فایده دارد که دین را فرا گرفته و در زندگی رعایت نکند ؟ بسیاری از دانشمندان به تعهد اخلاقی درباره علم ملتزم نیستند و دانش خود را در اهداف غیر اخلاقی به کار می گیرند و از آن وسیله ای برای ارتکاب جنایت بهره می برند . ای کاش که هرگز چیزی نیاموخته بودند زیرا ضرر جاهل مجرم از عالم مجرم کمتر است .اسلام به التزام به علم امر کرده است و رسول الله «ص» می فرمایند : « علم را فرا گیرید ، وقتی که آموختید به آن عمل کنید» و نیز می فرمایند :« علم را فرا گیرید و از آن نفع ببرید و ان را برای آراستن خود نیاموزید» باز می فرمایند :« روز قیامت بنده قدم از قدم بر نمی دارد مگر اینکه می پرسند عمرش را در چه راهی گذرانده و با علمش چه کرده ، مالش را از کجا به دست آورده و در کجا خرج کرده و جسمش را در چه راهی فرسوده است »
یکی از خطاهای ناپسند این است که انسان چیزی را بداند و به دیگران بگوید اما به گفتة خود عمل نکند . قرآن می فرماید : « یا ایها الذین آمنو لم تقولن مالا تفعلون ؛ ای کسانی که ایمان آورده اید چرا به آنچه می گویید عمل نمی کنید»
در جای دیگر رسول الله «ص» شدت عذاغب کسانی را که به  علم خود عمل نمی کنند ، را اینگونه توصیف می کنند «روز قیامت انسان را آورده و در آتش می اندازند ، آنچه درون شکم اوست ، بیرون می ریزد و او دور آنها می چرخد ، همان گونه که الاغ دور اسیاب می چرخد . اهل آتش دور او جمع شده و می گویند : فلانی تو را چه شده است ؟ مگر تو نبودی که ما را امر به معروف و نهی از منکر می کردی ؟ او جواب می دهد : من امر به معروف می کردم اما خودم به معروف عمل نکرده و از منکر نهی نمی کردم ومرتکب آن می شدم .
اهمیت علم و دانش در اسلام به قدری زیاد است که خداوند سخن از قلم و علم را آغازگر کلام خود با پیامبر «ص» قرار داد آنجا که می فرماید « اقرا بسم ربک الذی خلق ، خلق الانسان من علق ، اقرا و ربک الاکرم . الذی علم بالقلم. علم الانسان مالم یعلم»
ان شاءالله بتوانیم با پیشفت های علمی و عمل به علم به اسلام و انقلاب اسلامی خدمت کنیم و با قلم خود ، جان فشانی ها و ایثارگری های شهیدان انقلاب را برای نسل های آینده ثبت نمائیم . 

اصول و ارزشهای اسلامی در رفتار سیاسی

در پستهای قبل تحت این عنوان خواندیم که ، در ميان همه ارزشهاى اخلاقى، از جمله اخلاق سياسى، چنين نوسانى وجود دارد و فضايل اخلاقى گرچه بطور مطلق، زيبا و پسنديده‏اند، ولى در برابر يكديگر، نسبى بوده، شدّت و ضعف دارند و حتى برخى را مى‏توان فداى برخى ديگر كرد و همواره بايد «اهمّ» بر «مهّم» ترجيح يابد و بر «اصول» بيش از «فروع» تأكيد شود.
عناوين ارزشمندى چون، امر به معروف و نهى‏از منكر، حفظ وحدت، عزّت، استقامت، خيرخواهى، رازدارى، تولّى و تبرّى و تأليف قلوب،  در حيطه اخلاق‏ سياسى، از اولويت نخست برخوردار است و سياستمداران نظام اسلامى حتماً بايد بدان متصّف باشند كه به خواست خدا مبحث امر به معروف قبلا گذشت و در این پست طرح وحدت اسلامی بیان می گردد

طرح وحدت اسلامی

شالوده مكاتب اجتماعى بر اساس وحدت پى‏ريزى مى‏شود و بدون آن هيچ ايده و انديشه‏اى در جامعه گسترش نمى‏يابد و اين خود، بهترين دليل براى طرح مسأله وحدت از سوى شارع مقدس اسلام است. كه آن را به اختصار، در دو حوزه، ارجگذارى و آسيب شناسى توضيح مى‏دهيم.
الف- ارجگذارى‏
در اين حوزه، راهها، انگيزه‏ها، محورها و نتايج ارزنده وحدت با روشهاى گوناگون مورد ارزيابى و تأكيد قرار گرفته كه مى‏توان همه را در دو فرآيند خلاصه كرد:
1- ارائه جهان بينى توحيدى:
قرآن مجيد جهان بينى اسلامى را در يك جمله بيان كرده است:
«انَّالِلَّهِ وَ انَّا الَيْهِ راجِعُونَ» «بقره /156»
همه ما از آن خداييم و به سوى او نيز باز مى‏گرديم.
اين آيه شريف، مبدأ، راه و مقصد پيروان اسلام را ترسيم كرده و آنان را برگرد محور «الله» فرا خوانده است و بر اساس اين جهان بينى:
1/ 1- معبود و خالق يكى است:
«انَّ هذِهِ امَّتُكُمْ امَّةً واحِدَةً وَ انَا رَبُّكُمْ فَاعْبُدُونِ» «انبیا/92»
اين امّت شما يك امّت بيش نيست و من هم پروردگار شمايم پس، تنها مرا بپرستيد.
2/ 1- پيامبر يكى است:
«وَ ما ارْسَلْناكَ الَّاكافَّةًلِلنَّاسِ بَشيراً وَ نَذيراً» «سبا/28»
تو را مژده دهنده و بيم‏دهنده براى همه مردم فرستاديم.
3/ 1- قانون اساسى آن قرآن و مفسران واقعى آن عترت پيامبرند: در اين زمينه رسول خدا (ص) فرمود:
«انّى‏ تارِكٌ فيكُمُ الثِّقْلَيْنِ ما انْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِما لَنْ تَضِلُّوا كِتابَ‏اللَّهِ وَ عِتْرَتى‏ …» «وسائل الشیعه ج18ص19»
من دو چيز گرانسنگ در ميان شما مى‏گذارم كه اگر به آن دو تمسك جوييد هرگز گمراه نمى‏شويد: 1- كتاب خدا، 2- خاندانم.
4/ 1- جهتگيرى عبادى- سياسى مسلمانان، تنها به سوى كعبه است:
«وَحيْثُ ما كُنْتُمْ فَوَلُّوا وُجُوهَكُمْ شَطْرَهُ» «بقره /144»
هر جا كه هستيد، روى خويش را به سوى كعبه بگردانيد.
و … با چنين جهان‏بينى، پيرو اسلام نمى‏تواند «وحدت گرا» نباشد. به همين دليل قرآن مجيد پيامبر اكرم (ص) را از صف تفرقه‏افكنان جدا مى‏داند و مى‏فرمايد:
«انَ‏الَّذينَ فَرَّقوُا دينَهُمْ وَ كانُوا شِيَعاً لَسْتَ مِنْهُمْ فى‏ شَىْ‏ءٍ»» انعام /159
كسانى كه آيين خود را پاره پاره كردند و دسته دسته شدند، توهيچ رابطه‏اى با آنان ندارى.
و در آيه‏اى ديگر بر پيشانى تفرقه افكنان، مُهر شرك مى‏كوبد و مى‏فرمايد:
«… وَ لا تَكُونُوا مِنَ‏الْمُشْرِكينَ* مِنَ‏الَّذينَ فَرَّقُوا دينَهُمْ وَ كانُوا شِيَعاً …» «روم 31-32»
از مشركان نباشيد؛ از كسانى كه دين خود را پراكنده كردند وگروه گروه شدند.
حضرت صادق عليه‏السلام نيز مى‏فرمايد:
«مَنْ فارَقَ جَماعَةَالْمُسْلِمينَ قَيْدَ شِبْرٍ فَقَدْ خَلَعَ رَبَقَةَالْاسْلامِ مِنْ عُنُقِهِ» «اصول کافی ج1ص404»
هر كس به اندازه يك وجب از اجتماع مسلمانان، فاصله بگيرد، رشته مسلمانى را از گردن خود برداشته است.
2- تهذيب نفس:
نظام تربيتى اسلام همه فضايل اخلاقى از جمله حفظ وحدت را درخود جاى داده و بشدّت، مستقيم و غيرمستقيم از آن حمايت كرده است، به اين صورت كه:
1/ 2- وحدت را به عنوان يك ارزش اصولى مطرح كرده است:
«وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ‏اللَّه جَميعاً وَ لاتَفَرَّقُوا …» «3آل عمران /102»
همگى به ريسمان الهى چنگ زنيد و پراكنده نشويد.
«… اقيمُواالدّينَ وَ لاتَتَفَرَّقُوا فيهِ …» «شوری /13»
دين را به پاى داريد و در آن تفرقه نيفكنيد.
2/ 2- خصلتهاى وحدت‏آفرين را نيز آموخته است؛ به اين معنا كه پيروان خويش را به فضايلى سفارش كرده كه مايه تقويت و سبب حفظ وحدت و يكپارچگى است، مانند:
- وجوب خمس، زكات، حجّ، جهاد، تولّى و تبرّى رعايت حقوق، نماز جمعه و ….
- استحباب نماز جماعت، سلام دادن، عيادت مريض، تشييع جنازه، تعاون، مهربانى، ديدوبازديد، دستگيرى از محرومان و صدها مستحب ديگر.
ب- آسيب زدايى‏
در اين حوزه، عوامل وحدت‏شكن و تفرقه‏افكن، به شدّت قلع و قمع مى‏شود تا كمترين آسيبى به انسجام امّت اسلامى واردنشود. برخى از آن اقدامات بدين‏شرح است:
1- سركوب تفرقه‏افكنان: وحدت‏شكنان به عنوان اخلالگر (ياغى) شناخته شده، مجازات مى‏شوند.
2- بسيارى از محرّمات اسلامى بطور مستقيم در پديده شوم تفرقه‏افكنى دخالت دارند كه تحريم آنها كمك شايانى به صيانت از وحدت جامعه دارد مانند: سرقت، قتل، ضرب و شتم، غيبت، تهمت، جاسوسى، ظلم، حق‏كشى و ….
3- آلودگى به خصلتهاى زشت درونى از قبيل حسد، بغض و كينه، تكبّر و مانند آن نيز، بشدت مورد نهى و نكوهش قرار گرفته، چرا كه آنها نيز به نوبه خود به اين بلاى خانمانسوز دامن مى‏زنند، چنان كه حضرت اميرمؤمنان صلوات‏اللّه عليه فرمود:
«انَّما انْتُمْ اخْوانٌ عَلى دينِ‏اللَّهِ ما فَرَّقَ بَيْنَكُمْ الَّاخُبْثُ‏السَّرائِرِ وَ سُوءُالضَّمائِرِ …» «شرح نهج البلاغه - ابن ابی الحدید ج 7ص206»
همانا شما براساس دين خدا برادر هستيد و چيزى جز پليدى باطن و ضميرهاى‏بد، ميان شما تفرقه نيفكنده است.

نقطه آغاز مرگ تمدنها، تفرقه و اختلاف است

حفظ وحدت‏
هر كس با الفباى سياست آشنا باشد، بخوبى مى‏داندكه اتحاد و يكپارچگى تارو پود يك جامعه قوى و موفق را تشكيل مى‏دهد و پيروزيهاى شگفت‏انگيز در صحنه‏هاى مختلف نظامى، صنعتى، علمى، اقتصادى و … مرهون همبستگى و همدلى انسانهاست و سرافرازى هر جامعه‏اى در سايه آن به دست آمده است.
از سوى ديگر، نقطه آغازين مرگ تمدّنها و فروپاشى قدرتها، شكستها و عقب ماندگيها و … تفرقه و اختلاف بوده است؛ امام على عليه السلام در خطبه قاصعه، ضمن تحليل حيات و مرگ قدرتهاى پيشين، دو نكته اساسى را به عنوان نتيجه بحث مطرح مى‏كند:
1- برخى از گذشتگان به سبب وحدت و يكدلى به عزّت، شوكت، عافيت، آسايش، نعمت فراوان، كرامت و شرافت، دست يافتند و چشم طمع دشمن را كور و دست تجاوز وى را از مملكت خود كوتاه كردند.
2- برخى هم بر اثر كينه توزى، تشتّت، پشت كردن به يكديگر و يارى نرساندن به هم، ستون فقراتشان شكست و از پاى درآمدند. «نهج البلاغه خطبه 234»
بنيانگذار جمهورى اسلامى، حضرت امام خمينى قدس سرّه نيز بطور مكرّر از نقش اساسى وحدت، در پيروزى و پويايى انقلاب سخن مى‏گفت و آن را رمز پيروزى مى‏دانست:
… اين معنا را بايد نصب‏العين خودتان قرار بدهيد كه ما تا با هم هستيم، مسلمين تا «يد واحده» هستند و همين مسلمين كم جمعيت و پشتوانه بزرگ الهى، اينها اگر با هم باشند، اين ملت اگر با هم شد، هيچ قدرتى نمى‏تواند او را بشكند … اگر يك روزى خداى نخواسته اين رمز پيروزى را از شما گرفتند، ديگر براى شما چيزى باقى نخواهد ماند. «صحیفه ج 19 ص153»
پس بايد گفت: نه تنها «وحدت» يك ارزش اخلاقى سياسى، بلكه يك اصل مهّم و استراتژيك است كه با بودنش همه چيز هست و عدمش، نابودى همه چيز را در پى دارد.

