امام خمينى(ره) از ديدگاه مقام معظم رهبرى
ماه رمضان، ماه ضيافت الهى براى امام ارزش خاصى داشت. ايشان از آن مردان الهى بود كه با برنامهاى حساب شده و با معرفت تمام به معدن عظمت الهى دست يافته بود. حضرت آيت اللَّه خامنهاى در ديدار با سپاهيان متذكر مىگرديد كه امام در ماه رمضان نورانىتر مىشد. ايشان مىفرمايد:
اين نكته را گفتهام كه وقتى ماه رمضان مىشد، امام ملاقاتهاى عمومى را تعطيل مىكردند تا يك خورده با خودشان باشند. بعد از ماه رمضان، روز عيد فطر كه انسان به ديدن امام مىرفت. امام به طور آشكار نورانىتر شده بود. چشم انسان تلألؤ معنويت و صفا و نورانيت را در اين مرد مىديد.
آن حضرت همواره در اول وقت به نماز مىايستاد و هيچ امرى مانع از اين عمل امام نمىشد؛ حتى موقعى كه فرزند بزرگش كه به شهادت خود امام «اميد آينده اسلام بود» شهيد شد. هنگام اذان ظهر برخاست و خطاب به علماى مجلس فرمود كه من به مسجد مىروم؛ يا وقتى خبرهاىوحشتناك اول جنگ را به ايشان در هنگام نماز مىگفتند، ايشان مىفرمود:
«حالا وقت نماز است». در هنگام بسترى شدن در بيمارستان و آن وضعيت نامساعد، همگان ديدند كه آن حضرت چگونه به راز و نياز مشغول است. همين عبادتها بود كه امام راحل را به آن درجه از اطمينان و يقين رسانده بود كه در وصيت نامه سياسى الهى خود فرمود:
با دلى آرام و قلبى مطمئن و روحى شاد و ضميرى اميدوار، به فضل خدا از خدمت خواهران و برادران مرخص و به سوى جايگاه ابدى سفر مىكنم. مقام معظم رهبرى آخرين روز آن راحل سفر كرده را اينگونه ترسيم مىكند:
ايشان تا آخرين لحظات حياتشان، ذكر و نماز و دعا را از دست ندادند. حاج احمد آقا فرزند عزيز حضرت امام مىگفتند: پيش از ظهر آخر حيات امام- قدس سره- ايشان روى تخت دائماً نماز مىخواندند.
مدتى گذشت، بعد پرسيدند ظهر شده است؟، گفتم بلى، آن وقت خواندن نماز ظهر و عصر با نوافلش را شروع كردند. بعد از اتمام نماز مشغول ذكر گفتن شدند و تا لحظاتى كه در حالت اغما به سر مىبردند مرتب پشت سر هم مىگفتند: سبحان اللَّه و الحمد للَّه و لا اله الا اللَّه و اللَّه اكبر. اين كار براى ما درس است. ما كه رهبرمان را دوست داريم بايد به كارها و روحيات او توجه كنيم و از آن درس بگيريم.
ب) اخلاص
اخلاص يعنى خالص شدن و يك امر درونى است كه به نيّت فرد بر مىگردد كه كارهايش را فقط براى خدا انجام دهد و در ازاى آن از ديگران انتظارى نداشته باشد.
اخلاص يكى از عالىترين مراحل تكامل و مايه سعادت و رستگارى و از خصلتهاى انسانهاى بزرگ معرفى شده است. اخلاص با تمام زندگى امام عجين شده بود. تمام كارهاى او با نام و ياد خدا شكل مىگرفت و جز رضاى محبوب به چيزى نمىانديشيد.
