سلام
ماه مبارک رمضان، ماه ضیافت الهی و نزول قرآن گرامی باد.
عقده محبت
چهارشنبه 90/05/26
كمبود محبت
از ديگر نيازهاى اساسى انسان نيازهاى عاطفى است. بسيارى از اختلالات و نارسايىهاى شخصيتى، خلقى و رفتارى در بى توجهى به اين نياز اساسى و كمبود آن ريشه دارد، كه به عنوان يكى از آسيبهاى جدى خانواده مورد توجه آسيب شناسان قرار گرفته است و ما به اختصار به بررسى آن مىپردازيم:
همه انسانها نيازمند محبت، عاطفه و توجه ديگرانند و همچنين نيازمندند كه براى پرورش كمالات انسانى در خود، به ديگران محبّت كنند و ديگران را از عاطفه و توجه خويش بهرهمند سازند. البته در بعضى شرايط و نسبت به برخى افراد اين نياز به صورت شديدترى مطرح است و ارضاى آن در اين شرايط به اين افراد مستلزم توجه و تأكيد بيشترى است.
بيماران، ايتام، كهن سالان، كودكان، فقرا و ناتوانان و كسانى كه از مايههاى عاطفى بيشترى برخوردارند، مثل هنرمندان و زنان و كسانى كه به علت سختى شرايطى كه در آن واقع شدهاند عواطفشان جريحهدار شده، نياز به توجه عاطفى بيشترى دارند. اسلام نيز به عنوان دينى جامع به اين نياز اساسى توجه كافى مبذول داشته است و تربيت انسانهايى حساس نسبت به نيازهاى عاطفى ديگران را وجهه همّت خويش قرار داده و از طرق مختلف ايجاد نگرش صحيح به مسئله ترغيب آنان و نيز ارائه الگوهاى عملى كوشيده است براى برآوردن اين نياز اساسى بسترهاى مناسب را فراهم آورد. «1»
پيامبر اعظم (ص) درباره محبت به همسر و فرزندان مىفرمايد: «اين سخن مرد كه به همسرش بگويد: واقعاً تو را دوست دارم هرگز از دل زن بيرون نمىرود.» «2»
و نيز مىفرمايد:
كسى كه وارد بازار شود و هديهاى براى خانواده خود بخرد … بايد به دختران قبل از پسران هديه بدهد، زيرا كسى كه دخترش را شاد كند مانند اين است كه بندهاى از فرزندان اسماعيل را آزاد كرده است. «3»
و امام صادق (ع) در اين باره مىفرمايد:
«همانا بهترين شما كسى است كه براى همسرش بهتر است.» «4» و يا «همسرانتان را دوست بداريد.» «5»
به هر حال در منابع اسلامى موارد بسيارى وجود دارد كه به طور مستقيم و غير مستقيم ما را نسبت به آسيبهاى عاطفى به ويژه در خانواده توجه داده است و رسيدگى و محبت به عموم افرادى كه نيازمند به محبت هستند، به ويژه اعضاى خانواده را توصيه كرده است.
عيادت بيماران، توجه به سالمندان، دستگيرى مستمندان، اكرام يتيمان و … از جمله مواردى هستند كه درباره آنها تأكيد بسيار شده است.
صفحات: 1· 2
انقطاع فرهنگی بین خاواده و نسل نو
چهارشنبه 90/05/26
تعارضات فرهنگى
عدم كارايى در انتقال فرهنگ از برخى نهادهاى فرهنگى، مىتواند منجر به انقطاع فرهنگى،شكاف نسلها، بىتوجهى و هتك حرمت به ارزشها شود و آنچه در اين ميان از همه نگران كنندهتر است، امكان پديد آمدن و شكلگيرى تباين، تعارض و دوگانگى ميان فرهنگ رسمى و غير رسمى جامعه است.
بديهى است كه اگر به هر دليلى در روابط فرزندان و والدين شاهد اين تباين و دوگانگى باشيم، جلوههاى رفتارى حاصل از اين دو گانگى فرهنگى كه خود را در قالب دورويى، نفاق، چاپلوسى، تملق، رفتارهاى دو گانه و … ظاهر خواهد ساخت، زمينههاى تربيتى ناخوشايندى را فراهم مىسازد كه مؤثرترين و نافذترين ابزارها و شيوههاى تربيتى نيز در مواجهه با آنها كارايى خود را از دست خواهد داد.