ترس

يكى از فلسفه‏ هاى تمرينها و مانورهاى نظامى زدودن آثار ترس از دلهاى سربازان و افسران و فرماندهان است.
در كلمات قصار اميرمؤمنان (ع) اين معنى به صورت زيبايى بيان شده است. ايشان مى‏فرمايند:
«هنگامى كه از چيزى مى‏ترسى خود را در آن بيفكن كه آن ترس، از خود آن چيز سخت‏تر و وحشتناك‏تر است»!
مرحوم علامه خويى در شرح نهج‏ البلاغه خود در شرح اين جمله مى‏ گويد:
مكتشفان و محققان جهان با عمل به اين دستور به افتخارات بزرگى نايل شدند. آنها درون جنگلها و صحراهاى آفريقا و بيابانهاى پراكنده وارد شدند و به سير درياها پرداختند، و به‏ درون جزاير دور دست نفوذ كردند، و از اين طريق هم ثروت فراوانى به دست آوردند و هم شهرت جهانى؛ به علاوه به علم و دانش بشرى خدمات قابل ملاحظه‏اى كردند.

اخلاق در قرآن – مکارم شیرازی ج2ص255

ضرورت آشنایی با زمان برای روحانی

یکی از اشکالات کار ما ، نشناختن وضع زمانه است . بعضی ها علم و تقوا هم دارند ، اما در عین حال ، نمی توانند جایگاه و سنگری را که باید در آن بایستند  و کار کنند بشناسند …. نشناختن فضای جغرافیای سیاسی و فکری دنیا و همچنین نقطه تمرکز و خط نگاه و امتداد تیر دشمن …… ما را خیلی دچار اشکال می کند .


مجمع نمایندگان طلاب 4/11/69

وظیفه مسئولان در قبال واجبی به نام «امر به معروف و نهی از منکر »

«امر به معروف و نهى از منكر» از اصولى‏ترين مسائلى است كه مسلمانان در همه صحنه‏هاى اجتماعى و سياسى، موظّف به رعايت آنند؛ مسؤولان و سياستمداران اسلامى اگر به چنين وظيفه‏اى اقدام نكنند در واقع، فلسفه حكومت را ناديده گرفته‏اند و مسؤوليت خويش را زير پا نهاده‏اند.
تناسب امر به معروف و نهى از منكر با سياست‏
در ديدگاه اسلام، ارتباط سياست با امر به معروف و نهى از منكر بديهى است و مى‏توان گفت، لازم و ملزوم يكديگرند و اين اصل ارزشمند اسلامى، بيش از آنكه يك وظيفه فردى به حساب آيد، يك اصل اجتماعى و سياسى است و هر مسلمانى كه در وادى سياست گام زند، يا در پُستى اجتماعى قرار گيرد، نخستين وظيفه او امر به معروف و نهى از منكر است. قرآن مجيد، اين وظيفه عمومى را چنين ترسيم مى‏كند:
«الَّذينَ انْ مَكَّنَّاهُمْ فِى‏الْارْضِ اقامُوالصَّلوةَ وَ اتَوُاالزَّكوةَ وَ امَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَوْا عَنِ‏الْمُنْكَرِ وَ لِلَّهِ عاقِبَةُالْامُورِ» «حج/41»
كسانى كه اگر در زمين به آنان، قدرت دهيم، نماز را بر پاى دارند و زكات بپردازند و امر به معروف و نهى از منكر كنند و پايان كارها از آن خداست.
از سوى ديگر، بازدهى اجراى صحيح امر به معروف و نهى از منكر چيزى جز نتيجه سياست اسلامى يعنى تأمين مصالح امّت و دفع فساد از جامعه اسلامى نخواهد بود.
چنان كه امير مؤمنان صلوات‏الله عليه مى‏فرمايد:
«فَرَضَ‏اللَّهُ … الْامْرَ بِالْمَعْرُوفِ مَصْلَحَةًلِلْعَوامِّ وَالنَّهْىَ عَنِ‏الْمُنْكَرِ رَدْعاً لِلسُّفَهاءِ» «نهج البلاغه حکمت 244»
خداوند امر به معروف را براى (تأمين) مصلحت عمومى و نهى از منكر را براى طرد نابخردان، واجب كرده است.
شيوه‏هاى اجرا
الف- شناخت‏
مسلمانان بطور عموم و مسؤولان و سردمداران جامعه بطور خصوص بايد از مسائل روز منطقه‏اى و جهانى آگاهى داشته باشند، در غير اين صورت نه تنها از عهده مسؤوليت خود برنمى‏آيند، بلكه از سامان دادن به زندگى عادى خود نيز ناتوان خواهند بود. امام صادق عليه‏السلام، دانايى را اساس انديشه و انديشيدن را مبناى اصلاح جامعه دانسته و مى‏فرمايد:
«لا يُصْلِحُ مَنْ لا يَعْقِلُ وَ لا يَعْقِلُ مَنْ لا يَعْلَمُ … وَالْعالِمُ بِزَمانِهِ لا تَهْجُمُ عَلَيْهِ‏اللَّوابِسُ» «تحف العقول ص 372 انتشارات کتابچی»
آن كه انديشه نمى‏كند، اصلاح نيز نمى‏تواند بكند و كسى كه نمى‏انديشد، دانش ندارد … و آن كه به زمان خويش آگاهى دارد، شبهات بر او حمله‏ور نمى‏شوند.
پس از آگاهيهاى عمومى، آگاهى خصوصى پيرامون امر به معروف و نهى از منكر نيز شرط ضرورى آن است به اين معنا كه آمر و ناهى بايد در حيطه كارى خويش، از مسائل اسلامى، بى‏بهره نباشد، همان‏گونه كه آن حضرت فرمود:
«صاحِبُ‏الْامْرِ بِالْمَعْرُوفِ يَحْتاجُ انْ يَكُونَ عالِماً بِالْحَلالِ وَالْحَرامِ» «مصباح الشریعه باب 624 ص 362»
متصدّى امر به معروف نيازمند آن است كه به حلال و حرام آگاه باشد.
زيرا اگر از حلال و حرام مواضع اعتقادى، سياسى، اقتصادى، اجتماعى و … آگاهى چندانى نداشته باشد، نمى‏تواند معروف را تثبيت و منكر را نابود سازد و چه بسا برعكس عمل كند؛ منكر را معروف و معروف را منكر جلوه دهد و به جاى امر به معروف و نهى از منكر، امر به منكر و نهى از معروف نمايد! بنابراين، ضرورت دارد كه دست اندركاران نظام اسلامى از «معروف» و «منكر» در حد اجمال اگر نگوييم بطور مفصّل آگاهى داشته باشند.
ب- برنامه‏ريزى و اقدام‏
مسؤولان نظام اسلامى بايد اصل امر به معروف و نهى از منكر را در برنامه‏هاى خرد و كلان خود بگنجانند و هرگز از آن غفلت نورزند، چرا كه در هر اداره، كارخانه و …
احتمال بروز تباهى و ركود فضايل مى‏رود وعوامل متعددى زمينه ايجاد منكر يا توقف معروف را به وجود مى‏آورند.
در قرآن مجيد مى‏خوانيم:
«وَالْمُؤمِنُونَ وَالْمُؤْمِناتُ بَعْضُهُمْ اوْلِياءُ بَعْضٍ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ و يَنْهَوْنَ عَنِ‏الْمُنْكَرِ وَ يُقيمُونَ‏الصَّلوةَ وَ يُؤْتُونَ‏الْزَّكوةَ وَ يُطيعوُنَ‏اللّهَ وَ رَسُولَهُ …» «توبه /71»
مردان و زنان باايمان، برخى سرپرست و ولىّ برخى ديگرند؛ امر به معروف و نهى از منكر مى‏كنند و نماز را بر پاى مى‏دارند و زكات مى‏پردازند و از خدا و پيامبرش، فرمان مى‏برند.
در اين آيه شريف، پذيرش مسؤوليت به منزله «زمينه» و امر به معروف ونهى از منكر، اقامه نماز و اطاعت از خدا و پيامبر، «نتيجه» آن قرار گرفته و الهام دهنده اين پيام است كه مسلمانان- على‏رغم تفاوت در مليّت، جنسيت، رنگ و نژاد- از هويّت واحدى‏ برخوردارند و به همين دليل حق دارند سرپرستى و ولايت بر يكديگر را به عهده بگيرند. «المیزان ج9ص338» سپس همديگر را به راه خير و صلاح رهنمون سازند و از زشتى و شقاوت باز دارند. از اين رو سرلوحه كارهاى خويش را «امر به معروف و نهى از منكر»، «اقامه نماز» و «اطاعت از خدا و پيامبر» قرار مى‏دهند.
بازدهى متقابل‏
فريضه بزرگ امر به معروف و نهى از منكر، بسان درخت تناورى است كه هر چه بيشتر بدان رسيدگى كنند، تقويتش نمايند و آفات آن را بزدايند، شاخ و برگ بيشترى مى‏روياند و بار وبر بهترى مى‏دهد. آثار گرانقدر اين پديده الهى، فراوان و متنوّع است. در اينجا با تبرّك جستن به روايتى از امام باقر عليه‏السلام به پنج اثر ارزنده آن اشاره مى‏كنيم:
1- انجام واجبات‏
«انَّ الْامْرَ بِاْلمَعْروُفِ وَ النَّهْىَ عَنِ‏الْمُنْكَرِ سَبيلُ الْانْبِياءِ وَ مِنْهاج‏الصُّلَحاءِ فَريضَةٌعَظيمَةٌ بِهاتُقامُ‏الْفَرائِضُ …»
امر به معروف و نهى از منكر، راه پيامبران و روش صالحان است؛ واجب بزرگى است كه به وسيله آن واجبات (الهى) بر پا مى‏شود.
2- عدالت اجتماعى‏
«… مَعَ رَدِّالْمَظالِمِ وَ مُخالَفَةِالظَّالِمِ …»
(امر به معروف ونهى از منكر) با برگرداندن مظالم و ستيزه با ستمگر همراه است.
3- سازندگى
«بِها … تُعْمَرُ الْارْضُ»
به وسيله امر به معروف و نهى از منكر زمين (كشور) آباد مى‏شود.
4- استوارى نظام‏
«بِها … يَسْتَقيمُ‏الْامْرُ»
به وسيله امر به معروف ونهى از منكر، حكومت، استوار مى‏گردد.
5- امنيّت‏
«بِها … تَأْمَنُ‏الْمَذاهِبُ … وَ يُنْتَصَفُ مِنَ‏الْاعْداءِ» «وسائل الشیعه ج11ص395»
به وسيله آن، راهها امن مى‏گردد … و از دشمنان، انتقام گرفته مى‏شود.
مرکز تحقیقات اسلامی - علوم سیاسی - اخلاق سیاسی مجموعه زمزم

اصول و ارزشهای اسلامی در رفتار سیاسی

هر گونه رفتار و گفتار نيكى كه از انسان سربزند، همين طور ترك سخن و عمل زشت يعنى انجام بايسته‏ها و ترك نبايسته‏ها، خواه كوچك باشد، خواه بزرگ و خواه كم باشد، خواه زياد، از نظر اسلام، پسنديده و ارجمنداست. بطور مثال؛ دادن چند دانه گندم به يك گنجشك ونجات انسان مؤمن و دانشمندى كه از گرسنگى در حال مرگ است، هر دو، كارى انسانى، اخلاقى و ارزنده است، ولى تفاوت آنها به اصطلاح، از زمين تا آسمان است؛ اگر كسى كار نخست را ترك گويد، درست است كه يك كاستى جزئى و اندك در كمالات روحى او پديد آمده، ولى چنين كسى از سوى خردمندان مورد نكوهش قرار نمى‏گيرد و به اوصافى چون «بى‏عاطفه»، «جانى» «سنگدل» و «وظيفه نشناس» متّهم نمى‏شود، برخلاف آن كس كه نسبت به مرگ و حيات همنوع خود بى‏تفاوت است. او نه تنها در اين دنيا سزاوار هر گونه توبيخ است، بلكه در سراى باقى نيز شايسته دوزخ است، چرا كه ارزش بسيار والايى را زير پا نهاده كه خداوند و خردمندان هرگز به پايمال شدنش، رضايت نمى‏دهند.
در ميان همه ارزشهاى اخلاقى، از جمله اخلاق سياسى، چنين نوسانى وجود دارد و فضايل اخلاقى گرچه بطور مطلق، زيبا و پسنديده‏اند، ولى در برابر يكديگر، نسبى بوده، شدّت و ضعف دارند و حتى برخى را مى‏توان فداى برخى ديگر كرد و همواره بايد «اهمّ» بر «مهّم» ترجيح يابد و بر «اصول» بيش از «فروع» تأكيد شود.
عناوين ارزشمندى چون، امر به معروف و نهى‏از منكر، حفظ وحدت، عزّت، استقامت، خيرخواهى، رازدارى، تولّى و تبرّى و تأليف قلوب، به نظر ما در حيطه اخلاق‏ سياسى، از اولويت نخست برخوردار است و سياستمداران نظام اسلامى حتماً بايد بدان متصّف باشند