امام هيچگاه در عمر طولانى و پر بركتشان به دنبال مطرح شدن نبود. تمام افراد، اعم از مخالف، موافق، شاگردان و دوستان آن حضرت گواهى مىدهند كه ايشان فقط براى رضاى خدا كار مىكرد و دنبال نام نبود. آن حضرت وقتى كتاب «كشف الاسرار» را نوشت نام خود را روى آن ذكر نكرد. در چاپ كتاب «مكاسب محرّمه» نيز نام خود را ننوشت و هيچ وقت به فكر مرجعيت نبود. به همين جهت رساله خود را چاپ نكرد و تا آخر عمرشان رساله مجانى به كسى نداد. هرگز تاريخ اجتهادش را نگفت. دنبال مريد سازى و مريد پرورى نبود و به همين جهت به هركس نزديكتر بود، كمتر به او توجه مىكرد. اجازه غيبت كردن به كسى نمىداد، از تظاهر به تقوا و از ريا كارى به شدّت متنفر بود، بارها به مبارزان مىفرمود اگر اعمالتان به خاطر من هست انجام ندهيد و اگر براى خداست، اجرش را از خدا بخواهيد.
مقام معظم رهبرى در مورد اخلاص ايشان مىفرمايد:
بزرگترين ستايش براى رهبر عزيز ما همين است كه او را عبداللَّه يعنى بنده خدا و تسليم اراده پروردگار … ياد كنيم و امام بزرگوار ما مظهر اين اخلاص بود، و كرد آنچه كرد. او دنيا را در مقابل اسلام خاضع و خاشع كرد و دشمنان اسلام را به عقب نشينى وادار نمود.
امروز هم آحاد ملت ايران، زن و مرد ملت، اقشار مختلف، مخصوصاً مسئولان، محتاج همين اخلاص هستيم تا اين بار را به سر منزل برسانيم.اخلاص امام به مرتبه والايى رسيده بود. شاگردان او كه خودشان جزو بزرگان بودند وظيفه خود مىدانستند كه مرجعيت امام را ترويج كنند؛ ولى امام اجازه نمىداد كه علاقه آنها از قلب تجاوز كند. به دليل همين اخلاص، حرفهاى امام تا اعماق جان انسانهايى كه هرگز او را نديده بودند، اثر مىكرد. مقام معظم رهبرى پيشرفت امام را در گرو همين اخلاص دانسته، مىفرمايد:
راهى كه امام دنبال مىكرد و كار سنگينى كه او انجام مىداد، فقط با عقل و درايت و قوت بدنى و نيروى سياسى پيش نمىرفت؛ او از خلوص و صفاى باطنى و رابطه با خدا نيز برخوردار بود تا توانست اين موفقيتها را به دست آورد. هرچند خصوصيات بشرى امام، در مرتبهاى بالاتر از افراد معمولى بود، ولى كسى خيال نكند كه اين انقلاب، صرفاً با حكمت و قوّت عقلانى و خصوصيات معمولى وبشرى امام، به پيروزى رسيد و ادامه يافت … آن توفيقها از جاى ديگر نشأت مىگرفت كه در درجه اول، از اخلاص او ناشى مىشد.
[امام] مخلص خدا بود و كار را فقط براى او- ولا غير انجام مىداد.
لذا اگر همه دنيا هم در مقابل او قرار مىگرفتند و از او چيزى مىخواستند كه مورد رضاى خدا نبود، انجام نمىداد. مقام معظم رهبرى به عنوان جانشين و شاگرد امام معتقد است، آنچه ما را از آن بدبختىهاى گذشته به شوكت و جلال كنونى رسانده است، همان اخلاص امام بود و اگر بخواهيم باز هم پيروز و سربلند باشيم، بايد همين راه را كه رمز پيروزى بوده است، ادامه دهيم؛ لذا ايشان به همه تأكيد مىكند كه اگر توفيق مىخواهيد، فقط يك راه دارد و آن اخلاص است. ايشان در اين رابطه مىفرمايد:
اخلاص امام قدس سره و رابطه او با خدا و نيز اخلاص مردم، تا كنون ما را به اين جا رسانده است. بعد از اين هم بايد همين گونه باشد. اگر هدفها و راه ما، هدفها و راه امام است؛ وسايل ما هم بايد وسايل امام باشد. وسيله امام، كمك گرفتن از خدا بود. بياييد از خدا كمك بگيريم، اين كار با زبان تنها ميسر نيست؛ بلكه با خلوص و اخلاص عملى و ترك گناه و تقويت رابطه بين خود و خدا كه در قلب انسان جاى مىگيرد عملى است. اين درس هميشگى امام براى ماست
ج) تواضع
تواضع، همان فروتنى و افتادگى است كه مانع از بهتر دانستن خود از ديگران مىشود و در لغت، متواضع به آن كس گفته مىشود كه در برابر كسانى كه در جاه و مقام از او كمتر هستند، خضوع و فروتنى مىكند.
