خانواده و سیاست
اول. مهمترين عامل در پيدايى خانواده، نياز بشر به غير است. انسان بدون كمك ديگران و به تنهايى، قادر به ادامه حيات و تأمين نيازهاى جسمى و روحى خود نيست.
دوم. ازدواج وسيلهاى مناسب و مطلوب براى توالد و تداوم نوع بشر است.
سوم. محصول ازدواج، كودكانى هستند كه پس از رشد، عصاى دست پدران و مادران ناتوان، عاجز و پير مىشوند. از اين رو، ازدواج بيش از آن كه تأمينكننده نيازهاى فردى باشد، تأمينكننده نيازهاى جمعى است. در نتيجه، بعد اجتماعى ازدواج از بعد فردى آن برجسته تر مىنمايد.
در ساختار سياسى خانواده، مرد در رأس قدرت قرار دارد و او است كه مديريت و كياست خانواده را بر عهده مىگيرد، بر ديگران فرمان مىراند و ديگران از او اطاعت مىكنند. اما مردِ خانه در اداره خانواده (جامعه كوچك)، بايد به سه اصل توجه نمايد و سياست و اداره خانواده را بر آن اصول قرار دهد.
1- بايد بداند كه «بهترين زن آن است كه عاقل، ديندار، شرمگين، زيرك، دوستدار، زاينده، كوتاهزبان، مطيع، يكدل، امين، گرانسنگ و خادمِ شوى [شوهر] باشد و مال اندكِ شوى را از طريق اقتصاد، فزونى دهد و با خوى خوش، غمهاى او را بگسارد و اندوه او را تسكين دهد.»
2- احترام به زن، رعايت حال او، تأمين نيازهايش و تربيت او بر عهده مرد است تا زن بتواند به وظايف و تكاليف خود عمل نمايد.
3- مرد بايد زن را به كارى مشغول كند؛ زيرا زن بيكار توان، همّت و وقتش صرف كارهاى بيهوده مىشود.
ابوعلى سينا توصيههاى مذكور را به آن دليل ابراز مىدارد كه خانواده را اساس اجتماع مىداند، سلامت آن را به سلامت اجتماع پيوند مىزند و آگاهى از اين مسائل و به كار بستن آن را براى مردان، كه در رأس اين دو جامعه (خانواده و اجتماع) قرار دارند، ضرورى مىشمرد. »تاریخ اندیشه های سیاسی در اسلام ستوده ص71-73
نسخه قابل چاپ | ورود نوشته شده توسط حضرت زینب(س) کرمان در 1390/05/23 ساعت 11:35:00 ق.ظ . دنبال کردن نظرات این نوشته از طریق RSS 2.0. |