سلام

 

ماه مبارک رمضان، ماه ضیافت الهی و نزول قرآن گرامی باد. 

ماه مبارک رمضان

 

افضل برگزیدگان

 

در روايات زيادى تصريح شده كه حضرت زهرا عليها السلام از آن سه نفر برتر است كه به چند نمونه اشاره مى‏كنيم:
راوى از امام صادق عليه السلام پرسيد:
اين‏كه رسول خدا فرمود: فاطمه سيده زنان بهشت است، آيا در مورد زنان زمان خود آن حضرت بود؟
امام در جواب فرمود: آن‏كه برتر از زنان زمان خودش بود، حضرت مريم بود و فاطمه سيده زنان اهل بهشت، از اولين و آخرين است. «بحار ج 43ص21»
روزى حضرت فاطمه عليها السلام مريض بود، رسول خدا صلى الله عليه و آله به عيادت ايشان آمد و پرسيد:
- دخترم چگونه اى؟
- ناراحتم و از اين‏كه غذايى براى خوردن ندارم ناراحتى‏ام بيشتر مى‏شود.
- دخترم اينكه تو بانوى زنان عالمى تو را راضى نمى كند؟
پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمود:حسن وحسين بعد ازمن و پدرشان، بهترينِ اهل زمين هستند و مادرشان افضل زنان اهل زمين است. «فاطمه زهرا - احمد رحمانی ص96»
در كتاب الدرّالمنثور از حضرت زهرا (س) چنين روايت شده است:
رسول خدا به من فرمود: سيّده زنان اهل بهشت، تو هستى نه مريم بتول.»المیزان ج 3ص373
با توجه به اين روايات و روايات متعدد ديگر علماى شيعه و بيشتر علماى اهل سنت تصريح كرده اند كه حضرت زهرا عليها السلام افضل از همه زنان جهان حتَّى حضرت مريم است.
آلوسى از مفسران بزرگ اهل سنت مى نويسد:عقيده من اين است كه فاطمه بتول، افضل زنان گذشته و آينده است، زيرا علاوه بر جهات ديگر، او پاره تن رسول خداست. «همان ص93»
علامه شرف الدين گويد:
تعداد زيادى از علماى اهل سنت همچون تقى سبكى، جلال الدين سيوطى، بدر، تقى مقريزى، ابن ابى داود، مناوى و احمد زينى دحلان به افضليت حضرت زهرا بر حضرت مريم تصريح كرده اند. «همان ص94»

زنان برگزیده جهان

در امّت‏هاى گذشته و نيز امّت اسلام زنان بزرگى بوده‏اند كه از شخصيت والايى برخوردار بوده و در مدارج عالى علم، فضل و كمال قرار داشته‏اند. در بين آنان نام چهار زن از درخشندگى خاصى برخوردار است.
آنان به درجه بالايى رسيده و گوى سبقت را از ديگران ربوده اند. اين چهار زن كه زنان برگزيده جهان هستند عبارتند از:
فاطمه زهرا عليها السلام و مادرش خديجه دختر خويلد همسر رسول خدا صلى الله عليه و آله، مريم دختر عمران مادر حضرت عيسى عليه السلام و آسيه دختر مزاحم.
روايت‏هاى متعددى درباره فضيلت اين چهار بانو وارد شده و آنان را به عنوان بافضيلت ترين زنان جهان و برترين زنان بهشت معرفى كرده است.
رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود:
شريف‏ترين زنان جهان، مريم دختر عمران، خديجه دختر خويلد، فاطمه دختر محمد صلى الله عليه و آله و آسيه زن فرعون مى‏باشند.
همچنين آن حضرت در حديث ديگرى فرمود:
از زنان، هيچ كس جز چهار زن به كمال (عبوديت) نرسيد: آسيه دختر مزاحم، مريم‏دختر عمران، خديجه دختر خويلد و فاطمه دختر محمد صلى الله عليه و آله. «المیزن ج3ص214»