امام راحل با توجه به موقعيت بالايى كه داشت، بسيار متواضع بود. آن حضرت فقط به رضاى خدا مىنگريست و هرجا رضاى خدا را نمىديد و وظيفه خود نمىدانست، نمىپذيرفت. گاه افراد بزرگ در نام و نشان، رفت و آمدِ افراد و شعارها، خود را مىبازند و اسير هواى نفس مىگردند و براى خود شأنى بالاتر از ديگران قائل مىشوند. اما اين صفت زشت در زندگى آن مرد بزرگ نقشى نداشت.
آن حضرت نه تنها خود را بالاتر از ديگران نمىپنداشت، بلكه خود را خدمتگزار مردم، مىدانست و با وجود آن موقعيت فوق العاده، در برابر مردم جملاتى به كار مىبرد و تواضعى از خود نشان مىداد كه بعد از زندگى ائمه (ع)، چنين برخوردهايى از يك رهبر ديده نشده است.
مقام معظم رهبرى راجع به تواضع امام در مقابل مردم مىفرمايد:
همان شخصيت با عظمت كه امروز مردم دنيا و دشمنان او نيز به عظمتش اعتراف مىكنند، مىگفت: «اگر به من خدمتگزار بگويند، بهتر است از اين كه به من رهبر بگويند.» راست مىگفت و تعارف و تظاهر نمىكرد.
او تا آن اندازه براى مردم احترام قائل بود كه خود را خدمتگزار آنها بداند، ما مثل اين نمونه را در دنيا و تاريخ سراغ نداريم.
امام راحل براى خودش عنوانى قائل نبود، به همين جهت بارها تذكر مىداد كه از من تعريف و تمجيد نكنيد، عكسهاى مرا، هر روز در روزنامهها چاپ نكنيد، از تلويزيون خواست كه عكس و خبر ايشان در اول اخبار نباشد و معتقد بود كه آشنايى ما با مردم، و مردم با ما از طريق راديو و تلويزيون نبوده است، آن حضرت سعى مىكرد از همه زودتر سلام كند، و از كودكان كه نامهاى به وى نوشته بودند، خواست كه ايشان را نصيحت كنند. زمانى كه بين مرز عراق و كويت سرگردان بود در آن حالت گرفتارى، خود را مديون مردم مىدانست كه زحمت مىكشند و سر انجام وقتى ميليونها نفر در پاى هواپيما منتظر ايشان بودند، اصرار داشت كه برادرشان بايد جلوتر از خودشان از هواپيما پياده شود.
مقام معظم رهبرى پس از بيان عظمت و قدرت امام، تواضع ايشان نسبت به مردم را اين گونه بيان مىكند:
آن دستى كه توانسته بود تمام سياستهاى دنيا را با قدرت خويش تغيير دهد و جا به جا كند، آن زبان گويايى كه كلامش مثل بمب در دنيا منفجر مىشد و اثر مىگذاشت، آن اراده نيرومندى كه كوههاى بزرگ در مقابلش كوچك بودند؛ هر وقت از مردم صحبت مىشد، خودش را كوچكتر مىانگاشت و در مقابل احساسات و ايمان و شجاعت و عظمت و فداكارى مردم، سر تعظيم فرود مىآورد و خاضعانه مىگفت: «مردم از ما بهترند» … هنگام جنگ، بچههاى مدرسه در نماز جمعه تهران، قلكهاى خود را شكسته بودند وپولهايش را براى جنگ هديه كرده بودند، فرداى آن روز كه خدمت امام رسيده بودم، ايشان را در حالى كه چشمهاى خدابينش از اشك پر شده بود، ديدم به من فرمودند: «كار اين بچهها را ديدى؟» به قدرى اين كار به نظرش عظيم آمده بود كه او را متأثر ساخته بود.»