از سوى ديگر امروزه در بسيارى از نقاط جهان، جوانان عليه فرهنگ سنتى خود در حال شورشاند و با پوشيدن لباسهاى عجيب و غريب و پرداختن به موسيقىهاى خاص مشكلاتى را در خانوادهها به وجود مىآورند و به دنبال وقوع انقلاب ارتباطات و فناورىهاى جديد آنها به شدت تأثير پذيرفته، ارزشهاى جديدى را درك مىكنند. در عين حال ارزشهاى سنتى و هنجارهاى قديمى در صورتى كه نتواند با ابزارها و روشهاى جديد و عقلانى به نسل جديد انتقال پيدا كند، كارايى خود را از دست خواهد داد و تضاد و تعارض بين نسلها و كشمكشهاى فرهنگى بين اعضاى خانوادهها رخ خواهد داد. و اين مسئله هنگامى كه افراد راههاى معقول را در پيش نگرفته و نتوانند احساسات خويش را كنترل نمايند، شديدتر خواهد شد و تعارضات، خشونتها، شورشها و عصيانگرى هايى را در بر خواهد داشت.
بر همين اساس است كه آشنايى والدين با شيوهها و تكنيكهاى جديد ارتباطى و تربيتى ضرورت مىيابد. زيرا كه با پيشرفت فنآورى و انفجار اطلاعات، شيوههاى قديمى روز به روز كارايى خود را بيشتر از دست داده و منسوخ خواهند شد.
فاصله فرهنگى
مطالعات انجام شده نشان مىدهد كه نظام ارزشهاى والدين و فرزندان در حال تغيير است، و به زودى در نظام ارزشى والدين و فرزندان تفاوتهايى حاصل مىگردد.
امروزه تغيير در اين نظام ارزشى، شيوههاى رفتارى و زمينههاى فرهنگى ظهور فاصله فرهنگى بين نسلها را بيش از زمان ديگرى در بسيارى از جوامع و خانوادهها امكانپذيرساخته است، عوامل مختلف مادى و پيشرفتهاى جديد صنعتى و فنّاورىهاى ارتباطى و رايانهاى بروز اين پديدار را شدت بخشيده است كه در ميان اعضاى خانواده نوجوانان و جوانان گروههاى سنى تا 24 ساله به عنوان قشرهاى اثرپذير بيش از سايرين در معرض اين تغييرات قرار دارند. در صورت بىتوجهى والدين و عدم برخورد مناسب اين تغييرات مىتواند به عنوان يك آسيب جدى خانواده را مورد تهديد قرار دهد.
در مطالعهاى كه درباره مقايسه نظام ارزشهاى پسران و پدران و عوامل مؤثر بر آن انجام شده است، فاصله ارزشهاى علمى پسران نسبت به پدران 1/ 2 درصد افزايش نشان مىدهد، فاصله ارزشهاى هنرى نزد پسران به ميزان 6/ 6 درصد نسبت به پدران افزايش نشان مىدهد. اين فاصله در مورد ارزشهاى مذهبى از اين مقدار بيشتر است؛ يعنى فاصله ارزشهاى مذهبى براى پدران به ميزان 45/ 5 درصد نسبت به پسران افزايش نشان مىدهد. بر اساس نتايج فوق مىتوان ادعا كرد: اول اينكه در اغلب گرايشهاى ارزشى بين پدران و پسران فاصله ايجاد شده است. دوم: اين گرايشها در زمينه ارزشهاى مذهبى و اجتماعى در نزد نسل موجود (پسران) كاهش و در زمينه ارزشهاى هنرى، سياسى، علمى و اقتصادى افزايش نشان مىدهد. و معلوم مىشود آنچه در نظام ارزشى پسران به عنوان واقعيت غايى محسوب مىشود، ارزشهاى اقتصادى و علمى است، در حالى كه نزد پدران ارزشهاى اجتماعى و مذهبى واقعيت غايى دارند و اين فاصله فرهنگى مىتواند در خانواده يك آسيب جدى تلقى شود كه تلاش پدران و مادران را براى مبارزه با آن مىطلبد.
راههاى پيشگيرى و درمان آسيبهاى فرهنگى
- ارائه الگوهاى مناسب و مطابق با ارزشها و باورهاى دينى و اعتقادى در قالب قابل قبول به جوانان و نوجوانان؛
- ايجاد ارتباطات دوستانه و عميق و ابراز محبّت با همه اعضاى خانواده؛
- بازنگرى در شيوههاى برخورد با مسائل جوانان و نوجوانان و درك مسائل و مشكلات آنان؛
- شناخت دقيق و عميق نسبت به ويژگىها، نيازها و روحيات جوانان و نوجوانان؛
- ايجاد شرايط مطلوب براى درك متقابل والدين و نوجوانان و جوانان؛
- آشنايى والدين با تكنيكهاى جديد و كاربرد تكنولوژى روز مانند كامپيوتر، اينترنت و ….