رابطه تنگاتنگ اخلاق و سیاست

بدون ترديد، همه علوم انسانى- كه به نحوى با انسان و وابستگيهاى او در تماسند- به خاطر اشتراك در موضوع (انسان و عوارض او) كم و بيش باهم در ارتباطند. متخصصان علوم سياسى نيز معتقدند كه سياست، ارتباط نزديكى با علوم مختلف از جمله، علوم طبيعى، اجتماعى، تاريخ، جغرافيا، اقتصاد، اخلاق و … دارد.
«متفكّران سياسى اروپاى عهد باستان و سده‏هاى ميانه، اخلاق را پيش‏درآمد جدايى ناپذير مطالعات سياسى مى‏دانستند. افلاطون، سياست را جزئى از اخلاقيات مى‏دانست. از نظر ارسطو- كه علم سياست را ارباب علوم مى‏دانست- هدف دولت، عملى‏كردن زندگى خوب است. در سراسر سده‏هاى ميانه، در اروپا، دين و الهيات بر مطالعه سياست مسلط بود. پس از اين دوره، همه متفكران مكتب ايده‏آليستى نظريه جديد، مانند روسو، كانت و هگل، دولت را نهادى اخلاقى مى‏دانستند كه از رشد اخلاقى انسانها جدايى ناپذير است.» ( بنیادهای علم سیاست ص79 )
اين نظريه با قرآن مجيد هماهنگ است و خدا مى‏خواهد، اخلاق نيكو همواره بر عالم سياست و سياستمداران، حاكم باشد. از اين رو، نخستين شرط شايستگى رهبران منصوب از طرف خويش را «عصمت» دانسته و با صراحت، حكومت ستمگران را محكوم مى‏داند:
«… قالَ لايَنالُ عَهْدِى‏الظَّالِمينَ» بقره /124
خداوند فرمود: عهد من به ستمگران نمى‏رسد.
چنان كه اهداف عالى حكومت صالحان را گسترش فضايل اخلاقى و انهدام رذايل دانسته، مى‏فرمايد:
«الَّذينَ انْ مَّكَّنَّاهُمْ فِى الْارضِ اقامُوا الصَّلوةَ وَ اتَوُاالزَّكوةَ وَ امَرُوا بِاْلمَعْرُوفِ وَ نَهَوْا عَنِ‏الْمُنْكَرِ وَ لِلَّهِ عاقِبَةُالْامُورِ» حج/41
همان كسان كه اگر در زمين به آنان قدرت ببخشيم، نماز برپا مى‏دارند و زكات مى‏دهند و امر به معروف و نهى از منكر مى‏كنند كه فرجام كارها از آن خداست.

سیاسیون باید به اخلاق سیاسی آراسته شوند

آراسته شدن به همه فضايل اخلاقى براى عموم مردم، پسنديده و ضرورى است و هيچ‏كس از داشتن هيچ فضيلتى، معاف و مستثنا نيست، اگر چه همه مردم، مجال فعليت بخشيدن به هر فضيلتى را نيابند. بطور مثال: سخاوت براى انسان يك فضيلت است، خواه ثروتمند باشد، خواه فقير؛ ثروتمند مى‏تواند فضيلت خويش را به فعليت برساند و بخشى از ثروت خويش را به ديگران ببخشد، ولى فقير، از فعليت بخشيدن به صفت سخاوت ناتوان است. حال اگر بگوييم: «سخاوت صفت ثروتمندان است.» سخن به گزاف نگفته‏ايم، در عين حال آن را از فقيران سلب نكرده‏ايم. همين طور اگر بگوييم:
حلم، صفت دانشمندان است، عفت و پاكدامنى، صفت زنان است و … منظور اين است كه چنين صفتى، در عين فراگيرى براى عموم، براى اين افراد، ضرورى‏تر و زيبنده‏تراست؛ مراد از «اخلاق سياسى» نيز، آن دسته از فضايل اخلاقى است، كه در عين فراگيرى براى همه، براى سياستمداران ضرورت بيشتر مى‏يابد، چرا كه آنان بيش از ديگران، فرصت تحقّق بخشيدن به آنها را مى‏يابند.

دادگری معیار سیاست اصیل است

كسانى كه نغمه شوم جدايى دين از سياست را سر مى‏دهندسياست را از اخلاق نيز جدا مى‏دانند و در فعاليّتهاى سياسى، خود را به هيچ يك از بايدها و نبايدهاى اخلاقى پايبند نمى‏دانند و به تنها هدفى كه مى‏انديشند، پيروزى سياسى، به دست آوردن قدرت و حفظ آن است و بس، گر چه در اين راه همه اصول و ارزشهاى اخلاقى پايمال گردد.
نخستين خونى كه بر روى زمين ريخت، از رذيله اخلاقى «حسد» سرچشمه گرفت كه دل قاتل- قابيل- را آلوده كرده بود؛ جنايتكارانى چون فرعون، نرون، چنگيز، هيتلر، صدّام، پرز و … جملگى به اخلاق پشت كرده‏اند و تراژديهايى چون؛ هيروشيما و ناكازاكى، ديرياسين، كفر قاسم، صبراوشتيلا، هفده شهريور، سرچشمه، حلبچه، حزب جمهورى، جمعه سياه مكّه، بوسنى و … به دست كسانى اتفاق افتاد كه اخلاق را پشت دروازه سياست، جاگذاشته بودند و اين سياست شيطانى، همان سياست ماكياوليستى است كه براى رسيدن به هدف، هر وسيله‏اى را مجاز مى‏شمارد. در تاريخ آمده است كه معاويه پس از آتش‏افروزى جنگ صفّين و تحميل حكميت و صلح بر اميرمؤمنان و امام حسن مجتبى عليهماالسلام، بر اريكه قدرت تكيه زد، روزى به كوفه آمد و برفراز منبر، خطاب به مردم گفت: «به خدا سوگند! من با شما نجنگيدم كه نماز بخوانيد و روزه بگيريد يا حج گذاريد و زكات بدهيد، بلكه جنگيدم تا به حكومت برسم و اينك رسيده‏ام!» «1»
از سوى ديگر، پايبندان به دين خدا، اخلاق را بر سراسر زندگى خويش حاكم مى‏دانند، چنان كه پيوند دين و سياست را ناگسستنى مى‏بينند. امام مؤمنان، حضرت على عليه‏السلام، شاخص سياست صحيح و انسانى را ملكات اخلاقى مى‏داند و به عنوان نمونه مى‏فرمايد:
«مِلاكُ السِّياسَةِالْعَدْلُ» «2»
دادگرى، معيار سياست (اصيل) است.
و خود به عنوان يك سياستمدار اسلامى مى‏فرمايد:
«وَاللَّهِ‏لَانْ ابيتَ عَلى‏حَسَكِ السَّعْدانِ مُسَهَّداً وَ اجَرَّفىِ‏الْاغْلالِ مُصَفَّداً، احَبُّ الَىَّ مِنْ‏انْ الْقَى‏اللَّهَ وَ رَسُولَهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ ظالِماً لِبَعْضِ‏الْعِبادِ وَ غاصِباً لِشَىْ‏ءٍ مِنَ‏الْحُطامِ …» «3»
به خدا سوگند، اگر شب را بر روى خارهاى سخت سعدان به صبح آورم يا در غل و زنجيرم بسته و بكشند برايم محبوبتر از آن است كه روز قيامت در حالى به ديدار خدا و پيامبرش بشتابم كه به برخى از بندگانش ستم كرده و چيزى از حطام دنيا را به ناحق برگرفته باشم.
سخنان گهربار فوق، تابلو حكومت علوى است كه بايد نصب‏العين شيعيان آن حضرت قرار گيرد و در هر پست و مقامى اخلاق را با سياست، اقتصاد، مديريت، جهاد، صنعت و همه ابعاد زندگى خويش بياميزند و بر تحكيم اصول آن پاى بفشارند.آنچه در پيش رو داريد، در جهت هدف ياد شده، تدوين يافته و سعى بر آن بوده است كه گوشه‏اى از اخلاق اسلامى را كه ارتباط بيشترى با عالم سياست دارد، به رشته تحرير در آورد مرکز تحقیقات اسلامی معاونت متون آموزشی و کمک آموزشی
1- بحار الانوار ج 44ص49

2- غررالحکم ج6ص116

3- نهج البلاغه خطبه 215

عصر تغییر واژه ها ( ابتذال فرهنگی مصداق تمدن و فرهنگ )

فرهنگ كه فرايندى از آداب و رسوم، خوى ها و خصلتها و چگونگى روابط حاكم بر مجموعه‏ ها و گروههاى انسانى است ضمن آنكه خود زاييده زندگى اجتماعى انسانهاست، تأثير شگرف و غيرقابل ترديدى بر چگونگى زندگى و ادامه حيات اجتماعى و ملّى ملّتها نيز دارد.
به عبارت ديگر، فرهنگ هر ملّتى ريشه در اعتقادات، طرز تلقى‏ها و نوع نگرش آنها به جهان و مسائل موجود در آن دارد. بنابراين به ميزانى كه پايه‏هاى اعتقادى و باورهاى اجتماعى ملتى مبتنى بر حقايق و ارزشهاى انسانى و الهى باشد، ارزشهاى فرهنگى او نيز شايسته تمجيد و در خورِ سنايش و قابل پيروى خواهد بود. امّا پر واضح است كه در طول تاريخ حيات بشرى، همواره آداب و سنن و خلق و خوى انسانها در جهت حق و بر اساس برداشتهاى حقجويانه و واقع گرايانه از قضايا و مسائل مختلف‏ نبوده و در بسيارى موارد و به دلايل عديده، انحراف و كجروى و دورى از صراط مستقيم فلاح و رستگارى و در غلتيدن در دامن موهومات و باورهاى خرافى، باطل گرايانه، غير الهى و ضد بشرى گريبانگير اقوام و ملل مختلف شده است.
همچنين به علت خوى اجتماعى انسان، مراودات و ارتباطات انسانى و به تبع آن روابط فرهنگى و مبادلات فكرى نيز به موازات تاريخ تحولات و تمدن بشرى وجود داشته است.
در اين ميان، بنا بر نص صريح قرآن، تقابل و تضاد بين دو فرهنگ «الهى» و «غير الهى» و نزاع و درگيرى بين دو مقوله «حق» و «باطل» از صبحدم تاريخ وجود داشته و تا واپسين لحظات غروب حيات بشرى نيز ادامه خواهد داشت. و در اين مسير، خدا پرستان و حقجويان، همواره روياروى باطل گرايان و شب پرستان، در نبردى آشتى ناپذير بسر خواهند برد.
امروزه با پيشرفت سريع تكنولوژى و علم صنعت و با پيدايش قطبهاى غول آساى صنعتى، اقتصادى و نظامى و با سيطره فرهنگ ابتذال، رفاه زدگى و ماديت بر كفرستان شرق و هيچستان غرب اين امكان فراهم آمده است كه سران كفر و الحاد و مستكبران جهانخوار، دم از تشكيل «دهكده جهانى» زده و با گسترش سلطه شبكه سازمانهاى بين المللى بر سراسر عالم، حاكميت «نظم‏نوين جهانى» را خواستار شوند. اينان بمنظور دستيابى به اين اهداف شوم، و در پى بسط و توسعه سلطه و نفوذ شيطانى و اهريمنىِ خود در تمام شؤون زندگى ملتهاى گوناگون در سراسر دنيا، از طريق نهادهاى وابسته به سازمان باصطلاح ملل متحد و با جهت‏دهى به تصميمات اين نهاد و كنترل حساب شده آنها، در سرنوشت تمامى ملتهابه صورتى آشكار و نهان دخالت مى‏كنند؛ به بهانه دفاع از حقوق بشر، با استفاده از وحشيانه‏ترين و رذيلانه‏ترين اقدامات ضد بشرى، حكومتهاى كشورها را تغيير مى‏دهند، تصفيه‏هاى خونين نژادى‏را كه به دَدْمنشانه‏ترين روشها صورت مى‏گيرد، با ظرافت و ترفندهاى گوناگون توجيه مى‏كنند، از طريق پيمانهاى چند جانبه اقتصادى همانند «گات» و غيره زمينه‏هاى سلطه شوم اقتصادى خود را بر كشورهاى ضعيف و عقب مانده فراهم مى‏كنند و با آزمايش هر روزه سلاحهاى مخوف و ويرانگر خود ملل محروم و مستضعف را تهديد كرده به آنها چنگ و دندان نشان مى‏دهند و هر فرياد اعتراضى را به هر شكل ممكن در گلو خفه مى‏كنند و بالاخره با گسترش شبكه‏هاى مدرن و پيچيده ارتباطى و با بهره‏گيرى از حيوانى ترين روشها، فضاى فكرى، اعتقادى و فرهنگى ملتها را لجن مال مى‏كنند و با ايجاد جو مسموم و خفه كننده فكرى و فرهنگى مانع هر گونه بيدارى، ابتكار، پيشرفت، آزادى خواهى و استقلال طلبى در ميان مردم فقر زده و دربند كشورهاى مورد هجوم مى‏شوند.
در عصرى كه بسيارى از واژه‏ها معناى حقيقى خود را از دست داده‏اند، اشاعه ابتذال و فساد، نام ترويج فرهنگ و خدمت به جامعه بشرى به خود مى‏گيرد و دفاع از هويت ملى و ارزشهاى والاى انسانى و فرهنگى واپسگرايى، سكون و عقب ماندگى تلقى مى‏شود و باندهاى آشكار و نهان مافيايى از هر وسيله‏اى براى استحاله فرهنگى و مسخ ارزشهاى معنوى بهره مى‏جويند. در اين بين، هجوم و شبيخون بر بنيانهاى فرهنگى، خطرناكترين و كارسازترين حربه‏اى است كه اينك موجوديت ملتها بويژه ملل اسلامى را تهديد مى‏كند و انقلاب اسلامى و خاستگاه‏ اصلى آن يعنى سرزمين دلاور خيز ايران در نوك اين حملات ناجوانمردانه و رذيلانه واقع گرديده است؛ آنچنان كه سكّاندار بيدار كشتى انقلاب و مقام منيع ولايت امر مسلمين فرياد بر مى‏آورد كه «كارى كه امروز دشمن از لحاظ فرهنگى انجام مى‏دهد نه يك تهاجم، كه يك شبيخون فرهنگى است.»