زن در اسلام

اسلام كه آخرين دين آسمانى است، مقام و موقعيت انسانى زن را به او برگردانيد و زمينه رشد و تعالى او را فراهم كرد. قرآن زن و مرد را بطور يكسان مورد خطاب قرار داده، خود را چنين معرفى مى كند: اين كتابى است كه هيچ شك و شبهه‏اى در آن نيست و هدايت است براى با تقوايان. «ترجمه آیه دوم سوره بقره »
با تقوايان، زنان و مردانى هستند كه با گوش جان سپردن به قرآن و عمل به احكام آن، به رستگارى مى‏رسند.
آيات شريفه زير تصريح مى‏كند كه زن و مرد از نظر كرامت و حرمت يكسانند.
«وَ مَنْ يَعْمَلْ مِنَ الصَّالِحاتِ مِنْ ذَكَرٍ اوْ انْثى‏ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَاولئِكَ يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ» «نسا/134»
هر كس، چه مرد و چه زن، از اعمال صالح انجام دهد و ايمان داشته باشد به بهشت داخل مى‏شود.
«مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَكَرٍ اوْ انْثى‏ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَيوةً طَيِّبَةً» «نحل /97»
هر كس، چه زن و چه مرد، عمل صالح انجام دهد در حالى كه ايمان داشته باشد، او را به حيات پاكيزه زنده گردانيم.
«انّى‏ لا اضيعُ عَمَلَ عامِلٍ مِنْكُمْ مِنْ ذَكَرٍ اوْ انْثى‏» «آل عمران /195»
من اجر هيچ يك از عمل كنندگان شما را، زن يا مرد، ضايع نمى‏كنم.
«انَّ الْمُسْلِمينَ وَ الْمُسْلِماتِ وَ الْمُؤْمِنينَ وَالْمُؤْمِناتِ وَ الْقانِتينَ وَ الْقانِتاتِ وَالصَّادِقينَ وَالصَّادِقاتِ وَ الصَّابِرينَ وَ الصَّابِراتِ وَ الْخاشِعينَ وَ الْخاشِعاتِ وَ الْمُتَصَدِّقينَ وَ الْمُتَصَدِّقاتِ وَ الصَّائِمينَ وَ الصَّائِماتِ وَ الْحافِظينَ فُرُوجَهُمْ وَ الْحافِظاتِ وَ الذَّاكِرينَ اللَّهَ كَثيراً وَ الذَّاكِراتِ اعَدَّ اللَّهُ لَهُمْ مَغْفِرَةً وَ اجْراً عَظيماً» «اعراف /35»
بدرستى كه مردان و زنان مسلمان، مردان و زنان مؤمن، مردان و زنان مطيع و خاضع، مردان و زنان صادق، مردان و زنان صابر، مردان و زنان خاشع، مردان و زنان صدقه دهنده و زكات دهنده، مردان و زنان روزه گير، مردان و زنان حافظ عفت و پاكدامنى و مردان و زنان زياد ياد خدا كننده، خداوند برايشان آمرزش و اجر عظيم آماده كرده است.
علامه طباطبايى در مورد آيه 124 سوره نساء مى‏نويسد:
خدا مى فرمايد «زن و مرد» و با اين بيان، برخلاف هنديان و مصريان و يهود و نصارا و عرب قديم، حكم (جزاى اخروى و نعمت بهشت) را شامل مرد و زن كرده و هيچ فرقى نگذاشته است. اهل ملل و نحل قديم، هر دسته اى درباره زن عقيده‏اى داشتند.
مردم هند و مصر و ساير بت‏پرستان خيال مى كردند زن عمل ندارد و بر كارهاى نيك زن هيچ‏گونه ثوابى مترتب نيست. از عقيده يهود و نصارا چنين برمى آيد كه كرامت و عزت را مخصوص مرد مى‏دانستند و درباره زنان معتقد بودند كه نزد خدا ذليل و در خلقت ناقص و از نظر اجر و ثواب خاسر و زيانكارند. اعراب هم درباره زنان از همين عقايد تجاوز نمى‏كردند. خدا با گفتن جمله «مِنْ ذَكَرٍ اوْانْثى‏» بين زن و مرد (از نظر جزا و عمل) مساوات برقرار كرده است. «المیزان ج5ص113»
زن در مسائل اجتماعى، سياسى و اقتصادى همانند مرد حق شركت و فعاليت دارد واگر در بعضى از احكام تفاوتى مشاهده مى شود، به تناسب خلقت زن و مرد است كه در جاى خود بحث شده است.
در پايان، توجه شما رابه جملاتى چند ازمفسّر اسلام ناب محمدى، بنيانگذار جمهورى اسلامى حضرت امام خمينى قدس سره در مورد شخصيت و نقش زن مسلمان جلب مى‏كنيم:
اسلام زن را مثل مرد در همه شؤون، همان طورى كه مرد در همه شؤون دخالت دارد، دخالت مى‏دهد. اسلام زنها را از آن چيزهايى كه در جاهليت بود، نجات داده است. آن قدر كه اسلام به زن خدمت كرده است، خدا مى داند به مرد خدمت نكرده. شما نمى‏دانيد كه درجاهليت زن چه بوده است و دراسلام چه شده.
اسلام آنان را با مردان مساوى كرد
قرآن كريم، انسان ساز است و زنان نيز انسان ساز. زن مربّى جامعه است.
زنان نبايد به صورت يك وسيله شهوى جهت تبليغ كالاها در آيند.  زنها در صدر اسلام در ميدان‏ها مى‏رفتند. در جنگ‏هاى اسلامى زنها مى رفتند در ميدان‏ها براى‏پرستارى زخمى‏ها، زنها در محفظه بمانند؟ كى چنين چيزى را گفته است؟ «برگرفته از زن از دیدگاه امام خمینی ره »