1- علی رضا عصاره - آسیب های ناشی از تحولات خانواده ص668
دوستیهای نامتعارف
چهارشنبه 90/05/26
انسان موجودى اجتماعى و مدنى الطبع است و تأمين نيازهاى او در زندگى اجتماعى او امكانپذير است. همين امر نيز برقرارى دوستىها، ارتباطات و مناسبات جمعى را ضرورت مىبخشد.
ضربالمثل معروفى است كه: «هزار دوست كم است، يك دشمن زياد» و امام على (ع) نداشتن دوست را باعث تنهايى و غربت، «1» وجود دوست را از نعمتهاى بزرگ الهى معرفى مىكند. «2» به همين دليل برقرارى ارتباطات مؤثر و دوستىهاى متعارف مىتواند عامل رشد و ترقى همه جانبه افراد محسوب گردد همانطور كه به همان اندازه در صورت خارج شدن از حدود متعارف موجب هلاكت و نابودى فرد و خانواده است. و به عنوان يكى از آسيبهاى اساسى خانواده تلقى مىگردد.
امروزه با توجه به شكل و ساختار زندگى خانواده، نظارت بر دوستىها توسط اعضاى خانواده به شدت كاهش يافته است. فاصله گرفتن فرزندان از حيطه نظارت خانواده از يك سو، وجود مشكلات و مسائل جنسى، اجتماعى و اقتصادى براى اعضاى خانواده از سوى ديگر، افراد و اعضاى خانواده را به ويژه در شهرهاى بزرگتر در معرض دوستىهاى غير متعارف و خارج از مدار منطق و سلامت اجتماعى قرار داده است. اين نوع دوستىها به خصوص در بين دختران و پسران جوان فراوانى بيشترى نشان مىدهد. شواهد و قرائن نشان مىدهد، آسيبهايى كه امروزه از طريق دوستىهاى غير متعارف متوجه اعضاى خانوادهها مىگردد در دو جهت والدين و فرزندان قابل توجه است:
الف. والدين: برخى برخوردها و اختلافات خانوادگى در نتيجه رفيق بازى و رفت و آمدهاى نامتعارف زن و مرد است كه ممكن است از دو جهت آسيبهايى به خانواده وارد سازد:
اوّل اينكه موجب صرف بخش قابل توجهى از درآمد و اقتصاد خانواده براى خوشگذرانى با دوستان ناباب گشته و خانواده را دچار تنگنا و فقر و پريشانى نمايد.
دوم: صرف بخش زيادى از وقت مفيد زن يا مرد با دوستان و رفيق بازىها و لهو و لعب و سبب رنجش خاطر خانواده گردد.
به هر حال رفيق بازىهاى خارج از حد متعارف از ناحيه هر كدام از زن و مرد كه باشد مىتواند باعث از بين رفتن حقوق ديگر اعضاى خانواده و در نتيجه اختلافات و درگيريهاى خانوادگى و تلخكامى زندگى گردد. «3»
ب. فرزندان: تحقيقات انجام شده نشان مىدهد، آسيب هايى كه امروزه از طريق دوستىهاى غير متعارف متوجه فرزندان، به ويژه نوجوانان و جوانان مىگردد. منجر به بزهكارى در زمينههاى مختلف به خصوص فرار از خانواده (كه بيشتر هم شامل دختران مىشود رو به فزونى است) مىگردد. و توجه جدى خانوادهها را براى مبارزه با اين آسيب فرهنگى مىطلبد.
پژوهشگران و محققين مهمترين عوامل گرايش فرزندان به دوستان ناباب و فرار از خانه را به شرح زير بيان كردهاند:
- فقدان عاطفه و محبت در كانون خانوادهها و ناهماهنگى والدين با يكديگر؛
- محبت كاذب و تأمين خواستههاى جوانان توسط دوستان نامناسب؛
- عدم برقرارى ارتباط صحيح والدين با فرزندان؛
- فراهم نكردن زمينه تربيت صحيح و رها كردن فرزندان؛
- ناآگاهى، عقب ماندگى و ضعف شخصيتى فرزندان و والدين؛
- عدم شناخت روحيات فرزندان توسط والدين؛
- عدم نظارت كامل خانواده بر روابط اجتماعى دختران خود؛
- وجود فقر فرهنگى مانع شناخت رفتارهاى فرزندان؛
- از بين رفتن حرمت و قبح بسيارى از مسائل در برخى خانوادهها؛
- ضعف فرهنگى و انحطاط بنيانهاى خانوادگى و اجتماعى.
نتايج تحقيقات ديگرى كه در سال 1382 در بين برخى دانشآموزان انجام شده است، «4» نشان مىدهد سيگار، الكل و مواد مخدر به ترتيب بيشترين آمار مصرف را در بين دانشآموزان به خود اختصاص دادهاند.