خانواده و سیاست

Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA yles DefLockedState="false” DefUnhideWhenUsed="true” DefSemiHidden="true” DefQFormat="false” DefPriority="99″ LatentStyleCount="267″> ideWhenUsed="false” QFormat="true” Name="heading 1″ /> ازدواج پيونددهنده زن و مرد و عامل پديد آمدن خانواده است. تعدد خانواده‏ها و خانوارها نيز به تشكيل جامعه و اجتماع مى‏انجامد. بنابراين، ازدواج به سه دليل صورت مى‏گيرد:
اول. مهم‏ترين عامل در پيدايى خانواده، نياز بشر به غير است. انسان بدون كمك ديگران و به تنهايى، قادر به ادامه حيات و تأمين نيازهاى جسمى و روحى خود نيست.
دوم. ازدواج وسيله‏اى مناسب و مطلوب براى توالد و تداوم نوع بشر است.
سوم. محصول ازدواج، كودكانى هستند كه پس از رشد، عصاى دست پدران و مادران ناتوان، عاجز و پير مى‏شوند. از اين رو، ازدواج بيش از آن كه تأمين‏كننده نيازهاى فردى باشد، تأمين‏كننده نيازهاى جمعى است. در نتيجه، بعد اجتماعى ازدواج از بعد فردى آن‏ برجسته تر مى‏نمايد.
در ساختار سياسى خانواده، مرد در رأس قدرت قرار دارد و او است كه مديريت و كياست خانواده را بر عهده مى‏گيرد، بر ديگران فرمان مى‏راند و ديگران از او اطاعت مى‏كنند. اما مردِ خانه در اداره خانواده (جامعه كوچك)، بايد به سه اصل توجه نمايد و سياست و اداره خانواده را بر آن اصول قرار دهد.
1- بايد بداند كه «بهترين زن آن است كه عاقل، ديندار، شرمگين، زيرك، دوستدار، زاينده، كوتاه‏زبان، مطيع، يك‏دل، امين، گران‏سنگ و خادمِ شوى [شوهر] باشد و مال اندكِ شوى را از طريق اقتصاد، فزونى دهد و با خوى خوش، غم‏هاى او را بگسارد و اندوه او را تسكين دهد.»
2- احترام به زن، رعايت حال او، تأمين نيازهايش و تربيت او بر عهده مرد است تا زن بتواند به وظايف و تكاليف خود عمل نمايد.
3- مرد بايد زن را به كارى مشغول كند؛ زيرا زن بيكار توان، همّت و وقتش صرف كارهاى بيهوده مى‏شود.
ابوعلى سينا توصيه‏هاى مذكور را به آن دليل ابراز مى‏دارد كه خانواده را اساس اجتماع مى‏داند، سلامت آن را به سلامت اجتماع پيوند مى‏زند و آگاهى از اين مسائل و به كار بستن آن را براى مردان، كه در رأس اين دو جامعه (خانواده و اجتماع) قرار دارند، ضرورى مى‏شمرد. »تاریخ اندیشه های سیاسی در اسلام ستوده ص71-73

پاسخ به شبهات

- سنت و بدعت
بدعت يكي از واژه هايي است كه وهابيان در فهم معني آن گرفتار اشتباه بزرگي شده اند. قرآن مجيد در مذمت و نكوهش مسأله رهبانيّت مي فرمايد: «ورهبانيت وترك دنيا را از پيش خود بدعت انگيختند ما بر آنهاجز آن كه رضاوخشنودي خدا را طلبند، ننوشتيم…».
اين آيه از اين بدعت مذمت مي كند بدعتي كه به گفته مورخان چند قرن بعد از حضرت مسيح (ع) بر اثر بعضي از حوادث تاريخي كه منجر به شكست مسيحيان شد و باعث شد گروهي از آنها ترك دنيا كرده و راهي ديرها (بيابان) شدند از جمله سنت هاي غلط كه همراه با رهبانيّت بود ترك ازدواج به طور مطلق بود. به هر حال، اضافه بر اين آيه مزبور، روايات فراواني در نكوهش بدعت در منابع اسلامي وارد شده است. از جمله حديث نبوي معروف «كُلُّ بِدْعَهٍ ضِلالهٌ» مي باشد كه در كتب بسياري از جمله «مسند احمد» «مستدرك الصحيحين سنن ابن ماجه» نقل شده است. 
وهابيون تندرو با مشاهده اين گونه احاديث و روايات بي آن كه در معني بدعت دقت كنند نخست با هر پديده ي جديدي به مخالفت برخاستند تا آن جا كه دو چرخه را مركب شيطان خواندند و با نصب خطوط تلفني به مخالفت پرداختند امّا چون ديدند دنيا به سوي صنعتي شدن پيش مي رود سرانجام در برابر پديده هاي صنعتي غرب تسليم شدند بلكه غرق در آنها شدند و امروز كه به عربستان سعودي مسافرت مي كنيم مي بينيم انواع اتومبيل هاي آخرين سيستم، وسايل مدرن تهويه و حتي انواع سوپر ماركت ها و خوراكي هاي غربي همه جا را پر كرده و همه از آن استفاده مي كنند آنها مخالفت با اين بدعت ها را رها كرده و تنها به مخالفت با بدعت هايي كه از نظر آنان آب و رنگ مذهبي داشت برخاستند مانند بناي بر قبور كه اشاره كرديم، مراسم بزرگداشت ميلاد پيامبر(ص) و بزرگان ديني.   شيخ عبدالعزيز بن باز در اين زمينه مي گويد: «برپايي مراسم به جهت ولادت پيامبر و غير او جايز نيست، اين عمل از بدعت هايي است كه در دين حادث شده است زيرا رسول ا… و خلفاي راشدين و غير آن ها از صحابه، اين عمل را انجام نداده اند. و نيز تابعين صحابه كه به نيكي از آنان پيروي كردند.» 
شوراي دائمي مفتيان وهابي مي گويد: «برپايي مراسم براي كساني از انبياء و صالحان كه از دار دنيا رحلت كرده اند جايز نيست و نيز زنده داشتن ياد آنان در مولودي ها و برداشتن عَلَم هاو قرار دادن چراغ ها و شمع ها بر روي قبر آنان و ساختن قبه ها و مساجد بر روي ضريح هاي آنان و مانند اين اعمال جايز نيست زيرا تمام آنچه كه ذكر شد از بدعت هايي است كه در دين حادث شده و از وسايل شرك است زيرا كه پيامبر (ص) و انبياء و صالحان گذشته اين كار را انجام نداده اند.» 
و مراسم عزاداري براي شهيدان

صفحات: 1· 2

حکومت اسلامی در پرتو قرآن ، عامل نورایت انسانها

نورانی گشتن ، هدف عالی  حکومت اسلامی
قرآن کریم در آغاز سوره ی ابراهیم (علیه السلام )، هدف نزول  قرآن را که همان والای رسالت وغرض اصیل  حکومت اسلامی می باشد ، چنین ترسیم می نمایند : «الرکِتابٌ اَنزلناهُ إلیَّک َ لِتُخرِجَ النّاس َمِنَ الظُلماتَ اِلَی النُّوربِاذن َ رَبّهُم إلی صِراطِ العَزیزِ الحَمید »1
قرآن کتابی است که ما آن رابه سوی  تو فرو فرستادیم  تا مردم را از هرتیرگی وتاریکی برهانی وآنان را به نور برسانی؛ البته این رهانیدن از ظلمت ها ورساندن به نور ،  به دستور واجازه ی پروردگار آنان می باشد ، وراه نورانی شدن مردم ، همانا پیمودن راه راست خداوند عزیز ونفوذناپذیر و پیروز برهرچیز است ؛ که آن خداوند ، عزیز حمید وشایسته  ی هرگونه ثناست .
هدف والای رسالت ونزول  وحی که همان حکومت الهی است . نورانی نمودن جامعه  انسانی است وانسان نورانی ، از گزند وتیرگی  هوا وآسیب تاریکی هوس مصون، واز وسوسه  ودسیسه و مغالطه ، محفوظ خواهد بود که با مرتبط شدن با خداوند تحقق می پذیرد بنابراین هدف مهم تأسیس  نظام اسلامی مبتنی بروحی ونبوت ، همانا خلیفه الله شدن انسانها است ودرچنین جامعه ای ،خط مشی  انسان نورانی بسیار روشن می باشد واو با نور الهی که بهره ی وی گشته حرکت می کند وزندگی می نماید ؛ چنان که خداوند فرمود : (وَجَعلنا لَهٌ نِوراً یَمشی به فِیِ النّاسِ) 2
نکته ی دیگری که توجه به آن لازم می باشد این است که نه تنها قرآن کریم  عامل نورانی شدن انسانهاست ، بلکه تنها مبدأ نور بخش ، همانا حکومت اسلامی در پرتو قرآن است  وکسی  که از آن محروم باشد ، هیچ نوری نخواهد داشت ، چه اینکه خداوند فرمود : (وَمَن لَم یَجعَلِ اللهُ لَه نُوراً فَما لَه مِن نُورٍ ) 3
زیرا ، «براهرمن نتابد اسرار اسم اعظم» 4
ابراهیم /1

انعام /122

نور/40

ولایت فقیه -جوادی املی ص102

ضرورت تشکیل حکومت اسلامی

همیشه این سؤال مطرح است  که آیا حکومت درمتن دین اسلام قرار  دارد که نپرداختن به آن در حقیقت ، اجرا نکردن بخشی از تعالیم دین محسوب می شود واداره ی امور  اجتماعی بدون توجّه به تعالیم دینی ، حکومتی غیر دینی  بلکه ضددین محسوب  می شود یا این که تشکیل حکومت از بحث های عقلایی است ودین دراین باره رسالتی ندارد ومردم خود باید درباره ی مسائل حکومتی براساس تشخیص  مصلحت ها به رتق وفتق امور بپردازد ؟

صفحات: 1· 2

ولایت و حکومت

مسئله ی «ولایت فقیه» یکی از مهمترین مسائل جامعه ی اسلامی است که بحث وگفتگو درباره ی آن ، ازدوجهت ضروری می باشد :اول آنکه ولایت فقیه سنگ بنای نظام جمهوری اسلامی است وبرهرفرد مسلمان  وانقلابی لازم است این اصل اساسی را خوب بشناسد وسپس برمدار آن حرکت کند ودوم اینکه دشمنان اسلام وانقلاب فهمیده اند که ظلم ستیزی انقلاب ونظام اسلامی ، ازاین اصل مهم ومترقّی سرچشمه گرفته است وبرای منحرف ساختن نظام وانقلابی ، باید به قلب نیرودهنده وستون استوارآن هجوم برند وبه همین جهت است که پس ازپیروزی انقلاب اسلامی ، درهرزمان مناسب ، شبهاتی درزمینه ی این اصل بی بدیل مطرح گشته است .
اهمیت مسأله ی حکومت ورهبری ، در آیاتی چند ازقرآن وروایات متعدد متذکر شده است  به عنوان مثال آیه 98 سوره هود که اشاره دارد به نقش رهبر وحاکم درهدایت وضلالت مردم تحت سلطه ی او .
«یَقدُمُ قَومُهُ یَومَ القیامَه فَاَورِدَهُمُ النّارَ  وَبِئسَ الوِردُ المَوروُد»
فرعون پیروان قوم را درقیامت با خود به آتش دوزخ افکند که واردان را بسیار منزل گاه بدی است
ولایت فقیه  ، در امتداد ولایت پیامبر اکرم (ص) وائمه اطهار (ع) قرار دارد . دایره ی  ولایت آن بزرگواران ؛وسیع وگسترده  است وشعاعش تصرف دراموال وانفس را در برمی گیرد .
چون حکومت ولایت فقیه، مستند بر کتاب وسنت وعقل واجماع  می باشد . قانون آن ، برگرفته از قانون الهی است . ودست فقیه برای اداره ی  امور مردم ، باتوجه به مکان وزمان ، ومصلحت جامعه ی  اسلامی باز است زیرا خداوند فقیهی  را برجامعه حاکم می کند که اسلام  را بر خود مقدم می دارد .وآگاه به مسائل وهوشمند است .