آن روح بزرگ كه اجازه فرود آمدن هواپيماى فرستاده رئيس جمهور آمريكا را نمىدهد و مىگويد: «آمريكا هيچ غلطى نمىتواند بكند.» و وزير خارجه ابر قدرت شرق در برابر او مىلرزد و جهانى به عظمت او اعتراف دارند، هميشه خود را مديون مردم مىدانست و در برابر آنها احساس كوچكى مىكرد. پيامها و سخنان امام، سرشار از جملاتى است كه حاكى از تواضع آن بزرگوار در برابر مردم، است. همين تواضع سبب شده بود كه ميليونها عاشق دلباخته، جنازه او را مشايعت كنند و مرقد او ملجأ و مأواى مردم گردد و هر روز هزاران نفر زائر از سراسر جهان به زيارت مرقد او بيايند و از آن روح بزرگ بهره گيرند.
حضرت آيت اللَّه خامنهاى مىفرمايد:
او خوب مىفهميد و درست تشخيص مىداد، او از همه انسانهايى كه ما تا كنون ديدهايم و وصف آنها را شنيدهايم- غير از انبيا و اوليا و ائمه- يك سر و گردن بالاتر بود. افراد بزرگى كه ما در تاريخ گذشته و معاصر، زندگى آنها را مطالعه كردهايم. هيچ كدامشان به لحاظ عظمت، اصلًا قابل مقايسه با شخصيت عظيم او نبودند؛ اماهمين امام در مقابل مردم مىگفت: «من در برابر شما احساس حقارت مىكنم.»
د) توكل
توكل آن است كه انسان به خدا اعتماد كند و با وثوق به حسن تدبير و تقدير او، امور خويش را به او واگذار نمايد.
توكل، مشعل اميد را در دل روشن و يأس و نااميدى را از آن مىزدايد.
به انسان، شهامت و به روح، آرامش مىبخشد؛ زيرا متوكل بر خدا تكيه مىكند و خداوند قدرتش بىانتها و بر همه چيز تواناست. خداوند در قرآن كريم مىفرمايد:
«وَ مَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ» (طلاق/ 3)
هركس به خدا توكل كند، خدا او را كفايت مىكند.
انسان با توكل از فعّاليت و تدبير باز نمىايستد؛ بلكه به خدا اعتماد مىكند و عامل پيروزى را فقط خدا مىداند. با نگرشى اندك در فعّاليتهاى امام، در مىيابيم علت استوارى ايشان در تمام فراز و نشيبهاى زندگى، اين بود كه اتكاى حقيقى به خداوند داشت و جز خدا كسى را مؤثر نمىدانست و خداوند نيز از او حمايت كرد و او را به پيروزىهاى خيره كننده رساند.
امام با تكيه بر معارف اسلامى و توان ملت، انقلابى را پايه ريزى كرد كه از شگفتانگيزترين حوادث تاريخ اسلام به شمار مىآيد و رژيمى راسرنگون كرد كه ريشه دو هزار و پانصد ساله داشت. اين كار پر خطر، جز با توكل به پروردگار ممكن نبود.