در اين زمينه 3/ 5 درصد دانشآموزان حداقل يك بار تجربه مصرف سيگار، 5/ 0 درصد تجربه مصرف حداقل يك بار مواد مخدر و 1/ 2 درصد تجربه مصرف حداقل يك بار الكل را داشتهاند. به گفته مدير كل دفتر پيشگيرى از آسيبهاى اجتماعى آموزش و پرورش، 7/ 18 درصد دانشآموزان در معرض مصرف سيگار، 6/ 4 تا حدود زيادى در معرض مصرف سيگار، 3/ 13 درصد در معرض خطر مصرف مواد مخدر و 8/ 15 درصد در معرض مصرف الكل هستند.
بر اساس اين تحقيقات، خانواده، مدرسه، همسالان، محله و محيط زندگى، احساس خودباورى، اعتقادات مذهبى و دينى و پايبندى به آنها از عوامل مهم مصرف در بين دانشآموزان ذكر شده است كه در اين ميان تأثير دوستان و همسالان ناباب و خانواده و كنترل آن از اهميت بيشترى برخوردار بوده است.
قرآن و روايات ما نيز مملو از هشدار درباره برقرارى دوستىهاى نامتعارف شده است.
داستان فرزند حضرت نوح (ع) يكى از آن نمونهها است كه در قرآن كريم به آن اشاره شده است، همچنين روايات متعددى در اين زمينه وارد شده است كه در اينجا از بيان آنها خوددارى مىنماييم. به هر حال والدين وظيفه دارند علاوه بر توجه جدى به اين آسيب خانوادگى درباره خود، فرزندان را نيز به گونهاى تربيت كنند كه از گزينش دوستان ناباب خوددارى نمايند و آبرو، جان، مال و ايمان خانواده را در مقابله با اين آسيب جدى حفظ كنند.
1- نهج البلاغه /1115
2-غررالحکم /724
3-آسیب های خانواده و راه حل های آن - حیدر مظفری - مجموعه مقالات همایش ص 80
4- علی رضا عصاره - آسیب های ناشی از تحولات خانواده
تغییر در الگو پذیری اعضای خانواده
چهارشنبه 90/05/26
از شيوههاى مؤثر يادگيرى، مشاهده الگوى رفتارى است. در اين حالت فرد با توجه به نمونه رفتارى مناسب و به ياد سپارى آن، در موقع مناسب آن را به اجرا در مىآورد.
اين نوع يادگيرى بخش عمدهاى از آموزههاى انسان را در بر مىگيرد. از عوامل مؤثر در اين يادگيرى آن است كه الگو، نزد ياد گيرنده از وجاهت و اعتبار، قوت، لياقت و صميميت برخوردار باشد. به علاوه، الگوهايى كه به موفقيت و كارآمدى مشهورند، بيشتر در معرض توجهاند.
اولياى دين مقدس اسلام نيز به اين دو اصل يعنى اهميّت پيروى از يك الگوى شخصيتى و رفتارى و اعتبار و وجاهت آن توجه دارند و بر همين اساس مردم را به پيروى از الگوهاى مناسب دعوت مىكنند.
حضرت ابراهيم (ع)، «1» پيامبر اسلام (ص) «2» و خانواده بزرگوار آن حضرت به عنوان بهترين اسوه و الگو، براى همانند سازى و داراى ويژگىهاى شخصيتى و رفتارى به دور از هرگونه ناهنجارى رفتارى و شخصيتى و اخلاقى هستند كه در قرآن معرفى شدهاند.
حضرت على (ع) در اين باره مىفرمايد:
مردم! به اهل بيت پيامبرتان بنگريد. از آن سو كه گام بر مىدارند برويد، قدم جاى قدمشان بگذاريد. آنها هرگز شما را از راه هدايت بيرون نمىبرند و به پستى و هلاكت باز نمىگردانند. «3»
امروزه با توجه به تغيير در نظام ارزشى والدين در مقايسه با فرزندان و در نتيجه كاهش پايبندى اعضاى خانواده به نظام ارزشى مورد احترام- كه مىتواند علل و عوامل متعدد و مختلفى داشته باشد در الگوپذيرى نوجوانان و جوانان از نظام خانوادگى تغييرات محسوسى حاصل آمده است. اين امر آسيب هايى را متوجه خانوادهها مىنمايد، كه مهمترين آنها تبعيت از رفتارها و منشهايى است كه گروه دوستان به دليل بهرهگيرى از فرهنگهاى وارداتى كسب و بدان عمل مىنمايند.
عدم پايبندى به ارزشهاى فرهنگى مورد احترام اعتقادى و ملّى، فرزندان را به گونهاى مرعوب ارزشهاى وارداتى مهاجم خواهد كرد كه آنها بدون هيچ گونه مقاومتى و گاهى با يك خود باختگى فرهنگى در مقابل چنين ارزشهايى كه در تعارض آشكار با فرهنگ دينى و ملى است تسليم مىشوند و اين امر به آسيب پذيرىهاى متفاوت آنان در ابعاد فرهنگى- اجتماعى و استحاله ارزشها و فرهنگ دينى منجر خواهد شد.
