قلبى كه از ترس خدا لرزان است، همواره پايدار و با اطمينان است.
بِنَا اهْتَدَيْتُمْ فِي الظَّلْمَاءِ وَ تَسَنَّمْتُمْ ذُرْوَةَ الْعَلْيَاءِ وَ بِنَا أَفْجَرْتُمْ عَنِ السِّرَارِ وُقِرَ سَمْعٌ لَمْ يَفْقَهِ الْوَاعِيَةَ وَ كَيْفَ يُرَاعِي النَّبْأَةَ مَنْ أَصَمَّتْهُ الصَّيْحَةُ رُبِطَ جَنَانٌ لَمْ يُفَارِقْهُ الْخَفَقَانُ مَا زِلْتُ أَنْتَظِرُ بِكُمْ عَوَاقِبَ الْغَدْرِ وَ أَتَوَسَّمُكُمْ بِحِلْيَةِ الْمُغْتَرِّينَ حَتَّى سَتَرَنِي عَنْكُمْ جِلْبَابُ الدِّينِ وَ بَصَّرَنِيكُمْ صِدْقُ النِّيَّةِ أَقَمْتُ لَكُمْ عَلَى سَنَنِ الْحَقِّ فِي جَوَادِّ الْمَضَلَّةِ حَيْثُ تَلْتَقُونَ وَ لَا دَلِيلَ وَ تَحْتَفِرُونَ وَ لَا تُمِيهُونَ الْيَوْمَ أُنْطِقُ لَكُمُ الْعَجْمَاءَ ذَاتَ الْبَيَانِ عَزَبَ رَأْيُ امْرِئٍ تَخَلَّفَ عَنِّي مَا شَكَكْتُ فِي الْحَقِّ مُذْ أُرِيتُهُ لَمْ يُوجِسْ مُوسَى ع خِيفَةً عَلَى نَفْسِهِ بَلْ أَشْفَقَ مِنْ غَلَبَةِ الْجُهَّالِ وَ دُوَلِ الضَّلَالِ الْيَوْمَ تَوَاقَفْنَا عَلَى سَبِيلِ الْحَقِّ وَ الْبَاطِلِ مَنْ وَثِقَ بِمَاءٍ لَمْ يَظْمَأْ
شما مردم به وسيله ما، از تاريكىهاى جهالت نجات يافته، هدايت شديد، و به كمك ما، به اوج ترقّى رسيديد. صبح سعادت شما با نور ما درخشيد.
كر است گوشى كه بانگِ بلندِ پندها را نشنود، و آن كس كه فرياد بلند، او را كَر كند، آواى نرم حقيقت چگونه در او اثر خواهد كرد؟
قلبى كه از ترس خدا لرزان است، همواره پايدار و با اطمينان است.
من همواره منتظر سرانجام حيلهگرى شما مردم بصره بودم، و نشانههاى فريب خوردگى را در شما مىنگريستم.
تظاهر به ديندارىِ شما، پردهاى ميان ما كشيد، ولى من با صفاى باطن، درون شما را مىخواندم.
من براى واداشتن شما به راههاى حق، كه در ميان جادّههاى گمراه كننده بود، به پا خاستم در حالى كه سرگردان بوديد و راهنمايى نداشتيد. تشنه كام هر چه زمين را مىكنديد قطره آبى نمىيافتيد.
امروز زبانِ بسته را به سخن مىآورم.
دُور باد رأىِ كسى كه با من مخالفت كند! از روزى كه حق به من نشان داده شد، هرگز در آن شكّ و ترديد نكردم!
كنارهگيرى من چونان حضرت موسى (ع) برابر ساحران است كه بر خويش بيمناك نبود، ترس او براى اين بود كه مبادا جاهلان پيروز شده و دولت گمراهان حاكم گردد.
امروز ما و شما بر سر دو راهى حقّ و باطل قرار داريم.
آن كس كه به وجود آب اطمينان دارد تشنه نمىماند.
امير مؤمنان (ع) اين سخنان را در سال 36 هجرى، بعد از فتح بصره و در پايان جنگ جمل خطاب به پيمان شكنان و به ويژه طلحه و زبير ايراد فرمود. اين دو نفر ابتدا با امام بيعت كردند، امّا بعد از مدتى بيعت خود را شكسته آتش جنگ جمل را عليه امام برافروختند.
حضرت ابتدا منزلت اهل بيت پيامبر و نقش ايشان را در هدايت آنان از تاريكى به نور و از ناچيزى به اعتلا و بلندى باز مىگويد و سپس درباره پيمانشكنىِ عهد شكنان سخن مىراند. 1
1. شرح ابن ابى الحديد: 1/ 209، شرح جعفرى: 3/ 21
نسخه قابل چاپ | ورود نوشته شده توسط حضرت زینب(س) کرمان در 1390/03/23 ساعت 08:46:00 ق.ظ . دنبال کردن نظرات این نوشته از طریق RSS 2.0. |
1390/04/01 @ 09:57:06 ق.ظ
lمعصومه [بازدید کننده]
لطفا میشه طریقهقرار دادن عکس را در وبلاگ برام توضیح دهید .با تشکر
1390/03/31 @ 12:41:29 ب.ظ
پشتیبانی 2 کوثر بلاگ [عضو]
با سلام
کاربر گرامی
لطفا در صورت داشتن شرایط ذیل :
- مهارت کافی در مباحث ICDL
- سابقه تدریس دروس ICDL
- آشنایی لازم با مباحث شبکه و وبلاگ نویسی
- داشتن مهارت کافی در امور فنی کامپیوتر
رزومه خود (نام ، نام خانوادگی ، تلفن تماس ، آدرس ، میزان تحصیلات حوزوی ، میزان تحصیلات غیر حوزوی ، مهارتهای کامپیوتری ، سابقه کار ، فعالیتهای رایانه ای و … ) را در بخش تماس با پشتیبانی وارد نمایید . در صورت نیاز برای همکاری با مجموعه با شما تماس گرفته خواهد شد . با تشکر