حقوق بشر


اگر اعلامیه حقوق بشر را محصول هم گرایی معقول انسان ها بدانیم و نژاد پرستی را نه تنها نشانه تفاخر بلکه اساس بدبختی جوامع  تلقی کنیم ، بی تردید این پیام مهم را مکتب حیات بخش از آغاز ظهور با خود آورده است و رسول گرامی اسلام صلی الله وعلیه واله و سلم خطاب به تمامی مردم می فرماید : »ای مردم بدانید که همه شما را یک پروردگار و یک پدر است ، عرب را رجحانی بر غیر عرب و غیر عرب را هیچ فضیلتی به عرب نیست ،و نه سرخ پوست بر سیاه پوست و نه سیاه پوست بر سرخ پوست بر تری دارد فضیلت و بر تری در تقوا و پرهیز کاری است «
به راستی که اعلا میه جهانی حقوق بشر به طور نسبی همان چیزی است که اسلام مدعی حقوق بشر است . اگر چه نقش فلاسفه و دانشمندان بزرگ را نباید در تهیه وتدوین اعلامیه جهانی حقوق انسانی نادیده گرفت اما نقش تعالیم دینی به ویژه دین اسلام در تأیید و تشویق مردم به رعایت عدالت و حقوق هم نوعان جایگاه خاصی دارد .
پس در این جا می توان نتیجه گرفت که وجوه تشابه بین مواد اعلامیه جهانی و حقوق بشر در اسلام نسبتاً زیاد است و وجوه افتراق آن ناچیز است ، یعنی شکل و سیاق اعلامیه جهانی حقوق بشر با قوانین حقوق بشری که در اسلام مشاهده می شود تشابه زیادی دارد و در این جا لازم است که مجریان اعلامیه حقوق بشر ایدئولوژی اسلام را بپذیرند .
 قانون و مقرراتی را که از ضمانت اجرایی        بر خوردار نباشند در شمول حکم قرار  نمی گیرند و به طور قطع برای اجرای اعلامیه جهانی حقوق بشر که میدان عمل آن میدانی جهانی و بین المللی است به عوامل بسیار قوی و مشخصی نیازمند است .
سازمان ملل متحد به عنوان مهم ترین و اصلی ترین سازمان اجرایی جهانی که بشر برای دفاع از حقوق خود تأ سیس نموده توسط کشورهایی  اداره می شود که هیچ اعتقادی به ماهیت اصلی این سازمان ندارند و بیشتر به دلیل مصالح سیاسی اقتصادی خود پا به این عرصه گذاشتند بدون در نظر داشتن آنکه هزاران هزار چشم به دستان آنها دوخته شده است.
آنان با در اختیار داشتن حق وتو به بسیاری از تخلفات ضد بشری مانند : حق تجاوز ، حق نسل کشی و حق استثمار و هزاران هزار جنایت ضد بشری که لعاب تمدن و دفاع از حقوق بشر بر آن نهاده اند از صاحبان اصلی این سازمان به حساب می ایند که عمدتاً دست پرورده ی صهیو نیسم می باشند چرا که همین سازمان ملل بود که تصمیم به تقسیم کشور فلسطین در تاریخ 29 نوامبر 1947 گرفت . درآن زمان یهودیان 32 درصد از کل جمعیت فلسطین را تشکیل        می دادند و6/5 درصد از زمین ها را صاحب بودند در صورتی که طبق تقسیم سازمان ملل56 درصد از خاک فلسطین که شامل حاصل خیزترین زمین ها بود به دولت اسرائیل وا گذار شد . و به عبارتی می توان گفت که اصالت سازمان ملل یهودی است .
اینان خود را منادی حقوق بشر و سرآمد دیگر ملل جهان می دانند که فرهنگ آنها معجونی از فلسفه ها و عقاید باصطلاح علمی است . به  گونه ای انسان و منزلت او را تبیین می کنند که آن را به پایین ترین درجه ی مخلوقات تنزل می دهد برای مثال داروین او را از تبار بوزینه گان        می داند و فروید انسان را فشرده ای از عواطف شهوتناک می نمایاند . ماتریالیسم و مارکسیسم انسان را همانند ماشین می دانند و نهیلیسم انسان را موجودی زائد و فضله طبیعت می داند وآن سوتر ماکیاولیسم انسان را بر کرسی حیله گری و روباه صفتی نشانده است و دیگری انسان را گرگ انسان می خواند . بله این گونه مقام والای انسانیت زیر سؤال کشانده شده است و آن را به پایین ترین درجه ی مخلوقات تنزل داده اند .
آنگاه اعلامیه های بلند بالا در خصوص مقام و ارزش انسان ، حیثیت ، کرامت و شرافت ذاتی وحقوق مقدس وغیر قابل انتقالش صادر         می کنند و همه ی افراد بشر را به ایمان و رعایت این اعلامیه دعوت می کنند ؛ آیا برای غرب لازم نبود که اول در تفسیری که از انسان دارد تجدید نظر کند؟