1- ممتحنه /4
2- احزاب /21
3- نهج البلاغه خطبه /97
راه کار
چهارشنبه 90/05/26
راه هاى پيشگيرى از آسيبهاى فرهنگى
- تعميق باورها و ارزشهاى دينى، اخلاقى و پايبندى به اجراى حدود و احكام الهى؛
- تقويت كنترل درونى و پرورش پاكدامنى و ايجاد مصونيت در برابر آسيبهاى فرهنگى از طريق ترويج و توسعه آموزشهاى دينى به صورت كاربردى؛
- اطلاع رسانى به موقع و همه جانبه نسبت به پيامدهاى منفى فردى، خانوادگى و اجتماعى آسيبهاى فرهنگى؛
- ايجاد ملكه تقوا و پرهيزگارى در خود به واسطه والدين به منظور ارائه الگوى عملى در خانواده.
- فراگيرى و كسب اطلاعات لازم از سوى والدين درباره آسيبهاى جديد فرهنگى خانوادهها و انتقال صحيح آنها به اعضاى خانواده؛
- توجه جدى والدين به آموزش فرزندان به ويژه تعليم قرآن، احكام دينى، ارزشهاى اسلامى و مهارتهاى زندگى.
آسیب هایی که خانواده را تهدید می کند
دوشنبه 90/05/24
( قسمت اول ) مدگرايى و چشم و همچشمى
تقليد فرهنگى خطر بسيار بزرگى است، اما اين حرف اشتباه نشود با اينكه بنده با مد و تنوع و تحول در روشهاى زندگى مخالفم، نه، مدگرايى و نوگرايى اگر افراطى و روى چشم و هم چشمى نباشد عيبى ندارد. لباس و رفتار و آرايش تغيير پيدا مىكند. مانعى هم ندارد، اما مواظب باشيد قبله نماى اين مدگرايى به سمت اروپا نباشد. اين بد است. مردم خودشان طراحى كنند و بسازند. (مقام معظم رهبرى)
امروزه در خانوادهها شاهد پديدهاى به نام «مد» هستيم كه جوانان ما را با ظاهرى به جامعه مىكشاند كه هيچ سنخيتى با فرهنگ، آداب و رسوم و مسائل اعتقادى ما ندارد.
اين آسيب در خانواده ها وقتى نگران كنندهتر و مخربتر مىشود كه برخى خانوادهها و والدين خود نيز در ترويج آن پيشتاز مىشوند و نوجوانان و جوانان خود را در گرايش هر چه به نام «مد» در جامعه نمود مىيابد تشويق مىكنند.
البته تنوع و تحول در ظاهر حق جوانان است امّا آنچه از بيانات مقام معظم رهبرى نيز استفاده مىشود اين است كه نبايد نياز به تحول و تنوع تبديل به مدگرايى افراطى و تقليد كوركورانه از مدلهاى كشورهاى غربى و اروپايى و ترويج فرهنگ مبتذل آنان گردد و در فرهنگ و ارزشهاى اسلامى و الهى رسوخ كرده و خانوادههاى ايرانى را دچار تزلزل و آسيب نمايد
یک حس ماندگار
دوشنبه 90/05/24
حتما ً شنیده اید یا براتون پیش آمده که از خودتون راضی باشید و یا به خودتون افتخار کنید . و می دونید که چه حس قشنگی است اما من می خواهم یک ادعای بزرگ کنم اون هم اینکه این حس برا من پایدار و ابدی خواهد ماند
می دونم الان از خودتون می پرسید مگه چه کار کرده که این همه از خودش راضیه
یک دختر دارم . از دو سال پیش منتظر و لحظه شمار روزی بودم که به سن تکلیف می رسه باورتون نمی شه حتی ساعتش را هم حساب کردم . دلم می خواهد اون قدر تلاش کنم که لوح سفید دل دخترم هیچ خط خوردگی نبینه .
بدون حاشیه بگم اول رمضان امسال به سن تکلیف می رسید . از دو ماه قبل در تدارک جشن تکلیفش بودم الان می گید این که چیزی نیست ، همه مادرا برای دخترای نه سالشون جشن تکلیف می گیرن . ولی من می گم کار من مهمتره
آخه من تصمیم گرفتم جشن را توی خونه برگزار کنم و فامیل را دعوت کنم . نکته مهمش اینه که فامیلی را دعوت می کردم که اصلاً توی این حال و هواها نبودن .