امام امت، همه موفقيتها را از خدا مىدانست و لحظهاى از پشتيبانى خداوند غافل نبود. در ايام اختناق و سياهى حكومت پهلوى حاضر نشد جاى خود را تغيير دهد. در جريان پرواز فرانسه به تهران به دوستان همراهش فرمود كه چون احساس خطر است، همراه من نباشيد و بگذاريد اين خطر تنها براى من باشد. گفتنى است كه به سبب توكل، در تمام حوادث سخت، قيافه امام از حالت عادى تغيير نمىكرد. رهبر معظم انقلاب درباره توكل امام (ره) مىفرمايد:
روزى كه او نهضت را شروع كرد، كسانى كه فكر كنند مىشود نهضتى برپا كرد، خيلى كم بودند. آن روزى كه او شعار اسقاط رژيم سلطنت را داد كسانى كه فكر كنند رژيم سلطنت در ايران ساقط شود، بسيار معدود بودند. آن روزى كه سياست «نه شرقى، نه غربى» را اعلام كرد كسانى كه فكر مىكردند مىشود بدون اتكا به شرق و غرب، حكومتى داشت و آن را نگه داشت و اداره كرد؛ بسيار نادر بودند. آن روزى كه گفت: «آمريكا هيچ غلطى نمىتواند بكند.» كسانى كه باورشان باشد كه امريكا نسبت به امام و امتش، هيچ غلطى نمىتواند بكند، خيلى كم بودند. او تمام اين كارهاى بزرگ را به خاطر توكل به خدا انجام داد و مىدانست كه مىتواند انجام دهد. البته براى او انجام شدن كار هدف نبود؛ او مىگفت: «منوظيفهام را انجام مىدهم.»
رهبر بزرگوار انقلاب اسلامى كه شجاعت و توكل ايشان نيز زبانزد عام و خاص است، شهادت مىدهد كه در حوادث وحشتناك كه همه مسؤولين به بن بست مىرسيدند، به امام پناه مىبردند و آن حضرت با دم مسيحايى خود به همه آنها آرامش مىبخشيد: مقام معظم رهبرى در اين مورد مىفرمايد:
حضرت امام با ارتباطهاى معنوى و توكل به خدا هميشه مانند كوهى مقاوم و استوار ايستاده بود و هيچ چيز ايشان را متزلزل نمىساخت.
در اكثر جريانات اين مملكت و حوادث انقلاب، تمام سنگينىها هميشه بر دوش امام بود، تمام مسئولين و مردم را در حوادث با يك جمله راهنمايى مىكرد و به دلهرهها و ضعفها پايان مىداد. در قضيه حمله عراق به ايران وقتى تمام مرزهاى جنوب و غرب كشور مورد حمله هواپيماهاى عراقى قرار گرفت، همه مسئولين و فرماندهان در حالى كه مضطرب بودند، خدمت امام آمدند و چند لحظه با امام ديدار داشتند؛ چنان روحيهاى گرفتند كه يكى مىگفت:
عراق را نابود مىكنيم، ديگرى مىگفت: تا بغداد پيش مىرويم
از ويژگىهاى بزرگ امام- ره- اين بود كه در برخورد با حوادث مهم و تكان دهنده، از نفس مطمئنه و قدرت قلب و توكل بىنظيرى برخوردار بود و همچون كوهى استوار، نه تنها هيچ گونه تزلزلى به خود راه نمىداد، بلكه هر گونه ترس و اضطراب را از دل همراهان و نزديكان خود دور مىكرد.امام برعكس بسيارى از افراد، هر قدر عمر شريفشان بيشتر مىشد، انقلابى تر مىشدند، تا جايى كه به جرأت مىتوان ادعا كرد كه فردى به اين حّد از شجاعت و انقلابى بودن در جهان معاصر وجود نداشته و ندارد. آن حضرت، در سن هشتاد سالگى بزرگترين انقلاب قرن را رهبرى كرد و با دست خالى و يك تنه به جنگ شرق و غرب رفت و همه را به زانو در آورده، مجدَّد دين اسلام در قرن بيستم شد.