به سبک غرب به یکدیگر تحیت نگویید مانند قرآن ، سلام دهید

«وَ إِذَا حُيِّيتُم بِتَحِيَّةٍ فَحَيُّوا بِأَحْسَنَ مِنْهَا أَوْ رُدُّوهَا إِنَّ اللّهَ كَانَ عَلَى‏ كُلِّ شَيْ‏ءٍ حَسِيباً» (نساء، 86)
چون به شما تحيّتى (سلامى و درودى و شادباشى) گفته شود، در پاسخ درودى بهتر از آن گوييد يا (حداقل) همان را باز گوييد كه خداوند بر هر چيز، حسابگر است.
به هر دعا، ثنا و تعارفى كه شخص، هنگام رو به رو شدن با ديگرى بر زبان مى‏آورد، تحيّت گفته مى‏شود. بدون ترديد منظور از تحيّت در آيه شريفه، هر نوع شادباش و تحيّت است كه سلام گفتن نمونه‏اى از آن است. «1»
از امام باقر و صادق عليهماالسلام روايت شده كه مراد از تحيّت در آيه شريفه، سلام و ساير كارهاى خير است. «2» و نقل شده كه كنيزى از كنيزان امام حسن، دسته‏اى گل خوشبو براى آن جناب آورد. حضرت در عوض به وى فرمود:«تو در راه خدا آزادى»
شخصى پرسيد:«آيا براى يك دسته گل كنيزى را آزاد مى‏كنى؟»
امام (ع) فرمود: «خداى تعالى ما را ادب آموخته و فرموده: «وَ إِذا حُيّيتُمْ بِتَحِيَّةٍ فَحَيُّوا بِأَحْسَنَ‏مِنْها …» و تحيّت بهتر از يك دسته گل براى او، همين آزاد كردنش بود.» «3»
تحيّتِ اسلامى‏
امّتها و اقوام با همه اختلافى كه از جهت تمدن و توحش و تقدم و تأخر دارند، در اين جهت با هم اختلافى ندارند و هر يك براى خود، تحيّتى دارند كه هنگام برخورد با يكديگر آن درود و تحيّت را در بين خود رد و بدل مى‏كنند. حال يا آن تحيّت عبارت است از اشاره به سر و يا دست و يا برداشتن كلاه و يا چيز ديگر. در اسلام مقرر شده كه اين تحيّت، سلام دادن باشد. خداوند، در آيه‏اى خطاب به اسوه بشريت يعنى پيامبرش مى‏فرمايد: وقتى ايمان آورندگان به آيات ما، نزد تو آيند بگو: سلام عليكم. انعام /54 و در آيه ديگر مؤمنان را موظّف مى‏كند كه به هنگام ورود به خانه ديگرى، بر اهل خانه سلام كنند نور/27 و روايات فراوانى كه در مورد سلام كردن رسيده است. «4»
البته بطورى كه از تاريخ، اشعار و ساير آثار جاهليت بر مى‏آيد، تحيّتِ به سلام، در بين عرب جاهليت، معمول بوده است. چيزى كه، هست خداى سبحان در داستان حضرت ابراهيم (ع) سلام را مكرّر حكايت مى‏كند. براى مثال: مى‏فرمايد: ابراهيم به پدرش آذر گفت: «سَلامٌ عَلَيْكَ سَاسْتَغْفِرُ لَكَ» و از اين آيه و آيات ديگر استفاده مى‏شود كه اين هم يكى از سنتهاى ابراهيمى بوده كه در بين اعراب جاهلى رواج داشته است. «5»
در امّتهاى غيرتوحيدى، سلام و تحيّت معمولًا نوعى خضوع زيردست در مقابل بالادست محسوب مى‏شود و معمولًا تحيّتها درامّتها غيرتوحيدى از طرف مطيع و زيردست شروع مى‏شود. اسلام كه همّتش محو آثار طاغوتى و غيرخدايى است براى تحيّت، طريقه‏اى معتدل وضع كرده است. سلام دادن در اسلام، نوعى اعلام امنيت از تعدى و ظلم به طرف مقابل است، يعنى سلام‏كننده با سلام‏كردن، اعلام مى‏كند تو از ناحيه من در امانى.
از طرف ديگر، توصيه مى‏كند كسانى كه در ظاهر مافوق و بالادست مى‏باشند، به زيردستان سلام كنند. سلام نوعى تمرين تواضع است. براى نمونه، مى‏فرمايد:
«سواره بر پياده سلام كند. ايستاده بر نشسته سلام كند و از بين سواره‏ها آنكه مركب گرانقيمت‏ترى دارد به بقيه سلام كند.» «6»
از طرف ديگر، به حفظ ارزشهاى واقعى، توجه دارد و به اين جهت، دستور داده به پدر، مادر، عالم، معلّم و افراد كهنسال سلام كنيد، و از سلام كردن به افرادى همچون يهود، نصارا، مجوس، بت پرستان، كسى كه بر سرسفره شراب نشسته، كسى كه مشغول بازى شطرنج و تخته نرد است، شاعرى كه به زنان پاكدامن نسبت ناروا مى‏زند، رباخوار و فاسقى كه فسق خود را علنى مى‏كند، نهى كرده است. «7»
سلام، تحيّت خدا، ملائكه و اهل بهشت‏
از آيات قرآن استفاده مى‏شود كه خداى تعالى سلام را تحيّت خودش قرار داده است. به عنوان مثال، در آيه‏اى مى‏فرمايد: «سَلامٌ عَلى‏ نُوحٍ فِى الْعالَمينَ» صافات /79
و در آيه ديگر مى‏فرمايد: «سَلامٌ عَلى‏ إِبْراهيمَ» صافات / 109
و در آيه‏ديگر مى‏فرمايد: «سَلامٌ عَلى‏ مُوسى‏ و هاروُنَ (ع)»صافات /120
و آيات مشابه ديگر كه خداوند بالفظ سلام بر پيامبران و برگزيدگان خويش درود مى‏فرستد.
همچنين قرآن، بيانگر اين است كه سلام، تحيّت ملائكه نيز مى‏باشد. در آيه‏اى مى‏فرمايد:«الَّذينَ تَتَوَفَّاهُمُ الْمَلائِكَةُ طَيِّبينَ يَقُولُونَ سَلامٌ عَلَيْكُمْ»نحل /32
فرشتگان به كسانى كه در حال قبض روحشان، پاك هستند مى‏گويند: سلام عليكم و در آيه ديگر مى‏فرمايد: «ملائكه از هر درى بر آنان (اهل بهشت) در مى‏آيند كه سلام بر شما باد.رعد/24
و مطابق آيات ديگر، تحيّت اهل بهشت نيز سلام مى‏باشد. در آيه‏اى مى‏فرمايد:تحيّت آنها در بهشت سلام است.
با توجه به اينكه سلام، تحيّت خدا، ملائكه، اهل بهشت و مسلمانان و نيز سنتى ابراهيمى است، چقدر زشت و ناپسند است كه زن و مرد مسلمان از اين تحيّت، روى برگردانند و به تحيّت اهل كفر و اروپاييان و غربيان روى آورند.«8»

1- قاموس قرآن ج2ص212

2- المیزان ج5ص49

3- همان ص53

4- میزان الحکمه ج 4 ص 534-531

5- المیزان ج 4 ص 48و 53 با تصرف

6- اصول کافی ج2ص646

7- المیزان ج5ص51

8- مجموعه  زمزم

رستگاری در گرو امر به معروف و نهی از منکر است

رستگارى در گرو امر به معروف و نهى از منكر است‏ وَ لْتَكُنْ مِنْكُمْ امَّةٌ يَدْعُونَ الَى الْخَيْرِ وَ يَأْمُروُنَ بِالْمَعْروُفِ وَ يَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ اولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحوُنَ «1» بايد از شما گروهى باشند كه دعوت به نيكى و امر به خوبى و نهى از بدى كنند و آنان همان رستگارانند. با دقت در اين آيه و آيه شريفه‏اى كه «حزب اللّه» را رستگار معرفى نموده است: (الَا انَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْمُفْلِحُونَ) «2» به اين نتيجه مى‏رسيم كه «امر به معروف و نهى از منكر» از ويژگيهاى بر جسته «حزب الله» است و آنان كه به انجام اين وظيفه اقدام مى‏كنند، از اعضاى «حزب الله» شمرده مى‏شوند و هيچ كس بدون قيام به امر به معروف و نهى از منكر نمى‏تواند خود را در زمره «حزب الله» بداند.

اما اينكه امر به معروف و نهى از منكر چگونه مى‏تواند در فلاح و رستگارى يك جامعه اثر داشته باشد، نيازمند توضيح است: «از تجربيات قطعى بشر اين است كه اندوخته‏هاى فكرى انسان» با گذشت زمان به‏ دست فراموشى سپرده مى‏شود مگر آنكه پيوسته ياد آورى شود و در مرحله عمل تكرار گردد، و از همين جاست كه پيوند «علم و عمل» مشخص مى‏شود علم، انسان را به عمل راهنمايى مى‏كند و عمل شايسته، بر آگاهى و بينش انسان مى‏افزايد. از اين رو، در يك جامعه سالم، همه بايد براى پاسدارى از فرهنگ و معرفت خويش بكوشند، ونگهبانى از حريم مكتب به آن است كه متخلفين از راه نيكى را، از سقوط به ورطه هلاكت باز دارند و با «امر به معروف و نهى ازمنكر» زمينه ساز «رفتار شايسته» و در نتيجه «تقويت كننده افكار صحيح» باشند. پس بى اعتنايى به اين وظيفه، پايه رفتار را سست و انديشه‏هاى والا را در معرض فراموشى قرار مى‏دهد.»«3»

1 -آل عمران /104

2 - مجادله /22

3- المیزان ج 3 ص 372

خواندنیهایی درباره گوگل

نقش اینترنت و استفاده از فضای مجازی به عنوان یک رسانه جدید و اهمیت آن به عنوان سریع ترین پل ارتباطی و قدرتی اطلاعات جهان بر کسی پوشیده نیست. امروزه این رسانه آن گونه در زندگی روزمره ما جا گرفته که جزئی از زندگی نسل کنونی شده است. با توجه به جذابیت کم نظیر آن و نفوذ گسترده ای که در جوامع مختلف پیدا کرده است و همچنین هزینه های اندک آن شاید هیچ وسیله ای از وسایل ارتباط جمعی در حال حاضر قدرت رقابت با آن را نداشته باشد. اینترنت وضعیتی را پدید آورده است که فرد به تنهایی و با صرف هزینه های بسیار اندک، می تواند در گستره ای وسیع از آن استفاده کند. تاثیرگذاری بی بدیل این رسانه در مقایسه با سایر  رسانه ها، موجب شده است در سال های اخیر به عنوان مهم ترین ابزار جنگ نرم علیه ملت ها به کار گرفته شود. این ابزارها که روز به روز بر تنوع و پیچیدگی آن ها افزوده می شود. این اقتدار و فرصت را به غربیان به عنوان مبتکران و طراحان آن ها داده است که بتوانند افکار عموم یمردم در سراسر دنیا را تحت تاثیر خود قرار دهند. آنان از طریق تولید نرم افزارها و سخت افزارهای خاصی که فناوری های بالای آن ها در اختیار دارند به راحتی می توانند در نهان خانه افکار  ارتباطات اجتماعی و دیدگاههای سیاسی تک تک افراد، نفوذ کنند. به فرموده مقام معظم رهبری، امروزه تاثیر رسانه ها من جمله شبکه های عظیم اطلاع رسانی اینترنتی از سلاح و موشک و از بمب اتم بیشتر است.
استفاده های فرهنگی و اخلاقی و همچنین بهره برداری های سیاسی از اینترنت موجب شده است که فرهنگ های مختلف، همگی به گونه ای از نفوذ شبکه های اینترنتی احساس خطر نمایند و در اندیشه     چاره ای برای در امان ماندن از نقش تخریبی این رسانه باشند. کشور ما در حال حاضر هم از نظر تعداد کاربر مشترک وهم از نظر میزان و ساعات استفاده از اینترنت، در صدر کشورهای خاورمیانه قرار دارد. با توجه به نفوذ روز افزون پدیده اینترنت در میان مردم، که در حال حاضر بیش از نیمی از جمعیت کشور ، به صورت روزانه از کاربران اینترنت به شمار می روند، اینترنت می تواند هم فرصت خوبی برای جمهوری اسلامی باشد و هم تهدیدی جدی به حساب آید.
«گوگل » هم علاوه بر آن که یکی از قوی ترین موتورهای جستجوگر اطلاعات است، یکی از همان سایت های جاسوسی است که هدف جنگ نرم را به دنبال دارد و احساس خطر و نارضایتی و تهدید عده ای از کاربران را به همراه داشته است.
اما متاسفانه اکثر کاربران این سایت، متوجه این مطلب نیستند. امید است که نقد و بررسی این سایت، پرده ازگوشه ای از فعالیت های مخفیانه آن سایت بردارد.
نقد و بررسی گوگل :
گوگل شرکتی آمریکایی است که از طریق تبلیغاتی که به همراه خدمات متنوع خود ارائه می کند و یا فروش همان خدمات، بدون فرستادن تبلیغات، کسب درآمد می کند. این خدمات شامل مواردی چون جستجوی اینترنتی، ایمیل، نقشه بر خط، نرم افزارهای اداری ، شبکه های اجتماعی و اشتراک فایل های ویدیویی می شود دو دانشجوی دکترای دانشگاه استنفورد، یعنی لری پیج و سرگئی برین، گوگل را در 4 سپتامبر در سال 1998 در کالیفرنیا تاسیس کردند. این شرکت خصوصی در ماه ژوئن 1999/ تیر 1379 رسماً با سرمایه تاسیس 25 میلیون دلار معرفی شد این شرکت همچنین سرویس جستجوی پیشرفته را برای فراهم سازی اطلاعات محتوایی نیز ارائه می دهد.
تحریم کشورها:
گوگل کشورهایی از قبیل ایران را تحریم کرده و برخی از محصولات خود را غیر قابل دسترس کرده است. از خدماتی که در ایران تحریم شده اند می توان به گوگل دسک تاپ ( Google desktop) و گوگل آذر( Google earth) اشاره کرد. همچنین از دیگر تحریم های گوگل می توان به مسئله های اخیر درگیری گوگل با کشور چین اشاره نمود که سرویس های گوگل برای این کشور قابل دسترسی نبود و اخیراً این مشکل برطرف شده است. به گفته برخی کارشناسان این گونه اقدامات گوگل که به نحوی تکنولوژی را با سیاست همراه می کند می تواند از محبوبیت گوگل بکاهد و موجب نارضایتی کاربران شود. تحریم هایی که برخی کشورها در فضای سیاست جهانی امروز اعمال می کنند. در صورت تسریع گسترده در اینترنت، شاهراه جهانی و نیمه آزاد اطلاع رسانی در جهان امروزی را آسیب پذیر می کند.
جنجال های جهانی گوگلی:

صفحات: 1· 2

خط کلی جامعه اسلامی

جامعه اسلامى بر پايه توحيد بنا شده شعار توحيد نام اللَّه است و جامعه جاهلى مبتنى بر فريب طاغوت است و علامت ايشان نام طاغوت است.
يكتا دانستن خداوند به جامعه اسلامى فضيلتى الهى ارزانى داشته و نيز رحمتى گسترده و همگانى و پيوسته. نشانه رحمت گسترده همگانى (الرحمن) است و نشانه رحمت پيوسته (الرحيم) است.
و اين بدان معنى است كه جامعه اسلامى مستقر و مستمر تكامل يافته و دايم است و آن براى همه مردم در همه اعصار رفاه و خير به ارمغان مى‏آورد.
تعهّد اساسى‏
 [1] خط كلى كه ديگر خطوط مميزه جامعه اسلامى از آن منشعب مى‏شود اين است كه جامعه اسلامى متعهد به روش و شيوه «اللَّه» است قرآن از اين انديشه در اين آيه وَ أَلْزَمَهُمْ كَلِمَةَ التَّقْوى‏ تعبير كرده، پس جامعه اسلامى جامعه‏اى اصلى و اساسى است وقتى كه مى‏گوييم جامعه اصلى و اساسى دو شرط اساسى را در نظر داريم:                        
 (الف) اسلام در هيچ يك از حوزه‏هاى جامعه خود به هرج و مرج معتقد نيست بلكه همواره خواستار نظم و انضباط است در همه ابعاد فردى يا همگانى.
 (ب) اسلام در تشكيلات خود از رهنمودهاى آسمانى مايه مى‏گيرد كه در آن محدوديتهاى قومى، يا اقليمى و يا نژادى و امثال آن وجود ندارد، زيرا اين رهنمودها را بارى تعالى وحى و الهام كرده است.
تفسير هدايت، ج‏2، ص: 14

 

نقش حضرت امام در خنثي ساختن توطئه هاي دشمنان فرهنگ اين مملكت


از ابتداي پيروزي انقلاب و حتي قبل از آن دستگاه تبليغاتي استكبار جهاني مبارزه اي بي امان را عليه امام وانقلاب به راه انداخته و پيوسته با طرح موضوعات مختلف و شيوه هاي گوناگون سعي در جلوگيري از پيروزي انقلاب داشتند و پس از پيروزي انقلاب نيز به مقابله جدي با انقلاب اسلامي برخاستند و با توطئه هاي مختلف داخلي و خارجي با بحران سازي قصد شكست انقلاب را داشته و دارد. بي شك بالاترين و والاترين عنصري كه درموجوديت هر جامعه دخالت دارد فرهنگ آن جامعه است انسان اساساً فرهنگ هر جامعه هويت و موجوديت آن  جامعه راتشكيل مي دهد و با انحراف فرهنگ، هر چند جامعه در ابعاد اقتصادي ، صنعتي و نظامي قدرتمند و قوي باشد باز هم پوچ و پوك و ميان تهي است استقلال هر جامعه از استقلال فرهنگ آن نشات مي گيرد به همين خاطر استعمارگران در راس اهداف خود هجوم به فرهنگ جوامع را قرار مي دهند ( از آن جمله است مراكز تعليم وتربيت) اين استعمارگران ( افراد منحرف) وارد مراكز تعليم و تربيت مي شوند و جوانان و نونهالان كور را به انحراف مي كشند و در كنار منحرف ساختن اين جوانان، آنان را به فرهنگ غرب يا شرق وابسته مي كنند و افكار آن را متوجه كشورهاي بيگانه مي نمايند وتمامي زحمات و كوشش هاي مبارزان راه حق و خون هاي ريخته شده شهدا را به هدر مي دهند.اما راحل (قدس سره) در حيات پربركت خويش يك تنه به مقابله با اين تبليغات شوم پرداختند و ا ملا كردن نيات پليد پشت پرده دشمنان اسلام امت خويش را از دام هاي شيطاني بر حذر مي داشتند.
ايشان با درك هوشمندانه وعميق خود به اين نكته واقف بودند و با سخنان بسيار ارزشمند به همه هشدار دادند كه بايد مواظب باشند ايشان مبارزات آزادي بخش خود را با نام خداوند آغاز و به پايان بردند ياوران امام در اين حركت رهايي بخش همه مردم بويژه اقشار متوسط و پائين جامعه بودند، همان ها كه در طول تاريخ پيوسته ياوران و مخاطبان اصلي انبياء الهي بوده اند.
مخاطبان مستقيم امام قبل از تبعيدشان به تركيه وعراق عموم مردم بودند، اما با تبعيدشان به ويژه در دوران پانزده ساله تبعيد درعراق، زمينه ارتباط بيشتر دانشجويان خارج از كشور با امام فراهم گرديد آنان با مكاتبات خويش و همچنين با ملاقات هاي حضوري پيوسته با امام ارتباط داشته و ايشان را در جريان فعاليت هاي خود قرار مي دادند.
در پايان به بيان برخي توصيه هاي حضرت امام به نسل جوان مي پردازيم:
« شما جوانان تحصيل كرده در هر جا كه هستيد وظايف خطيري داريد و وظيفه دفاع از اسلام كه به عهده هر فرد مسلم است وظيفه دفاع از ميهن واستقلال آن كه از وظايف محتميه اسلامي است وظيفه شناساندن اسلام بزرگ به جوامع بشري، چه از ناحيه طرز حكومت و بسط عدالت آن وچه از ناحيه رفتار والي مسلمين با ملت و چه از كيفيت معامله والي بيت المال مسلمين« شما عزيزان درمحيط دانشگاه ها و دانش سراها، آگاهانه و متعهد به پا خيزيد و براي نجات اسلام و كشور كوشش كنيد و قبل از هرچيز عملاً‌ از احكام پر ارجاسلام كه سعادت ملت ها را بيمه نموده است پيروي كنيد»
پس ما جوانان بايد بكوشيم كه كشور را از آسيب محفوظ نگه داريم و با جان و دل براي نجات خود و كشورعزيزمان كوشش نمائيم تا مراكز تعليم و تربيت از انحراف و غرب و شرق زدگي حفظ گردد و به اين وسيله دست منحرفان و قدرت هاي بزرگ از كور و خصوصاً سرمايه هاي ارزشمند آن قطع شود و آنان را نااميد نموده و با تلاش و كوشش و تكيه بر پشتوانه هاي محكمي همچون ولايت فقيه و ارزش هاي اصيل اسلامي نداي اسلام ناب محمدي را به سراسر جهان برسايم. به اميد آن روز…

نقش سياسى اجتماعى زنان در تاريخ معاصر

  بيدارى اسلامى‏
زنان ايرانى از فرداى پيروزى انقلاب اسلامى، خودجوش در صدد برآمدند تا پيام انقلاب اسلامى را به جهان و جهانيان برسانند. اين حركت خوشايند غرب نبود، ولى زنان ايرانى بدون توجه به برآشفتگى غرب، به صدور پيام انقلاب اسلامى ادامه دادند تا حدى كه حضور زنان ايرانى در انقلاب اسلامى به الگويى براى زنان كشورهاى اسلامى درآمد، به گونه‏اى كه زنان شيعه لبنانى به تدريج بيدار شدند و براى دفاع از خود در مقابل اسرائيل به كلاشينكف و بمب‏هاى دست‏ساز روى آوردند.
زنان تركيه نيز بر پايه بيدارى اسلامى، هم حجاب را مى‏خواهند و هم حضور در اجتماع را. زنان نمى‏خواهند با پذيرفتن حجاب از جامعه قطع رابطه نمايند و اين همان الگويى است كه زنان انقلابى ايرانى به آن عمل مى‏كنند. يك زن بنگالى در اين باره گفته است: من و ديگر زنان چيزى بيش‏تر از برابرى مورد نظر قوانين غربى مى‏خواهيم. ما خواهان نقش فعال‏ترى در زندگى مذهبى و اسلامى هستيم. تنها مسلمانان زن نبودند كه هويت اسلامى خود را در پرتو بيدادگرى زنان انقلابى ايران به‏دست آوردند؛ بلكه ده‏ها هزار زن غربى در نهضتى اخلاقى و اسلامى، ارزش‏هاى الهى اسلام را كشف كردند و به دين اسلام‏مشرف شدند. مثلًا نزديك به صد هزار نفر آلمانى به اسلام گرويدند كه بيش از نيمى از آنان را زنان تشكيل مى‏دهند. اين زنان همانند زنان تازه مسلمان آمريكايى، نه تنها مراقب پوشش اسلامى خود هستند، در شرعى بودن خورد و خوراك خود هم دقت بسيار دارند. آنها حتى در انتخاب برنامه‏هاى تلويزيونى، دقت مى‏ورزند و از تماشاى سريال‏هاى ضد اسلامى يا ضد اخلاقى اجتناب مى‏كنند. فعاليت اجتماعى اين دسته از زنان، معمولًا با گرد آمدن در خانه‏هاى همديگر شكل مى‏گيرد و گاه به اجتماع سرايت مى‏كند. آيا اين بيدارى اسلامى، واقعاً ناشى و متأثر از بيدارى زنان ايرانى است؟
يك روزنامه آلمانى در اين باره، نخست مى‏پرسد كه چرا بيدارى اسلامى و جنبش حمايت از حجاب در دهه 1960 اتفاق نيفتاد و سپس پاسخ مى‏دهد:
مگر اينكه بگوييم زنان جمهورى اسلامى در اين امر دخالت دارند. رفتار اجتماعى يك زن ايرانى مقيم آمريكا مؤيد نوشته‏هاى روزنامه آلمانى است.
اين زن و ديگر زنان مسلمان در منازل جمع مى‏شوند و درباره اسلام سخن مى‏گويند. روزنامه نيويورك تايمز آمريكا در سال 1996 به نوعى در تأييد مطالب فوق نوشته است: در تمام دنيا به ويژه در دنياى اسلام از شمال آفريقا تا خاورميانه و جنوب شرقى آسيا، انواع گوناگونى از گروه‏هاى مدافع حقوق زنان پديد آمدند كه قبل از انقلاب 1979 ايران وجود نداشت.
نتيجه اينكه از سال 1370 به بعد فعاليت زنان ايرانى در حوزه‏هاى متعدد (مانند اجتماعى، فرهنگى، سياسى و …) و در عرصه‏هاى مختلف داخل و خارج افزايش يافت بخشى از اين دستاوردها، ارائه تصوير واقعى از زن‏ايرانى در عرصه بين‏المللى است، منتهى براى تأثيرگذارى بيش‏تر، بايد تشكل‏هاى زنان، قوى‏تر، منسجم‏تر و با آگاهى افزون‏تر عمل نمايند. از ديگر دستاوردها، تبليغ و گسترش حجاب اسلامى است. تأثير حجاب اسلامى زنان ايرانى بر ديگر زنان به ويژه در كشورهاى اسلامى غير قابل انكار است به‏علاوه، بيدارى اسلامى زنان ايرانى كه آن نقش مؤثرى در پيروزى انقلاب اسلامى داشت، در ديگر كشورها هم به چشم مى‏آيد.

