ولایت در قرآن
«جاودانگى» آيين آسمانى اسلام و «ختم نبوت» پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله دو ركن اعتقادى هر مسلمان و دو اصل اساسى و تفكيكناپذير از يكديگرند.
انديشه «ختم نبوت» نشانه توقف بشريت در سير كمالجويى و رشد و تعالى علمى و معنوى و نازا شدن مادر روزگار نيست بلكه بيانگر آن استكه آيين جاودانه جديد پاسخگوى تمامى نيازمنديهاى فردى و اجتماعى، مادى و معنوى، دنيايى و آخرتى بشر در همه دورانها است. اين نياز در عصر رسالت با وجود «قرآن كريم» و قائد عظيمالشأن اسلام، حضرت رسول اكرم صلى الله عليه و آله و پس از رحلت ايشان با «ثقلين» يعنى «قرآن و عترت» تأمين مىشود.
رسولگرامى اسلام صلى الله عليه و آله در حديث «ثقلين» ما را به پيروىاز قرآن و اهلبيت فراخوانده و فرموده است:
من دو چيز گرانبها و ارزشمند در ميان شما به يادگار مىگذارم، قرآن و عترتم كه اگر به اين دو تمسك جوييد هرگز گمراه نمىشويد و اين دو هيچوقت از هم جدا نخواهند شد تا در كنار حوض كوثر بر من وارد شوند.
از اين روايت بهخوبى استفاده مىشود كه قرآن و ولايت توأمان هدايتگر انسانها و ادارهكننده امور جامعه هستند. و اگر تنها به يكى از آن دو تمسك شود گمراهى را در پى خواهد داشت. همچنين نقش و جايگاه امامت و رهبرى در اسلام- بهعنوان يكىاز اصول اساسى اعتقادى- مشخّص مىگردد.
البته بسيار روشن است كه انديشمندان و فرزانگان هرگز در اصل نياز جامعه به حكومت و رهبرى و اهميت آن ترديد نمىكنند؛ هر چند در نحوه حاكميت ممكن است اختلاف داشته باشند. زيرا جامعه بدون والى و سرپرستى كه كارها را هماهنگ كند و قوانين فردى و اجتماعى را تنظيم و اجرا نمايد، قوامو دوام نخواهد يافت. على عليه السلام هنگامىكه با شعار خوارج: «لا حُكْمَ الَّا لِلَّهِ» براى نفى حكومت در جامعه مواجه شد، فرمود: «كَلِمَةُ حَقٍّ يُرادُ بِهَا الْباطِلُ» يعنى اگر منظور اين است كه حكومت در اصل از آن خداست در اين ترديدى نيست، ولى اگر منظور اين است كه كسى نمىتواند حاكم باشد سخن باطلى است؛ زيرا جامعه بدون حكومت يعنى جامعه هرج و مرج: «انَّهُ لابُدَّ لِلنَّاسِ مِنْ أَميرٍ بَرٍّ أَوْ فاجِرٍ»مردم به ناچار بايد امير و حاكمى داشته باشند. خواه آن امير عادل و نيكوكار باشد و يا فاجر و بدكار.
از اين رو اسلام جامعه بشرى را هرگز از وجود مصلحى الهى بىنياز ندانسته و وجود يك رهبر معصوم را براى هميشه تاريخ ضرورى مىداند، خواه آشكار و در دسترس باشد و خواه غائب و از نظرها پنهان. از نظر اسلام جامعه بشرى در هيچ زمانى نبايد از لحاظ سياسى رها گردد؛ زيرا منجر به تعطيلى بسيارى از قوانين اجتماعى و حتى فردى اسلام مىشود. آنانكه شعار جدايى دين از سياست و عدم لزوم تشكيل حكومت را سر مىدهند بايد بدانند كه در صورت تحقق تز آنان نهتنها دين زبونانه از صحنه سياست خارج مىگردد، بلكه سياستهاى غير دينى به تدريج بر تمام زواياى زندگى دينى مردم مسلّط خواهد گشت. زيرا در چنان جامعهاى هر چند ممكن است عدهاى به كارهاى عبادى و اخلاقى اكتفا كنند، ولى سياست آن جامعه آنان را رها نمىكند و در تمام شؤون ايشان حتى در طرز تفكرشان مرموزانه رخنه خواهدكرد و دين را به خدمت خود خواهد گرفت.
كنگره «قرآن و ولايت»مهرماه 1376
نسخه قابل چاپ | ورود نوشته شده توسط حضرت زینب(س) کرمان در 1390/04/21 ساعت 11:27:00 ب.ظ . دنبال کردن نظرات این نوشته از طریق RSS 2.0. |