امام خدايى بود و خدايى فكر مىكرد. به همين جهت در روز 21 بهمن كه حكومت نظامى اعلام شد و همه بزرگان از قتل عام مردم خوف داشتند، امام با توكل به خداوند با نوشتن چند سطر، حكومت نظامى را ملغى اعلام كرد و كمر طاغوت را شكست همچنين در ابتداى جنگ تحميلى در حالى كه دشمن با مدرنترين سلاحها، مرزهاى غربى و جنوب غربى ما را مورد حمله قرار داده و همه جا را رعب و وحشت فرا گرفته بود، امام با گفتن اين جمله: «كه جنگ است و دزدى آمده، سنگى انداخته»، روحيهاى تازه به امت عطا كرد. در طول جنگ و در بمبارانها هيچ گونه تغييرى در زندگى عادى ايشان به وجود نيامد و بارها فرمود:
«من از اينجا تكان نمىخورم و من فرقى بين جان خودم با پاسدارى كه سر كوچه نگهبانى مىدهد نمىبينم.»
حضرت آيت اللَّه خامنهاى راجع به توكل امام مىفرمايد:
آن بزرگوار در اين دنياى تاريك ظلمانى، مثل يك خورشيد، چند صباحى آمد درخشيد و رفت، تا مردم بدانند كه خورشيدى همهست. ديگر بعد از ائمه معصومين، ما و ديگران مثل آن آدم سراغ نداريم! اگر كسى هم بگويد، به نظر من بىانصافى كرده است.
انسانيت بايد بفهمد كه اين گوهر در خزانه الهى وجود دارد. آن مرد اگر مىفهميد كه تكليف است عمل مىكرد. نگفت: اگر من تنها بمانم، راه حق را خواهم پيمود؟ او اين را راست مىگفت … البته امام به مردم ايمان داشت و معتقد بود كه مىآيند؛ اما در عين حال آن دريادلى از توكل به خدا و اين كه من تكليفم را عمل مىكنم، مىخواهند بيايند، مىخواهند نيايند، مهمّ بود.
ه) دعا و توسل
در فرهنگ شيعه، توسل از جايگاه بالايى برخوردار است و مسلمان بايد بااستفاده از رهنمودهاى ائمه معصومين عليهم السلام با خدا ارتباط برقرار كند، وگرنه گمراهى او قطعى است.
قرآن براى راه يابى به درگاه ايزدى دستور توسل داده است:
«يا ايُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ ابْتَغُوا الَيهِ الوَسيلَه»
(مائده/ 35)
اى مؤمنان! تقواى الهى پيش گيريد و براى نزديكى به او وسيله بيابيد.
با توجه به اين آيه، در مىيابيم كه براى ارتباط به خداوند محتاج وسيله هستيم و وسيله ما همان ائمه معصومين عليهم السلام هستند. امام خمينى كه با تمام وجود دلباخته اهل بيت عليهم السلام بود، طبيعى است كه هر پگاه شامگاه به آنان توسل جويد، در مصيبت آنها بگريد و از شادى آنها، شادمان گردد. نقل شده است كه امام از روزى كه وارد نجف اشرف شد تا روزى كه نجف را ترك كرد، هر شب به زيارت حرم حضرت على عليه السلام، و در اوقات زيارتى امام حسين عليه السلام، به كربلا مىرفت و آداب زيارت را كاملًا رعايت مىكرد. زيارت امام حتى در دوران بيمارى ترك نمىشد. امام خمينى(ره) از ديدگاه مقام معظم رهبرى، ص: 30
صفحات: 1· 2
نسخه قابل چاپ | ورود نوشته شده توسط حضرت زینب(س) کرمان در 1389/11/23 ساعت 04:17:00 ب.ظ . دنبال کردن نظرات این نوشته از طریق RSS 2.0. |
1389/11/23 @ 07:49:08 ب.ظ
گنج خانی [بازدید کننده]
salam/ azizam age mishe axe agha ro az baneret hazf kon va axe ghashangtario bezar. zaheran ax ro bargardodni va chehreye zibaye naebe mahdi taghir karde. age khasti emaileto bede ta barat axaye ziba az agha befrestam. ya mitoni az site http://leader,ir dl koni.
ghorbanat .
eltemase doa