سپس اعلامیه حقوق انسانی صادر کنند ؟
اعلامیه حقوق بشر را کسی باید تنظیم کند که انسان را در درجه ای عالی تر از یک ترکیب مادی ماشینی ببیند و برای انسان وجدان انسانی قائل باشد . اعلامیه حقوق بشر را کسانی باید تنظیم کنند که به سرشت بشر خوش بین باشند و به آهنگ سیر و سفری تا سر منزل  »یا ایها الانسان انک کادح الی ربک کدحاً فملاقیه« قائل باشند .
بله اعلامیه حقوق بشر را شرق باید صادر کند که به اصل » انی جاعل فی الارض خلیفه« ایمان دارد و در انسان نمونه ای از مظاهر الوهیت سراغ دارد .
اما ما می بینیم آنچه شایسته ی طرز تفکر غربی در تفسیر انسان است اعلامیه ی حقوق بشر نیست مقصود دول بزرگ از صلح و امنیت جهانی و حقوق انسان آن چیزی نیست که جوامع بشری انتظار دارند ،بلکه صلح وامنیت از نظر آنها یعنی هر نوع تصمیمی که دولت های بزرگ برای نیل به اهداف خود می گیرند ، کسی مخالفت نکند و زبان به اعتراض نگشاید اگر کسی با سیاست آنها مقابله کند ، با تبلیغات دروغین او را به دشمن صلح و امنیت جهانی بدل می نمایند و برای از بین بردن او از هر راهی استفاده می کنند اما در مقابل آن کسانی که در برابر آنها زبان به مدح و ستایش بگشایند جزو مصلحان و مدافعان حقوق بشر قلمداد می شوند حقوق  بشر در جریان مخاصمات سیاسی بین المللی مورد استفاده ی فراوان قرارگرفته و غرب  مسائلی را که با مصلحت سیاسی خویش سازگار می یابد با بد ترین و زشت ترین تخلفات حقوق بشر نادیده می گیرد وبه عکس آن جا که نشانی از مقاومت در برابر فشار سیاسی و اقتصادی غرب پیدا می شود از کاه     کوه ها  می سازد و از مسئله ی حقوق بشربه مثابه ی پیراهن عثمان  سوء استفاده می کند .
منابع :
- در هوای حق و عدالت ، محمدعلی موحد
- سیر تحول حقوق بشر و بررسی تطبیقی آن با حقوق بشر در اسلام ، اسماعیل منصوری لاریجانی
- حقوق اساسی و ساختار حکومت جمهوری اسلامی ایران ، دکتر قاسم شعبانی
- اسلام و حقوق بشر ، زین العابدین قربانی

صفحات: · 2

  • عابدیان
    نظر از: عابدیان
    1389/10/27 @ 09:01:43 ق.ظ

    عابدیان [بازدید کننده] 

    سلام. با تشکر

نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
بدعالی

درخواست بد!

پارامتر های درخواست شما نامعتبر است.

اگر این خطایی که شما دریافت کردید به وسیله کلیک کردن روی یک لینک در کنار این سایت به وجود آمده، لطفا آن را به عنوان یک لینک بد به مدیر گزارش نمایید.

برگشت به صفحه اول

Enable debugging to get additional information about this error.