زن در جامعه عرب جاهلی

زن در جامعه عرب جاهلى مانند ديگر جوامع، ازمنزلتى برخوردار نبود. غالباً از بيم قحطى، ترس از آلودگى و يا اسير شدن در جنگ‏ها، دختران خود را روز اول تولد، زنده به گور مى‏كردند.
زن، از هرگونه حقوق اجتماعى و فردى حتى از حق ارث، محروم بود.
مردان عرب، زن را در رديف حيوانات و اشيا قرار داده و آنان را جزيى از دارايى زندگى خود محسوب مى‏كردند. نظام ازدواج بدون هيچ اساسى دستخوش ميل و اراده مردان بود و حد و مرزى براى تعداد همسران، قائل نبودند. به خاطر شانه خالى كردن از پرداخت مهريه، زنان را اذيّت مى كردند و چنانچه زنى خلافى انجام مى داد، مهر او از بين مى رفت.
ازدواج با مادر، در صورت طلاق، يا مرگ پدر، اشكالى نداشت. يكى از ازدواج‏هاى مشهور «نكاح شغار» بود. در اين نكاح، ولىِّ دختر، او را به ازدواج كسى در مى آورد و مهر او را نكاح زنى كه تحت ولايت فرد مقابل بود براى خود- قرار مى داد؛ به قسمى كه هر يك از زنها، صداق ديگرى بود مانند عوض كردن حيوانى با حيوان ديگر.
چهره زن در ایینه اسلام و قران - مرتضی فهیم کرمانی ص 10