خلاصه چون روز اول ماه بود همه را برای افطار وعده گرفتیم . از یکی دو هفته پیش هم با امام جمعه شهرمون قرار یک سخنرانی خوب را برای بچه ها و البته والدینشون گذاشته بودم . برای دخترای جمع سجاده و مهر و برای پسرا تسبیحای قشنگ و مهر هدیه خریده بودم .
روز اول فرا رسید چون ظهر دخترم به سن تکلیف می رسید طبیعتا روزه اون روز براش واجب نبود ، اما دخترم را برای ورود به راه انسان کامل شدن اماده کردم .
بعد از افطار مراسم را آغاز کردیم اول خودم صحبت کردم و از ضرورت این جشن گفتم و مقایسه این جشن با جشن تولد آخه من اهل جشن تولد گرفتن هم هستم ولی با تمام وجود اقرار کردم که این جشن مهمتره .
بعد حاج آقا صحبت کردن و بعد به اتفاق بچه ها نماز خوندن و …… اما جاتون خالی بود گه می دید بعضی از این فامیل که از روحانی و سخنرانی و… فراری بدند چه جوری محو صحبتها و مراسم و خلاصه کار ما شده بوند … توی همون جلسه چند تا از خانم ها گفتن فلانی درد سر ساختی ، بچه های ما هم میگن باید برای ما هم مثل ملیکا جشن تکلیف بگیرید ….
قسمت جالب داستان اینجاست
از روز بعد دخترم چند دفعه سی دی مراسم را تماشا می کرد و صحبتهای حاج آقا را گوش می کرد ، از رفتارش می فهمیدم که خیلی روش اثر گذاشته .
دختر من وزنش کمه 24 کیلو همه می گفتن نمی تونه روزه بگیره اون هم با وجود هوای داغ کرمان .
اما این جشن و دعاهای اون شب و خاطراتش و قطعا حضور خدا و عشق اهل بیت ودستگیری حضرت رقیه ( که شام اون شب نذر ایشون بود ) به دختر من چنان نیروی دادند که تا الان همه روزه هایش را راحت گرفته .
اما دلیلی که باعث شد این مطلب را براتون بنویسم .
امروز داشتم مطالعه می کردم در مورد تربیت دینی فرزندان . دیدم در مورد برگزاری جشن تکلیف یک مطلب قشنگ نوشته بودند قبل از این که مطلب را بخونید ، بدونید اون حس افتخار و از خود راضی بودن بعد از خوندن این مطلب تقویت و یا بهتر بگم متولد شد .
«برگزارى مراسم جشن تكليف؛ علاوه بر بيدارشدن غرايز و نيازهاى روانى در نوجوان در دوران بلوغ، وجدان دينى و اخلاقى نيز در درون نوجوان بيدار و فعّال مىشود و او را به تفكر در باره معنويات و حقايق دينى وامىدارد.
بروز چنين واقعه ارزشمندى را بايد غنيمت شمرد و يك موهبت بزرگ در زندگى قلمداد كرد. از اين رو، شايسته است كه والدين با فرا رسيدن دوران بلوغ فرزندانشان از برگزارى جشن تكليف غفلت نكنند و براى اينكه فرزندشان قدم به سن تكليف گذاشته، جشن بگيرند و روز مكلّف شدن او را برايش قرين خاطرات شيرين سازند.
مرحوم سيد بن طاووس، آن فقيه و عارف كم نظير، روز تشرف به تكليف را عيد و بلكه از بزرگترين عيدها دانسته و به كسانى كه به آن بها و اهميت نمىدهند، هشدار داده، مىگويد:
چرا روز تشرّف به تكليف نزد آدمى زاده كه بندهاى ناتوان است، تا اين حدّ بىمقدار بوده كه روزش مجهول و نامش در ميان اهل تكليف، متروك است؟! من تاكنون ياد ندارم، كسى را يافته باشم كه براى اين روز مهم، آماده شده باشد و به اداى حق بزرگ آن همّت گمارد و آنچه از تعظيم براى خداوند جل جلاله واجب است، مراعات كند و يا براى از دست دادن چنين نعمتى تأسف خورد؛ گويى روزى نيست كه خداوند از آن سؤال كند؟!
من خود و فرزندان و خاصّان خود را توصيه مىكنم كه حق اين روز بزرگ را ادا كنند و با تعظيم و تقدير با آن برخورد نمايند. »
جشن تکلیف محمد محمدی ری شهری ص 18
فرهنگ الهی
یکشنبه 90/05/23
فرهنگ الهى، انسان را آميزهاى از پيكر خاكى و روان آسمانى مىداند.
كه فرهنگ اسلامى تبلور تمام و كمال آن است، و هدفش دستيابى به كمالى است كه در تابش آفتاب «وحى» حاصل مىشود و معيار برترى افراد را نيز پرهيزگارى و پايبندى به اصول ثابت اخلاقى مىداند.