 

نقش سياسى اجتماعى زنان در تاريخ معاصر

هنگامى كه صفحات تاريخ معاصر ايران را ورق مى‏زنيم، اثر چندانى از نقش سياسى- اجتماعى زنان نمى‏بينيم. اگر در گوشه و كنار تاريخ از نقش زنان سخن به ميان آمده، توضيح نقش حرمسرايى و مفسده‏انگيزى دسته‏اى از زنان است. برخى بر اين باورند، فعاليت‏هاى اندكى كه از زنان در تاريخ ثبت گرديده، مربوط به زنان طبقات بالاست  از آن رو كه اين زنان، قبل از زنان طبقات ديگر، به تحصيلات روى آوردند و به لزوم بهبود شرايط اجتماعى از طريق افزايش فعاليت‏هاى زنانه پى بردند. نگاه ديگر درباره فعاليت‏هاى تاريخى زنان آن است كه آنها بيش‏تر به ايفاى نقش منفى و مخرب در تاريخ معاصر ايران پرداخته‏اند، و در كارنامه‏شان كم‏تر اثرى از نقش سازنده و مثبت ديده مى‏شود.
بر پايه اين نظر، يا زنان را عليه منافع ملى و دينى به كار گرفته‏اند و يا خود به اين كار روى آورده‏اند.
اما ديدگاه‏هاى فوق با چالش‏ها و سؤال‏هاى زيادى مواجه‏اند از جمله: آيا توده زنان مسلمان اين مرز و بوم كه نه در حرمسرا بوده‏اند و نه مجذوب و شيفته انديشه‏هاى ليبراليستى (غربى) و كمونيستى (شرقى) شده‏اند، نقشى در تحولات يك قرن گذشته نداشته‏اند؟ آيا زنان قشر متوسط و محروم تاريخ معاصر ايران كه بيش‏ترِ زنان جامعه ايرانى را تشكيل داده‏اند، برخلاف سنت و تجربه تاريخ بشر حركت كرده‏اند كه بنابر آن، همواره طبقات متوسط و محروم به قيام برمى‏خيزند و تحول مى‏آفرينند؟ آيا آنها به اقدام مؤثر سياسى- اجتماعى دست نزده‏اند؟ آيا نقشى را كه زنان در حادثه گريبايدوف، نهضت تنباكو، انقلاب مشروطه، واقعه كشف حجاب و … ايفا كرده‏اند، منفى بوده؟ اگر اين نقش مخرب بوده چرا جامعه آن زمان و امروز نتايج حاصل از آن را مثبت و سازنده ارزيابى كرده است؟
نوشته حاضر مى‏كوشد به سؤالات بالا پاسخ دهد و در نيل به اين هدف، نياز نمى‏بيند همانند بيش‏تر نوشته‏هاى تاريخى به بازخوانى يا بزرگ‏نمايى تلاش زنان دربار، مفسد و غرب و شرق زده بپردازد، به آن دليل كه هم درباره آنان، سخن بسيار گفته شده و هم مطرح ساختن آنها، بخش عمده فعاليت زنان‏ايرانى را منعكس نمى‏سازد.  تلاش اين نوشته آن است كه فعاليت توده زنان مسلمان ايران را به تصوير كشد كه هم مى‏خواهد از مدنيت برخوردار باشد، هم ديانت خود را پاس دارد  و در دنياى فمينيستى و مدرنيستى دفاع از حقوق زنان، از بخش اعظم تاريخ زنان سده اخير ايران دفاع كند كه همان نقش سياسى- اجتماعى توده زنان مسلمان است‏

 

برخوردهاى غلط حكومتها با ايرانيان

در دورانهاى گذشته برخى از حكومتهاى طاغوتى ، همانند دوران بنى اميه ، نسبت به ايرانيان رفتار بسيار زشتى داشتند. اوج اين رفتارهاى غير عاقلانه در زمان معاويه بوده است .
وى از روى كينه و دشمنى كه با اين گروه داشت ، در نامه اى كه به زياد بن سميه مى نويسد: از وى مى خواهد تا آنها را ذليل و خوار گرداند و سخت تحت فشار قرار دهد. در اين نامه چنين آمده است :
و درباره مؤ الى (غير عرب ) و هر كه از اعاجم مسلمان شده ، نظر كن و سياست پيشينيان را درباره آنها به كارگير كه به رسوايى و ذلت آنها مى انجامد. اجازه ده كه عرب از آنها زن بگيرد، ولى عرب به آنها زن ندهد؛ عرب از آنها ارث ببرد ولى آنها از عرب ارث نبرند؛ عطا و بخشش آنها از ديگران كمتر باشد… و در تمام جنگها آنها را پيش بيندازيد تا راهها را آباد و درختان را قطع كنند. مبادا يكى از آنها در نماز بر عرب مقدم گردد، هيچ گاه در صف اول نماز قرار نگيرند، مگر آنكه جهت تكميل صف اول باشد… به هيچ وجه قضاوت به آنها سپرده نشود. هر گاه نامه ام به دست تو رسيد آنها را ذليل گردان و اهانتشان كن و هيچ حاجتى را برايشان برآورده نكن .
اين برخوردهاى غلط از افراد گوناگون و صاحبان قدرت ، بلكه حكومتها ممكن است دلايل بسيارى داشته باشد كه به برخى از آنها اشاره مى كنيم :
- در گذشته ملت عرب بر اثر فقر فرهنگى و رسوب افكار جاهلى ، هيچ ملتى را از خود بهتر نمى دانست و بر اثر همين غرور و خود بينى ، بسيارى از گناهان را مرتكب مى شد. قراين و شواهد بسيارى در دست داريم كه در صدر اسلام بسيارى از عربهاى تازه مسلمان نسبت به سلمان فارسى و هم قطاران ايرانى او، بسيار بدبين بوده و اهانت مى كردند؛ به گونه اى كه احترام پيامبر صلى الله عليه و آله از سلمان براى برخى از آنها بسيار گران مى آمد و لب به اعتراض مى گشودند.
اصبغ بن نباته گويد: از امير مؤ منان درباره سلمان فارسى پرسيدم . فرمود: چه گويم درباره مردى كه از گل ما آفريده شده ، و روحش با روح ما پيوند خورده است . خداوند او را به علم اول و آخر و ظاهر و باطن و سر و علانيه مخصوص گردانيده و در جريان گذارده است . روزى در محضر رسول خدا وارد شدم كه سلمان در كنارش نشسته بود؛ در اين هنگام مرد عربى وارد شده و سلمان را كنار زد و خود بر جاى او نشست . پيامبر صلى الله عليه و آله كه از حركت بسيار غلط مرد عرب خشمگين شده بود، آنقدر ناراحت شد كه از پيشانى حضرتش عرق فرو ريخت و چشمانش سرخ شد و فرمود: اى اعرابى ، تو مردى را كنار مى زنى در حالى كه هر گاه جبرئيل نازل مى شود، از طرف پروردگار دستور مى دهد كه به او سلام برسانم .
عجيب است كه وقتى با موضع گيرى سخت پيامبر صلى الله عليه و آله و امير مؤ منان روبه رو مى شدند، هنوز دست از غرور و خودبينى بر نداشته و مى پرسيدند: مگر سلمان مجوسى نبوده است ؟! گويا خودشان هيچگاه بت پرست و مشرك و كافر نبوده اند و در اين بين فقط سلمان فارسى مجوسى بوده و مسلمان شده است .
- مسئله ديگر اينكه به يقين اعراب با ديدن پيشرفت و ترقيات علمى سلمان و ساير ايرانيان و ستايش پيامبر صلى الله عليه و آله از آنان ، خشمگين شده و خواسته و يا ناخواسته عكس العمل جاهلانه نشان مى دادند.
- از همه مهم تر اينكه از زمانى كه شنيدند ايرانيان پيروان على و اهل بيت عليهم السلام آن حضرت هستند. برخى كينه اين مردم با كرامت را به دل گرفتند  و زمانى كه برخى از همانها به پستها و مناصبى مى رسيدند، كينه و دشمنى خود را روشهاى گوناگون ابراز مى كردند.
آينده ايرانيان از نگاه امير مؤ منان عليه السلام
به احاديث و روايات فراوانى برخورد مى كنيم كه معصومان عليهم السلام از آينده درخشان ايرانيان خبر داده اند؛ از قبيل رسيدن به عالى ترين پيشرفتهاى علوم بشرى و دست يافتن به آنها اگر چه در ثريا باشند؛  و يا از خدمات بسيار ارزنده اى كه قم پيش از ظهور به عالم بشريت ارائه مى كند و حجت بر تمام خلايق مى شود؛  و يا اينكه خداوند گنجهايى را در طالقان ذخيره كرده است  و ده ها مطلب ديگر از ساير پيشوايان ، كه تمام اينها در جاى خود بحث جداگانه اى را مى طلبد. اما چون آينده ايرانيان از ديدگاه امير مؤ منان عليه السلام را مورد بحث و بررسى قرار داده ايم ، به چند نمونه از نظرات و گفته هاى آن حضرت مى پردازيم :
1. حمايت جدى از اسلام و قرآن 
يكى از مباحث مهمى كه در آينده ايرانيان نقش به سزايى در آن دارند، مسئله حمايت جدى از اسلام و قرآن است كه بعد از آنكه عرب از آن فاصله گرفته ، بلكه از اسلام روى گردان شده است ، به فرموده امير مؤ منان اين ايرانيان هستند كه در آينده به زور شمشير، اسلام از دست رفته عرب را به آنها باز مى گردانند.
2. خروج مردم خراسان با پرچم هاى سياه 
يكى از علايم ظهور امام زمان (عج ) اين است كه به فرموده على عليه السلام هنگامى كه سفيانى با مردم خراسان درگير مى شود، آنها با پرچمهاى سياهى كه همراه دارند براى يارى امام مهدى (عج ) از خراسان بيرون آمده و در پى امام خواهند بود تا بر او دست يابند.
3. آماده سازان حكومت مهدى (عج )
از امير مؤ منان عليه السلام روايت شده است كه فرمود: يكون مبدؤ ه من قبل المشرق ؛  آغاز كار حضرت مهدى (عج ) از مشرق (ايران ) است .
در اينجا بايد گفت كه مقصود از حضرت ظهور امام مهدى (عج ) نيست ؛ زيرا اين مسئله ثابت است كه ظهور حضرت از مكه مكرمه است ، بلكه مقصود امير مؤ منان عليه السلام اين است كه در آينده ايرانيان نقش آماده سازى حكومت امام مهدى (عج ) را پيش از ظهور به عهده مى گيرند كه اين حكومتها نهايتا به حكومت و ظهور آن حضرت مى انجامد.
4. آموزگاران قرآن در كوفه 
در حكومت امام زمان (عج ) يكى از پستهاى مهم ايرانيان افتخار تعليم قرآن است ؛ آن هم در پايتخت امام مهدى (عج ). چنانكه اصبغ بن نباته گويد: از حضرت على عليه السلام شنيدم كه مى فرمود: گويا چادرهاى عجم را مى بينم كه در مسجد كوفه بر پا شده و در ايام حكومت امام مهدى (عج ) به مردم ، قرآن را همان گونه كه نازل شده تعليم مى دهند… .
5. سربازان جان بر كف 
درباره سرزمين طالقان و برخى از مردم آن ، كه جزئى از قوم سلمان و فارس و موالى هستند كه در روايات به آن اشاره شده ، از امير مؤ منان عليه السلام نقل شده است كه فرمود: خوشا به حال طالقان ! زيرا براى خداوند - عزوجل - در آن گنجهايى ذخيره شده است كه هرگز از جنس طلا و نقره نيست ؛ ليكن در آن مردمانى هستند كه معرفت خدا را به حق شناختند… و اينان ياوران امام مهدى (عج ) در آخر الزمان اند.
همچنين در احاديث ديگرى از زبان امام صادق عليه السلام و ساير معصومان عليهم السلام اوصاف ديگرى اضافه آمده است ؛ از قبيل اينكه اين گنجها دلاور مردانى هستند اهل جنگ و جهاد. شهادت را در راه خدا دوست مى دارند و پيوسته دعا مى كنند كه خداوند به آنها شهادت را روزى دهد، و شعار خود را يالثارات الحسين مى دانند و خداوند به وسيله آنان ، امام حق را پيروز مى گرداند.

سیره امام علی علیه السلام

طرح وحدت اسلامى‏

شالوده مكاتب اجتماعى بر اساس وحدت پى‏ريزى مى‏شود و بدون آن هيچ ايده و انديشه‏اى در جامعه گسترش نمى‏يابد و اين خود، بهترين دليل براى طرح مسأله وحدت از سوى شارع مقدس اسلام است. كه آن را به اختصار، در دو حوزه، ارجگذارى و آسيب شناسى توضيح مى‏دهيم.
الف- ارجگذارى‏
در اين حوزه، راهها، انگيزه‏ها، محورها و نتايج ارزنده وحدت با روشهاى گوناگون مورد ارزيابى و تأكيد قرار گرفته كه مى‏توان همه را در دو فرآيند خلاصه كرد:
1- ارائه جهان بينى توحيدى:
قرآن مجيد جهان بينى اسلامى را در يك جمله بيان كرده است:
 «انَّالِلَّهِ وَ انَّا الَيْهِ راجِعُونَ»
همه ما از آن خداييم و به سوى او نيز باز مى‏گرديم.
اين آيه شريف، مبدأ، راه و مقصد پيروان اسلام را ترسيم كرده و آنان را برگرد محور «الله» فرا خوانده است و بر اساس اين جهان بينى:
1/ 1- معبود و خالق يكى است:
  «انَّ هذِهِ امَّتُكُمْ امَّةً واحِدَةً وَ انَا رَبُّكُمْ فَاعْبُدُونِ»

اين امّت شما يك امّت بيش نيست و من هم پروردگار شمايم پس، تنها مرا بپرستيد.
2/ 1- پيامبر يكى است:
 «وَ ما ارْسَلْناكَ الَّاكافَّةًلِلنَّاسِ بَشيراً وَ نَذيراً

تو را مژده دهنده و بيم‏دهنده براى همه مردم فرستاديم.
3/ 1- قانون اساسى آن قرآن و مفسران واقعى آن عترت پيامبرند: در اين زمينه رسول خدا (ص) فرمود:
 «انّى‏ تارِكٌ فيكُمُ الثِّقْلَيْنِ ما انْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِما لَنْ تَضِلُّوا كِتابَ‏اللَّهِ وَ عِتْرَتى‏ …»
من دو چيز گرانسنگ در ميان شما مى‏گذارم كه اگر به آن دو تمسك جوييد هرگز گمراه نمى‏شويد: 1- كتاب خدا، 2- خاندانم.
4/ 1- جهتگيرى عبادى- سياسى مسلمانان، تنها به سوى كعبه است:
 «وَحيْثُ ما كُنْتُمْ فَوَلُّوا وُجُوهَكُمْ شَطْرَهُ»