بزرگ زنان اسلام

زن در جوامع اوليّه‏
زن در جوامع اوّليه انسانى منزلتى نداشت و با او مانند بردگان رفتار مى شد. زن از نظر آنان، حيوانى بود كه مى توانست روزانه ساعات زيادى به انجام كارهاى دشوار بپردازد. زن همانند غلام و كنيز، خريد و فروش مى شد و هنگام وفات شوهر، در رديف ديگر اموال او به ارث گرفته مى شد. در بعضى از مناطق، زن را خفه مى كردند و همراه شوهر در گور مى گذاشتند و يا از او مى خواستند كه خود را بكشد تا در حيات آن جهان به خدمت شوهر درآيد. مرد خانواده حق داشت با زن و فرزند خود، هر طور كه مى‏خواهد رفتار كند؛ آنان را بفروشد يا كرايه دهد؛ حتّى در دوره مادر سالارى نيز زن، مطيع و فرمانبُردار مرد بود. «تاریخ تمدن ویل دورانت ج 1 ص 48 - ترجمه احمد آرام »
باگذشت زمان، گرچه آداب و رسوم تفاوت كرد، ولى منزلت زن به همان پستى باقى بود، حتى در كشور متمدّنى مثل ايران قبل از اسلام، در دوره هاى مختلف، زن داراى قدر و مرتبه‏اى نبوده است. البته ناگفته نماند كه در طول زمان، موارد استثنايى نيز به چشم مى خورد. به طور مثال دربعضى كشورها، در دوره اى خاص زنى به حكومت رسيده است ولى در همان زمان، غالب زنان آن جامعه گرفتار همين وضع فلاكت بار بوده‏اند.
«ژوستن» مورّخ سده دوّم ميلادى مى نويسد:
به دنبال حكومت امپراتورى هخامنشى وتسلّط اشكانيان، زنان وضع بهترى از گذشته نداشتند. با آغاز استيلاى ساسانيان، زنان بازيچه لهو ولعب و محفل گرم كن بزرگان و گردانندگان حكومتى شدند و تعدّد زوجات وتشكيل حرمسرا معمول گرديد و حقّ مالكيت و حقوق اقتصادى به زنان داده نمى‏شد. «زن در ایینه تاریخ - علی اکبر علیوقی ص 73»
در امپراتورى ساسانى، زن بنابر قوانين جارى، داراى شخصيّت حقوقى نبود و به جاى آن‏كه جُزو اشخاص به حساب آيد، در رديف اشيا قرار داشت. «زن از دیدگاه اسلام - علی ربانی ص 31»
در اين دوره تعدّد زوجات، جارى و معمول بود و محدود به حدى و شرطى ازقبيل عدالت وتساوى حقوق زنان نبود.
«كريستن سن» مى‏گويد:
يكى از زنان، «سوگلى» بود و بقيّه، عنوان «چاكرزن» داشتند … شوهر، بر اموال زن ولايت داشت و زن، بدون اذن شوهر، حق تصرف در اموالش رانداشت.
زنى كه شوهر خود را از دست مى داد، و فرزند پسرى از شوهرش نداشت، بايستى با نزديك ترين مرد بى زن خانواده، ازدواج كند. «زن در ایینه تاریخ ص 74»
ازدواج با محارم، سنّتى رايج بود. بنا به گفته «يعقوبى» ايرانيان بامادران، خواهران و دختران خود ازدواج مى كردند و اين كار را نوعى صله رحم و عبادت مى‏دانستند. «خدمات متقابل اسلام و ایران ج 1 ص 288»

خدای نامه

خدايا! دل ما را به معصيت شاد مگردان!
خدايا! چنان كن كه از گفتن و شنيدن چيزهايى كه دلمان را مى‏ميراند، دورى كنيم!
خدايا! دل ما را از دنيا و زخارف آن جدا ساز!
خدايا! لذت گناه را از دلمان به در كن!
خدايا! باپروا از خودت، ياد مرگ و تلاوت كتابت، دلمان را جلا ده!
خدايا! دلمان را به ديدار صاحب جمال و كمال الهى خيره گردان!
خدايا! چنان كن كه دل از خاك و مال برداريم!
خدايا! چنان كن كه دلى از ما نرنجد!
خدايا! ما را از اسرار دل باخبر كن!
خدايا! دل را كه حرم توست، حفظ فرما!
خدايا! دلمان را بشكن!
دائماً طاهر باش و به حال خويش ناظر باش و عيوب ديگران را ساتر باش. با همه مهربان باش و از همه گريزان باش. يعنى با همه باش و بى همه باش. خداشناس باش در هر لباس باش.
علامه حسن زاده املی – تازیانه سلوک ص113

