عشق و علاقه به كار

محمد پسر سخت كوش و پر تلاشي بود در تابستان كه همه ي هم سن سالانش به تفريح مي پرداختند محمد براي رفاه خانواده اش بر سركوره هاي داغ و آتشين به كار مي پرداختند به طوري كه وقتي برمي گشت حتي توان خوردن نهار را نداشت . به نقل از مادر شهيد
كمك به محرومين:
هميشه پول ناچيزي به خانه مي آورد وقتي از او سوال مي كردم پس حقوقت چيست ؟ به من بسته هايي را نشان مي داد كه در آن ها پارچه و لباس ورزشي و لوازم التحرير و … بود كه براي اهالي روستا خريده بود .
عشق به شهادت :
هرگاه به او مي گفتيم كه بايد ازدواج كني مي گفت عروس من شهادت است و صيغه من گلوله ها عقدم را خواهند بست و با پوششي از خون تازه خود را گرم خواهم كرد وشهادت را به آغوش خواهم كشيد و در همهمه تشعيع كنندگان پيكرم كه اتومبيل تابوتم گلباران مي شود مشت هاي خشمگين و گره كرده با تكبير مرا بدرقه خواهند كرد .

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
بدعالی

درخواست بد!

پارامتر های درخواست شما نامعتبر است.

اگر این خطایی که شما دریافت کردید به وسیله کلیک کردن روی یک لینک در کنار این سایت به وجود آمده، لطفا آن را به عنوان یک لینک بد به مدیر گزارش نمایید.

برگشت به صفحه اول

Enable debugging to get additional information about this error.