هر جا كه هستيد، روى خويش را به سوى كعبه بگردانيد.
و … با چنين جهان‏بينى، پيرو اسلام نمى‏تواند «وحدت گرا» نباشد. به همين دليل قرآن مجيد پيامبر اكرم (ص) را از صف تفرقه‏افكنان جدا مى‏داند و مى‏فرمايد:
 «انَ‏الَّذينَ فَرَّقوُا دينَهُمْ وَ كانُوا شِيَعاً لَسْتَ مِنْهُمْ فى‏ شَىْ‏ءٍ»

كسانى كه آيين خود را پاره پاره كردند و دسته دسته شدند، توهيچ رابطه‏اى با آنان ندارى.و در آيه‏اى ديگر بر پيشانى تفرقه افكنان، مُهر شرك مى‏كوبد و مى‏فرمايد:
 «… وَ لا تَكُونُوا مِنَ‏الْمُشْرِكينَ* مِنَ‏الَّذينَ فَرَّقُوا دينَهُمْ وَ كانُوا شِيَعاً …»

صفحات: 1· 2

حفظ وحدت‏ از مبانی اخلاق سیاسی

 هر كس با الفباى سياست آشنا باشد، بخوبى مى‏داندكه اتحاد و يكپارچگى تارو پود يك جامعه قوى و موفق را تشكيل مى‏دهد و پيروزيهاى شگفت‏انگيز در صحنه‏هاى مختلف نظامى، صنعتى، علمى، اقتصادى و … مرهون همبستگى و همدلى انسانهاست و سرافرازى هر جامعه‏اى در سايه آن به دست آمده است.
از سوى ديگر، نقطه آغازين مرگ تمدّنها و فروپاشى قدرتها، شكستها و عقب ماندگيها و … تفرقه و اختلاف بوده است؛ امام على عليه السلام در خطبه قاصعه، ضمن تحليل حيات و مرگ قدرتهاى پيشين، دو نكته اساسى را به عنوان نتيجه بحث مطرح مى‏كند:
1- برخى از گذشتگان به سبب وحدت و يكدلى به عزّت، شوكت، عافيت، آسايش، نعمت فراوان، كرامت و شرافت، دست يافتند و چشم طمع دشمن را كور و دست تجاوز وى را از مملكت خود كوتاه كردند.
2- برخى هم بر اثر كينه توزى، تشتّت، پشت كردن به يكديگر و يارى نرساندن به هم، ستون فقراتشان شكست و از پاى درآمدند.
بنيانگذار جمهورى اسلامى، حضرت امام خمينى قدس سرّه نيز بطور مكرّر از نقش اساسى وحدت، در پيروزى و پويايى انقلاب سخن مى‏گفت و آن را رمز پيروزى مى‏دانست:
… اين معنا را بايد نصب‏العين خودتان قرار بدهيد كه ما تا با هم هستيم، مسلمين تا «يد واحده» هستند و همين مسلمين كم جمعيت و پشتوانه بزرگ الهى، اينها اگر با هم باشند، اين ملت اگر با هم شد، هيچ قدرتى نمى‏تواند او را بشكند … اگر يك روزى خداى نخواسته اين رمز پيروزى را از شما گرفتند، ديگر براى شما چيزى باقى نخواهد ماند.

پس بايد گفت: نه تنها «وحدت» يك ارزش اخلاقى سياسى، بلكه يك اصل مهّم و استراتژيك است كه با بودنش همه چيز هست و عدمش، نابودى همه چيز را در پى دارد.


اسلام هراسی ، ایران هراسی ، شیعه هراسی

سلام به همراهان گرامی

طبق قراری که داشتیم قسمت دیگری از مطلب را بری استفاده شما عزیزان ، در اختیارتون قرار می دهیم .

-موج دوم : با پیدایش »انقلاب اسلامی ایران « ، معادلات خاور میانه و جهان به هم خورد اسرائیل و آمریکا که زمانی در همین ایران پایگاه های متعددی داشتند و شاه ایران به عنوان بهترین حامی آنها محسوب می شد ، با نظام جدیدی مواجه شدند که ادبیاتش کاملا با ادبیات نظام شاهنشاهی تفاوت داشت . آنان الگوی» امام خمینی ره «و »ولایت فقیه «را الگوی موفقی دانسته و می دانند که اگر مهار نشود تمام جهان را در می نوردد . حقیقتا خوب فهمیده بودند زیرا این انقلاب از نوع انقلاب های حداکثری [ در مقابل انقلاب های کودتایی و سوروسی ] بوده و با دمیدن » روح بیداری«  و » مقاومت «در میان ملت ها با استفاده از موتور محرکه « اسلام » ، این رژیم های مستکبر را با خطر جدی مواجه ساخت . لذا « موشه دایان » وزیر امور خارجه و وزیر دفاع اسبق اسرائیل گفت : »انقلاب اسلامی زلزله ای است که اسرائیل را نابود خواهد ساخت . »

- موج سوم : بعد از فتوای تاریخی امام خمینی ره مبنی بر ارتداد »سلمان رشدی « نویسنده »کتاب آیات  شیطانی « بود . بعد از این فتوا بود که موج گسترده ای در رسانه های غربی به راه افتاد که این اسلام سیاسی و انقلابی که حرف های زیادی برای گفتن دارد باید جدی گرفته شود .
  - موج چهارم : بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی ، در سال 1920 م بود که آمریکا رقیب قدرتمند خود را از میدان بیرون کرده بود و برای اینکه بتواند به روحیه جنگ طلبانه و استکباری ادامه دهند به فکر افتادند تا یک دشمن فرضی و جدیدی برای فروش هر بیشتر سلاح و رونق کارخانه های اسلحه سازی شان تصور کنند لذا »اسلام «را به عنوان دشمن جدی در برابر تمدن غرب مطرح کردند وامروزه در رسانه های غربی و صهیو نیستی به این موضوع به صورت گسترده پرداخته می شود.
  - موج پنجم : بعد از حوادث 11 سپتامبر بود . در این خصوص علاوه بر اعلام آغاز »جنگ های صلیبی«  توسط »جورج بوش« و تبلیغات گسترده مبنی بر انفجار برج های دو قلو توسط مسلمانان ، کتابی توسط یکی از صهیونیست های مسیحی با عنوان »بیش ازاین نباید سکوت کرد« به رشته ی تحریر درآمد که نویسنده در آن کتاب آورده بود :  » خداوند به آمریکا مأموریت داده است تا اسلام را شکست دهد . «
  - موج ششم : توهین به پیامبر اکرم ( صلی الله علیه و آله و سلم  ) با چاپ کاریکاتورهای موهن که خیزش مسلمانان در سراسر جهان را به دنبال داشت .
نویسنده : جناب سرهنگ زنگی آبادی

حقوق بشر

سازمان ملل متحد بعد از جنگ جهانی دوم برای بدست آوردن صلح جهانی با اراده و خواست مردم در اروپا قد علم کرد . هدف از ایجاد این سازمان جهانی رفع اختلافات بین ملت ها ، بدون استفاده از راه های خشونت بار می باشد . 
بدین صورت که ملت ها بپذیرند که در عین تفاوت داشتن با یکدیگر در آرامش زندگی کنند .
بیانیه حقوق بشر در سال 1789 میلادی در انقلاب فرانسه آغاز به کار کرد . در پی آن کشورهایی هم چون هلند ، اسپانیا، سوئد ، نروژ ، دانمارک ، و آلمان به جرگه ی کشورهای دارای این قانون مکتوب پیوستند ، تا این که مجمع عمومی سازمان ملل پس از تلاش های فراوان در دهم دسامبر 1948 میلادی ( 1327 ه ق ) قطعنامه ای به عنوان اعلامیه حقوق بشر تهیه و تصویب کرد .
حقوق دانان به تعریف واحدی از حقوق بشر دست نیافتند که ما در این مبحث به پاره ای از توضیحات آن می پردازیم .
این حق ذاتی آدمی زاد است و در سراسر زندگی همراه اوست ، جنبه ی جهانی دارد و مخاطب آن تمام دنیای بشر است ، بدون در نظر گرفتن رنگ ، نژاد ، تبار و بدون در نظر گرفتن مرز های جغرافیایی و نیز به معنای حق شناسایی هر فرد به عنوان یک انسان در برابر قانون و داشتن حق حیات برای او و در آخر حق برخورداری از آزادی و امنیت و حفظ صلح و امنیت جهانی ………..
آن چه تمدن امروز بشری در مهم ترین اعلامیه ها و بیانیه های حقوق بشری خود بیان می کند و برای اروپاییان تازگی داشت ، صد ها سال قبل این اعلامیه توسط اسلام صادر شده بود ، اسلام آزادی انسان ها را تنها در نفی بردگی ظاهری ندانسته است بلکه بیشترین تلاش را برای رهایی روح و عقل و اندیشه های انسان کرده است

نویسنده سمیه یزدانپناه

صفحات: 1· 2

منافقان

منافقان كسانى هستند كه در ظاهر به اسلام و ايمان تظاهر نموده ولى در باطنشان خبرى از ايمان نيست. آياتى از سوره بقره به معرفى آنان پرداخته و تصريح مى‏كند كه چنين گمراهانى هرگز تجارتشان سودمند نخواهد بود؛ زيرا اينان خود ضلالت و گمراهى را بر هدايت ترجيح داده‏اند:


«أُولئِكَ الَّذِينَ اشْتَرَوُا الضَّلَالَةَ بِالْهُدَى‏ فَمَا رَبِحَتْ تِجَارَتُهُمْ وَمَا كَانُوا مُهْتَدِينَ»


آنان كسانى هستند كه گمراهى را به جاى هدايت خريده‏اند (برگزيده‏اند) و تجارت آنها سودى نداده و هدايت نيافته‏اند.
اين منافقان، چنان در گمراهى فرو رفته‏اند كه به تعبير قرآن مجيد، كر و گنگ و كورند؛ نه توان شنيدن حقايق را دارند و نه سخنى از حق بر زبان مى‏رانند و نه مى‏توانند حق را ببينند و درك كنند. در ادامه آيات دو مثل براى بيان گمراهى و راه به جايى نبردن اين گروه مى‏زند، در يكى، اينان را به شخصى تشبيه كرده كه آتشى روشن كرده تا اطراف خود را ببيند و راه خود را پيدا كند اما طوفانى سخت آن را خاموش نموده و توان تشخيص را ازاو مى‏گيرد. در مثال دوم، آنان را به كسانى تشبيه كرده كه مى‏خواهند راه خود را در بيابانى كه در آن گم شده‏اند به وسيله نورى كه از رعد و برق آسمان حاصل مى‏شود پيدا كنند، امّا اينان جز چند گام برداشتن فرصت ديگرى نيافته و به خاموشى و سردرگمى پيشين دچار مى‏شوند. دليل گمراهى و تحيّرشان اين است كه نخواسته‏اند با دين خدا با صداقت برخورد نمايند، بلكه خواسته‏اند تا از در حيله وارد شده و خداى سبحان و مؤمنان را بفريبند، غافل از اينكه جز گمراهى خويش سودى نمى‏برند.

هدايت در قرآن، ص: 112

اسلام هراسی ، ایران هراسی ، شیعه هراسی

اسلام هراسی ، ایران هراسی ، شیعه هراسی
هنگامی که به این مثلث تهاجمی نگاه می کنیم به نظر می آید « اسلام هراسی » از قدمت بیشتری برخوردار باشد . استکبار جهانی و در رأس آنها آمریکا و رژیم صهیونیستی سعی نموده و می نمایند با شیوه های مختلف و بکار گیری ابزارهای گوناگون ملت ها را از اسلام ، ایران و شیعه بترسانند و دور کنند که پیشرفته ترین و پیچیده ترین آنها را در سالهای اخیر تحت عنوان « جنگ نرم » با استفاده از ابزار « رسانه » دنبال کردند .
آنان با این کار دو هدف عمده را در دستور کار خود قرار داده اند :
1- مردم دنیا به اسلام نزدیک نشوند و به دین اسلام گرایش پیدا نکنند .
2- بین مسلمانان دنیا تفرقه و شکاف ایجاد نمایند ، (یا اختلاف را عمیق تر نمایند )
امواج اسلام هراسی
- موج اول : این موج بعد از جنگ جهانی اول با فرو پاشی امپراطوری بزرگ عثمانی به وجود آمد . کشورهای فاتح ، ( فرانسه و انگلیس ) خاورمیانه را بین خودشان تقسیم نمودند و این را به حضور در مسجد منحصر دانستند اما انتفاضه های مسجد الاقصی به خصوص نمازجمعه 20 هزار نفری « آیت الله کاشف الغطا » در « قدس » ظرفیت بالای پنهان جامعه اسلامی را نمودار ساخت ، لذا برای مقابله با اسلام ، « قومیت عربی » را جایگزین اسلام کردند تا با « اسلام انقلابی » مقابله نمایند . بعد از مدتی ، جوانان کشورهای اسلامی و عربی به سمت « پان عربیسم » گرایش پیدا کردند . ادامه مطلب در پستهای بعد

جناب سرهنگ زنگی آبادی

تهاجم فرهنگی

امروز تهاجم فرهنگی با استفاده از ابزارها و فناوری های جدید ارتباطی خیلی جدی است . صدها وسیله و راهرو اطلاعات به سمت فکر جوان و نوجوان ما وجود دارد ؛ از انواع شیوه های تلویزیونی و رادیویی و رایانه ای و امثال اینها دارند استفاده می کنند و همین طور به صورت انبوه ، افکار و شبهه های گوناگون را در آن ها می ریزند . باید در مقابل این ها ایستاد…… ( از بیانات امام خامنه ای – مورخ 17/8/85)