قرآن مجيد در اين رابطه مىفرمايد:
«انَّ اكْرَمَكُمْ عِنْدَاللَّهِ اتْقيكُمْ» حجرات 13
هر آينه گرامى ترين شما نزد خدا، پرهيزگارترين شماست.
اصولًا براى شناخت اصالت و ميزان برخوردارى يك فرهنگ از روح و حيات نياز به مطالعه و شناخت، عناصر برجسته، جهت و حركت، آهنگ رشد و انگيزههاى حاكم بر آن فرهنگ مىباشد. تا مشخص شود كه آيا داراى شخصيت مستقلى مىباشد؟ و يا اينكه التقاطى بوده و دنبالهرو فرهنگهاى ديگر است.
فرهنگ اسلامى بر خلاف فرهنگ مادى كه ساخته و پرداخته دست بشر است، به اين ويژگى منحصر به فرد، آراسته گشته و به حيات خود ادامه مىدهد.
متفكر بزرگ اسلامى، استاد شهيد مرتضى مطهرى در اين باره مىفرمايد:
«فرهنگ اسلامى مانند يك سلول زنده رشدكرد و فرهنگهايىرا از يونانى و هندى و ايرانى و غيره در خود جذب كرد و بهصورت موجود جديد با چهره و سيماى مخصوص بهخود ظهوركرد و بهاعتراف محققان تاريخ فرهنگ و تمدّن، تمدناسلامى در رديف بزرگترين فرهنگها و تمدنهاى بشرىاست.» آشنایی با علوم اسلامی مرتضی مطهری مقدمه کتاب
عصر تغییر واژه ها ( ابتذال فرهنگی مصداق تمدن و فرهنگ )
یکشنبه 90/05/23
فرهنگ كه فرايندى از آداب و رسوم، خوى ها و خصلتها و چگونگى روابط حاكم بر مجموعه ها و گروههاى انسانى است ضمن آنكه خود زاييده زندگى اجتماعى انسانهاست، تأثير شگرف و غيرقابل ترديدى بر چگونگى زندگى و ادامه حيات اجتماعى و ملّى ملّتها نيز دارد.
به عبارت ديگر، فرهنگ هر ملّتى ريشه در اعتقادات، طرز تلقىها و نوع نگرش آنها به جهان و مسائل موجود در آن دارد. بنابراين به ميزانى كه پايههاى اعتقادى و باورهاى اجتماعى ملتى مبتنى بر حقايق و ارزشهاى انسانى و الهى باشد، ارزشهاى فرهنگى او نيز شايسته تمجيد و در خورِ سنايش و قابل پيروى خواهد بود. امّا پر واضح است كه در طول تاريخ حيات بشرى، همواره آداب و سنن و خلق و خوى انسانها در جهت حق و بر اساس برداشتهاى حقجويانه و واقع گرايانه از قضايا و مسائل مختلف نبوده و در بسيارى موارد و به دلايل عديده، انحراف و كجروى و دورى از صراط مستقيم فلاح و رستگارى و در غلتيدن در دامن موهومات و باورهاى خرافى، باطل گرايانه، غير الهى و ضد بشرى گريبانگير اقوام و ملل مختلف شده است.
همچنين به علت خوى اجتماعى انسان، مراودات و ارتباطات انسانى و به تبع آن روابط فرهنگى و مبادلات فكرى نيز به موازات تاريخ تحولات و تمدن بشرى وجود داشته است.
در اين ميان، بنا بر نص صريح قرآن، تقابل و تضاد بين دو فرهنگ «الهى» و «غير الهى» و نزاع و درگيرى بين دو مقوله «حق» و «باطل» از صبحدم تاريخ وجود داشته و تا واپسين لحظات غروب حيات بشرى نيز ادامه خواهد داشت. و در اين مسير، خدا پرستان و حقجويان، همواره روياروى باطل گرايان و شب پرستان، در نبردى آشتى ناپذير بسر خواهند برد.