مانع یاد خدا

مانع ذكر
ذكرِ لفظى، موانع مهمى بر سر راه ندارد، چرا كه هر وقت انسان بخواهد مى‏تواند اذكار مقدسى را مشتمل بر اسماى حسناى خداوند و صفات جمال و كمال او بر زبان جارى سازد؛ مگر اين كه آن قدر غرق دنيا شود كه حتى مجال براى ذكر لفظى باقى نماند. ولى ذكر قلبى و معنوى موانع زيادى بر سر راه دارد، كه مهم‏ترين آنها از سوى خود انسان است. با اين كه خداوند همه جا حاضر و ناظر است، و از ما به ما نزديك‏تر مى‏باشد (وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ) (ق: 16) و قبل از هر چيز و بعد از هر چيز او مى‏باشد، و همراه همه چيز است، و طبق حديث مشهور علوى «ما رَأيتُ شَيئاً الّا وَ رَأيتُ اللَّهَ قَبْلَهُ وَ بَعدَهُ وَمَعَهُ؛ چيزى را نديدم مگر اين كه خدا را قبل از آن؛ و بعد از آن؛ و همراه آن ديدم! (قبل از آن، به دليل اين كه خالق آن اوست؛ و بعد از آن، به دليل اين كه همه چيز فانى مى‏شود و او باقى مى‏ماند و همراه آن، به دليل اين كه حافظ و نگهدار همه چيز است!)»؛
ولى با اين حال، بسيار مى‏شود كه اعمال انسان و صفات شيطانى او، حجابى ضخيم در برابر چشمانش مى‏شود، به گونه‏اى كه هرگز حضور خود را در پيشگاه خدا احساس نمى‏كند؛ همان‏گونه كه در دعاى معروف امام سجاد (ع) (دعاى ابوحمزه ثمالى) مى‏خوانيم: «وَانَّكَ لَاتَحْتَجِبُ عَنْ خَلْقِكَ الّا انْ تَحْجِبَهُم الاعمَالُ دُونكَ؛ تو هرگز از مخلوقات خود پنهان نيستى، مگر اينكه اعمال آنها حجابى در برابر تو گردد!» و مهمترين اين حجابها، «خودپرستى» است كه انسان را از «خداپرستى» و ذكر اللَّه بازمى‏دارد.
انسان خودبين، خدابين نمى‏شود. خودخواهى و خودبينى نوعى شرك است كه با حقيقت توحيد و حق‏بينى سازگار نيست! در حديثى از امام اميرمؤمنان على (ع) مى‏خوانيم: «كُلُّ ما الهى‏ مِن ذِكرِ اللَّهِ فَهُوَ مِن ابلِيس؛ هر چيز انسان را از ياد خدا غافل سازد، از سوى شيطان است!»

