هدايتگران و گمراهكنندگان
مسأله هدايتگرى بالاصاله خداوند متعال و هدايتگرى تبعى ديگر هدايتگران در آيه ذيل به خوبى نمودار گشته است زيرا خداى متعال درباره پيامبر اكرم (ص) (و يا طبق نظرى، درباره قرآن مجيد) مىفرمايد:
«يَهْدِي بِهِ اللّهُ مَنِ اتَّبَعَ رِضْوَانَهُ سُبُلَ السَّلَامِ وَيُخْرِجُهُم مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِهِ وَيَهْدِيهِمْ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ»
خداوند به بركت او، كسانى را كه از خشنودى خدا پيروى كنند به راههاى سلامت، هدايت مىكند و به فرمان خود، از تاريكىها به سوى روشنايى مىبرد؛ و آنها را به راه راست رهبرى مىنمايد.
وسائطى را كه خداوند براى هدايت انسان در بُعد هدايت تشريعى قرار داده است مىتوان در دو گروه، يعنى هدايتگران درونى و بيرونى تقسيم نمود كه در اينجا به شرح اين دو گروه مىپردازيم.
عقل، هدايتگر درونى
عقل، موهبت الهى و مشعل فروزانى است كه در وجود انسان تعبيه شده و انسان با توجه به نداهاى روشنگرانه آن مىتواند راه را از چاه تشخيص دهد. در فرهنگ قرآنى نيز به عقل اهميت فراوانى داده شده است. همه آياتى كه انسان را به تعقل فرا مىخواند و يابه سرزنش كسانى مىپردازد كه تعقل نمىكنند ، بيانگر همين مطلب است كه در سايه تعقل و تفكر، هدايت نصيب انسان مىشود و از گمراهى نجات خواهد يافت. حسرت گمراهان در روز قيامت نيز به همين است كه چرا از چراغ عقلشان بهره نگرفته و زندگى در تاريكى را بر نور ترجيح دادهاند. آنان در اعتراف خود مىگويند:
«وَقَالُوا لَوْ كُنَّا نَسْمَعُ أَوْ نَعْقِلُ مَا كُنَّا فِي أَصْحَابِ السَّعِيرِ»»
و مىگويند: اگر ما گوش شنوا داشتيم يا تعقل مىكرديم، در ميان دوزخيان نبوديم.
در روايات نيز به هدايتگرى عقل تصريح شده و در كنار هدايت پيامبران قرار گرفته است. امام موسى كاظم عليه السلام مىفرمايد:
«انَّ لِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حُجَّتَيْنَ، حُجَّةٌ ظاهِرَةً وَ حُجَّةٌ باطِنَةٌ، فَامَّا الظَّاهِرَةُ فَالرُّسُلُ وَالْانْبِياءُ وَ الأئِمَّةُ عَلَيْهِمُ السَّلامُ، وَ امَّا الْباطِنَةُ فَالْعُقوُلُ»
خداوند دو حجت بر مردم دارد، حجتى ظاهرى و حجتى باطنى، حجت ظاهرى همان رسولانوپيامبران و امامان عليهمالسلام مىباشندو حجت باطنى، عقلهاى مردماست.
در مورد هدايتگرى عقل، توجه به اين نكته لازم است كه هر چند در هدايت بشر عنصر عقل لازم است و حتى بدون وجود آن، هدايتهاى پيامبران نيز كارساز نخواهد بود و اين عقل است كه انسان را به پيروى از هدايتهاى آنان فرا مىخواند، امّا همانگونه كه قبلًا نيز متذكر شديم، هدايتهاى عقل هرگز براى انسان كافى نيست و نياز به هدايتهاى برونى را برطرف نخواهد كرد.
پيامبران، هدايتگران برونى
پيامبران مشعلدار هدايت بشر به سوى صراط مستقيم عبوديت و بندگى بودهاند. آنان پس از آنكه خود مورد تفضل الهى قرار گرفته و هدايت شدهاند، به مقام هدايتگرى بشربرانگيخته شدهاند:
«رُسُلًا مُبَشِّرِينَ وَمُنذِرِينَ لِئَلَّا يَكُونَ لِلنَّاسِ عَلَى اللّهِ حُجَّةٌ بَعْدَ الرُّسُلِ وَكَانَ اللّهُ عَزِيزاً حَكِيماً»
پيامبرانى كه بشارت دهنده و بيم دهنده بودند، تا بعد از پيامبران حجتى براى مردم بر خدا باقى نماند و خداوند، توانا و حكيم است.
همه پيامبران براى اجراى برنامه هدايتگرى خويش به ابزار مشترك بيّنات، كتاب و ميزان مجهز شدهاند.
«لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ»
ما رسولان خود را با دلايل روشن فرستاديم و با آنها كتاب (آسمانى) و ميزان نازل كرديم.
چون خطوط كلى دعوت و هدايت پيامبران يكى است، مؤمنان موظف به ايمان و پذيرش همه آنها مىباشند و به همين دليل مىگويند:
«لا نُفَرِّقُ بَيْنَ احَدٍ مِنْهُمْ»
پذيرش گروهى از پيامبران و تكذيب گروهى ديگر كفر و ضلالت است؛ زيرا پذيرش رسالت يك پيامبر مستلزم پذيرش همه پيامبران و ترك پذيرش دعوت يك پيامبر، مستلزم نفى دعوت همه پيامبران است. در قرآن مجيد نيز به همين دليل، هر قومى كه پيامبرش را تكذيب نموده و دعوت وى را نپذيرفته است، تكذيب كننده دعوت همه پيامبران دانسته است؛ مثلا در مورد قوم نوح فرموده:
«كَذَّبَتْ قَوْمُ نُوحٍ الْمُرْسَلينَ»
در حالى كه مىدانيم آن قوم، تنها حضرت نوح عليه السلام را تكذيب كرده بود.
البته اين مطلب كه همه پيامبران در خصيصه هدايتگرى مشترك بوده واصول دعوت و هدايت آنان يكى بوده است با اين سخن منافات ندارد كه بگوييم بين شرايع آنان- كهراه هدايت امتها بوده است- اختلاف وجود داشته؛ زيرا شريعت هر پيامبر شامل طريقى است كه مردم با اجراى دستورات آن به سوى خداوند تقرب مىجويند واين شرايع با توجه به سطح فهم و اختلاف استعداد مردم به حسب مرور زمان و ارتقاى انسانها در مدارج استعداد و آمادگى براى طى درجات كمال متغير بوده و به همين جهت شريعت هر پيامبر از شريعت پيامبر سابق وسيعتر و جامعتر بوده است.
صفحات: 1· 2
نسخه قابل چاپ | ورود نوشته شده توسط حضرت زینب(س) کرمان در 1389/10/18 ساعت 12:27:00 ب.ظ . دنبال کردن نظرات این نوشته از طریق RSS 2.0. |