حجت خداوند در استمرار تاريخ‏


فلسفه وجودى حجت خدا
1- واسطه فيض الهى‏
خداوند فياض است و فيض او از گذر بندگان برگزيده‏اش به مخلوقات مى‏رسد. آنان مجراى فيض الهى اند و آن را بر مى‏گيرند و به آفريدگان باز مى‏دهند. حجت‏هاى الهى، بركات آسمانى، سلامت و امنيت و رفاه و هدايت زمينيان را فراهم مى‏آورند. اگر زمين از حجت خدا تهى باشد، آرامش خود را از كف مى‏دهد و زندگى را براى ساكنانش ناامن مى‏كند.
امام باقر فرمود:
لَوْ انَّ الْامامَ رُفِعَ مِنَ الْارْضِ ساعَةً لَساخَتْ بِاهْلِها …
اگر زمين از حجت خدا خالى بماند، ساكنانش را در كام خود فرو مى‏برد.
مردم به دلايل ناتوانى‏ها، محدوديت‏هاى فكرى و علمى، عدم عصمت، ظرفيت‏هاى پايين، جهل و نادانى و … قادر نخواهند بود به طور مستقيم از مبدأ فيض، مصالح خويش و حلال و حرام خدا را دريافت كنند، بلكه نيازمند واسطه‏اند.
2- اتمام حجت:
خداوند با ارسال پيامبران و راهنمايان خويش، حجت را بر بندگان تمام مى‏كند و راه اعتراض را بر آنان مى‏بندد؛ تا اگر كسى هدايت يافت و يا بيراهه رفت از روى اتمام حجت باشد:
لِيَهْلِكَ مَنْ هَلَكَ عَن بَيِّنَةٍ وَيَحْيَى‏ مَنْ حَيَّ عَنْ بَيِّنَةٍ. تا آنان كه هلاك (و گمراه) مى‏شوند از روى اتمام حجت باشد و آنها كه زنده مى‏شوند (و هدايت مى‏يابند) از روى دليل روشن باشد.
وَلَوْ أَنَّا أَهْلَكْنَاهُم بِعَذَابٍ مِن قَبْلِهِ لَقَالُوا رَبَّنَا لَوْلَا أَرْسَلْتَ إِلَيْنَا رَسُولًا فَنَتَّبِعَ آيَاتِكَ مِن‏قَبْلِ أَن نَذِلَّ وَنَخْزَى‏. اگر ما آنان را پيش از آن (كه قرآن نازل شود) با عذابى هلاك مى‏كرديم، (در قيامت) مى‏گفتند: «پروردگارا! چرا پيامبرى براى ما نفرستادى تا از آيات تو پيروى كنيم، پيش از آن كه ذليل و رسوا شويم!»
از سنت‏هاى الهى است كه بندگانش را به واسطه پيامبران راهنمايى كند. حتى اگر در زمين فرشتگان مى‏زيستند، رسولانى از فرشتگان براى آنان مى‏فرستاد
پيامبران و امامان حجج بالغه الهى‏
حال كه به ضرورت حجت خدا در زمين پى برديم، چه كسى «حجت خدا» است؟ خداوند پيامبران را با نشانى و معجزه براى هدايت بشر مبعوث به رسالت كرد كه شمار آنان به صد و بيست هزار  مى‏رسد، و پنج تن از آنان به عنوان اولوالعزم يعنى صاحب كتاب و شريعت شناخته مى‏شوند: ابراهيم، نوح، موسى، عيسى (ع) و پيامبر اكرم (ص). نخستين پيامبر حضرت آدم و واپسين آنان محمد بن عبداللَّه (ص) خاتم الرّسل است. قرآن مى‏فرمايد: وَلِكُلِّ أُمَّةٍ رَسُولٌ.  و براى هر امتى رسولى است.
إِنَّا أَرْسَلْنَاكَ بِالْحَقِّ بَشِيراً وَنَذِيراً وَإِن مِنْ أُمَّةٍ إِلَّا خَلَا فِيهَا نَذِيرٌ.ما تو را (اى محمد) بحق براى بشارت و انذار فرستاديم؛ و هر امتى در گذشته انذار كننده‏اى داشته است.
پرسش: پس از خاتم پيامبران چه كسى حجت خدا، مرجع و پناهگاه و هادى مردم است؟
پاسخ: پس از وجود مقدس پيامبر اكرم (ص)، دوازده امام معصوم به عنوان جانشين‏رسول خدا (ص) از جانب آن حضرت به مردم معرفى شدند. نخستين آنان اميرمؤمنان على (ع)، و پس از او امام حسن و آن گاه امام حسين (ع) و سپس نه فرزند امام حسين (ع) كه آخرين آنان وجود مقدس و نازنين حضرت مهدى (عج) است. امام باقر مى‏فرمايد:
انّ اللَّه تَباركَ و تَعالى جَعَلَنا حُجّةً فى‏ ارضِهِ وَ اماناً فِى الْارْضِ لِاهلِ الْارضِ. خداى تبارك و تعالى ما را حجت خود در زمين قرار داده، و وسيله امان مردم زمين.
از امام حسن عسكرى (ع) پرسيدند: «يا بن رسول اللَّه! امام پس از شما كيست؟» فرمود: «فرزندم م ح م د. او امام و حجت پس از من است. هر كس بميرد و او را نشناسد، به مرگ جاهليت مرده است
حضرت مهدى (عج)، آن عصاره همه پيامبران و امامان، امروز حجت خدا بر زمين است و چون خورشيد در پس ابرها، واسطه فيض و بركات الهى است. امام صادق (ع) از اميرمؤمنان (ع) نقل فرموده است:
بدانيد كه زمين از حجت خداى عزوجل خالى نيست؛ اما به واسطه ستمگرى‏ها و جهالت‏هاى مردم، خداوند ديدگانشان را از ديدن رخسار حجت خود فرو بسته است. اگر زمين لحظه‏اى از حجت خدا خالى باشد، نظامش در هم مى‏ريزد و اهلش را در خود فرو مى‏برد. حجت خدا مردم را مى‏شناسد؛ ولى مردم او را نمى‏شناسند؛ همان سان كه حضرت يوسف مردم و برادرانش را مى‏شناخت و آنان او را نمى‏شناختند.
ولايت فقيه؛ استمرار حركت پيامبران در عصر غيبت‏
در زمان غيبت كبرى چه كسى به عنوان جانشين امام عصر (ع) سكان دار كشتى هدايت جامعه است؟ آيين حيات بخش اسلام، پاسخگوى همه نيازهاى فطرى انسان است و علاوه بر ويژگى‏هاى جاودانگى، جهانى بودن، جامعيت، داراى قوانين اخلاقى،سياسى، اقتصادى، فرهنگى، نظامى، اجتماعى و … نيز هست. جهان امروز با پيچيدگيها و مشكلاتى كه دارد، بى نياز از تبيين و كارشناسى نيست و مردم نيز بى نياز از هادى و پيشوا نيستند.
با توجه به اين مقدمات، در عصر غيبت كبرى، فقيهانند كه به عنوان وارثان و جانشينان انبيا و اوصيا، رسالت آنان را بر دوش مى‏كشند و هدايت گرى جامعه را استمرار مى‏بخشند. روزى پيامبر (ص) به پيشگاه الهى عرضه داشت: «خدايا جانشينان مرا بيامرز!» پرسيده شد: «آنان كيانند؟» فرمود: «آنان كه پس از من مى‏آيند و احاديث و سنت مرا نگاه مى‏دارند و آن را به مردم مى‏رسانند.»نيز فرمود:
فَانَّ الْفُقَهاءَ وَرَثَةُ الْانْبِياءِ بى گمان فقها، وارثان پيامبرانند.
فقيهان، سكانداران كشتى اسلام و مرزبان عقيده دينى در برابر انحرافات و شبهات، و پرچمداران جهاد و شهادت و برقرار كنندگان حكومت اسلامى و حكومت صالحانند.
امام حسن عسكرى (ع) در روايتى مى‏فرمايد:
اگر هنگام غيبت قائم ما، علمايى نباشند كه از دين حمايت كنند و مردم را به سوى قائم ما بخوانند و شيعيان ضعيف ما را از دام‏هاى شيطان و پيروان سركش او برهانند، كسى باقى نمى‏ماند مگر از دين خدا بر مى‏گردد؛ اما اين عالمان و فقيهان زمام قلب شيعيان ضعيف ما را در دست مى‏گيرند و همچون سكاندار كشتى آنان را از خطرها مى‏رهانند و بهترين انسان‏ها در پيشگاه خداوند همينانند.
                        نهضت انتظار(2) سطح(1)، ص: 18

صفحات: · 2

نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
بدعالی
This is a captcha-picture. It is used to prevent mass-access by robots.