اخلاق در قران –مکارم شیرازی ص347

آرامش قلب

قرآن مى‏گويد: «أَلا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ» ياد خدا آرام‏بخش دلهاست. چگونه دل با ياد خدا آرام مى‏گيرد؟
ابتدا بايد عوامل نگرانى وپريشانى را بررسى كنيم تا كلام قرآن روشن شود.
1. گاهى اضطراب و نگرانى به خاطر آينده تاريك و مبهمى است كه در برابر فكر انسان خودنمايى مى‏كند اما ايمان به خداوند قادر و متعال، خدايى كه همواره كفالت بندگان خويش را بر عهده دارد، مى‏تواند اين گونه نگرانيها را از ميان ببرد و به انسان آرامش دهد كه تو در برابر حوادث آينده، درمانده نيستى، خدايى دارى توانا.
2. گاه گذشته تاريك فكر انسان را به خود مشغول مى‏دارد، نگرانى از گناهانى كه انجام داده، اما توجه به اينكه خداوند غفار و توبه‏پذير و رحيم است به او آرامش مى‏دهد.
3. گاه ضعف و ناتوانى انسان در برابر عوامل طبيعى و گاه در مقابل انبوه دشمنان داخلى و خارجى او را نگران مى‏سازد، اما هنگامى كه به ياد خدا مى‏افتد و متكى به قدرت و رحمت او مى‏شود، قدرتى كه برترين قدرتهاست و هيچ چيز در برابر آن ياراى مقاومت ندارد، قلبش آرام مى‏گيرد.
4. گاهى ريشه نگرانيهاى آزار دهنده انسان، احساس پوچى زندگى و بى‏هدف بودن آن است، ولى كسى كه به خدا ايمان دارد و مسير تكامل زندگى را به عنوان يك هدف بزرگ پذيرفته، همچون افراد بى‏هدف سرگردان نيست.
5. دنياپرستى و دلباختگى در برابر زرق و برق زندگى مادى يكى از بزرگترين عوامل اضطراب انسانها بوده و هست اما ايمان به خدا و توجه به آزادگى مومن كه هميشه با زهد و پارسايى سازنده و عدم اسارت در چنگال زرق و برق زندگى مادى همراه است، به همه اين اضطرابها پايان مى‏دهد.
6. يك عامل مهم ديگر براى نگرانى ترس و وحشت از مرگ است از آنجا كه امكان مرگ تنها در سنين بالا نيست، بلكه در سنين ديگر به خصوص هنگام بيماريها، جنگها، نا امنيها وجود دارد. اين نگرانى مى‏تواند عمومى باشد، ولى اگر ما از نظر جهان‏بينى مرگ را به معنى فنا و نيستى و پايان همه چيز بدانيم اين اضطراب و نگرانى كاملا بجاست، اما هر گاه در سايه ايمان به خدا مرگ را دريچه‏اى به سوى يك زندگى وسيع‏تر و والاتر بدانيم و گذشتن از گذرگاه مرگ را همچون عبور از دالان زندان و رسيدن به فضاى آزاد بشمريم، ديگر اين نگرانى بى‏معنى است. هنگامى كه ديديم اين عوامل- كه البته عوامل نگرانى منحصر به اينها نيست- در برابر ايمان به خدا ذوب و بى‏رنگ و نابود مى‏گردد، تصديق خواهيم كرد كه ياد خدا مايه آرامش دلهاست.

تفسیر نمونه ج10ص210


رموز موفقیت


- در نظر گرفتن ذوق و استعداد؛
- تلاش و كوشش؛
- ايمان به هدف خود؛
- متمركز ساختن فكر؛
- نظم و انضباط؛
- شروع كار از جاهاى كوچك؛
- شَور و مشورت داشتن؛
- عبرت گرفتن از تاريخ؛
- استفاده از فرصت؛
- قاطعيت در تصميم؛
- احساس بى‏نيازى و ثروتمندى.
برگرفته از کتاب رمز پیروزی مردان بزرگ – استاد جعفر سبحانی

همرنگی با امامان علیهم السلام

از آثار مهم محبت اين است كه محبّ مى‏كوشد همرنگ با محبوب گردد. هر محبّى تلاش مى‏كند با پيروى از گفتار و رفتار محبوب، دل او را به دست آورد. و شيعه كه ادعاى محبت اهل‏بيت عليهم‏السلام را دارد، و سنگ آنها را به حق به سينه مى‏زند، بايد نهايت تلاش خويش را در همرنگى و اطاعت از آنها به كار برد.