امروزه با پيشرفت سريع تكنولوژى و علم صنعت و با پيدايش قطبهاى غول آساى صنعتى، اقتصادى و نظامى و با سيطره فرهنگ ابتذال، رفاه زدگى و ماديت بر كفرستان شرق و هيچستان غرب اين امكان فراهم آمده است كه سران كفر و الحاد و مستكبران جهانخوار، دم از تشكيل «دهكده جهانى» زده و با گسترش سلطه شبكه سازمانهاى بين المللى بر سراسر عالم، حاكميت «نظمنوين جهانى» را خواستار شوند. اينان بمنظور دستيابى به اين اهداف شوم، و در پى بسط و توسعه سلطه و نفوذ شيطانى و اهريمنىِ خود در تمام شؤون زندگى ملتهاى گوناگون در سراسر دنيا، از طريق نهادهاى وابسته به سازمان باصطلاح ملل متحد و با جهتدهى به تصميمات اين نهاد و كنترل حساب شده آنها، در سرنوشت تمامى ملتهابه صورتى آشكار و نهان دخالت مىكنند؛ به بهانه دفاع از حقوق بشر، با استفاده از وحشيانهترين و رذيلانهترين اقدامات ضد بشرى، حكومتهاى كشورها را تغيير مىدهند، تصفيههاى خونين نژادىرا كه به دَدْمنشانهترين روشها صورت مىگيرد، با ظرافت و ترفندهاى گوناگون توجيه مىكنند، از طريق پيمانهاى چند جانبه اقتصادى همانند «گات» و غيره زمينههاى سلطه شوم اقتصادى خود را بر كشورهاى ضعيف و عقب مانده فراهم مىكنند و با آزمايش هر روزه سلاحهاى مخوف و ويرانگر خود ملل محروم و مستضعف را تهديد كرده به آنها چنگ و دندان نشان مىدهند و هر فرياد اعتراضى را به هر شكل ممكن در گلو خفه مىكنند و بالاخره با گسترش شبكههاى مدرن و پيچيده ارتباطى و با بهرهگيرى از حيوانى ترين روشها، فضاى فكرى، اعتقادى و فرهنگى ملتها را لجن مال مىكنند و با ايجاد جو مسموم و خفه كننده فكرى و فرهنگى مانع هر گونه بيدارى، ابتكار، پيشرفت، آزادى خواهى و استقلال طلبى در ميان مردم فقر زده و دربند كشورهاى مورد هجوم مىشوند.
در عصرى كه بسيارى از واژهها معناى حقيقى خود را از دست دادهاند، اشاعه ابتذال و فساد، نام ترويج فرهنگ و خدمت به جامعه بشرى به خود مىگيرد و دفاع از هويت ملى و ارزشهاى والاى انسانى و فرهنگى واپسگرايى، سكون و عقب ماندگى تلقى مىشود و باندهاى آشكار و نهان مافيايى از هر وسيلهاى براى استحاله فرهنگى و مسخ ارزشهاى معنوى بهره مىجويند. در اين بين، هجوم و شبيخون بر بنيانهاى فرهنگى، خطرناكترين و كارسازترين حربهاى است كه اينك موجوديت ملتها بويژه ملل اسلامى را تهديد مىكند و انقلاب اسلامى و خاستگاه اصلى آن يعنى سرزمين دلاور خيز ايران در نوك اين حملات ناجوانمردانه و رذيلانه واقع گرديده است؛ آنچنان كه سكّاندار بيدار كشتى انقلاب و مقام منيع ولايت امر مسلمين فرياد بر مىآورد كه «كارى كه امروز دشمن از لحاظ فرهنگى انجام مىدهد نه يك تهاجم، كه يك شبيخون فرهنگى است.»
خانواده و سیاست
یکشنبه 90/05/23
اول. مهمترين عامل در پيدايى خانواده، نياز بشر به غير است. انسان بدون كمك ديگران و به تنهايى، قادر به ادامه حيات و تأمين نيازهاى جسمى و روحى خود نيست.
دوم. ازدواج وسيلهاى مناسب و مطلوب براى توالد و تداوم نوع بشر است.
سوم. محصول ازدواج، كودكانى هستند كه پس از رشد، عصاى دست پدران و مادران ناتوان، عاجز و پير مىشوند. از اين رو، ازدواج بيش از آن كه تأمينكننده نيازهاى فردى باشد، تأمينكننده نيازهاى جمعى است. در نتيجه، بعد اجتماعى ازدواج از بعد فردى آن برجسته تر مىنمايد.
در ساختار سياسى خانواده، مرد در رأس قدرت قرار دارد و او است كه مديريت و كياست خانواده را بر عهده مىگيرد، بر ديگران فرمان مىراند و ديگران از او اطاعت مىكنند. اما مردِ خانه در اداره خانواده (جامعه كوچك)، بايد به سه اصل توجه نمايد و سياست و اداره خانواده را بر آن اصول قرار دهد.
1- بايد بداند كه «بهترين زن آن است كه عاقل، ديندار، شرمگين، زيرك، دوستدار، زاينده، كوتاهزبان، مطيع، يكدل، امين، گرانسنگ و خادمِ شوى [شوهر] باشد و مال اندكِ شوى را از طريق اقتصاد، فزونى دهد و با خوى خوش، غمهاى او را بگسارد و اندوه او را تسكين دهد.»
2- احترام به زن، رعايت حال او، تأمين نيازهايش و تربيت او بر عهده مرد است تا زن بتواند به وظايف و تكاليف خود عمل نمايد.
3- مرد بايد زن را به كارى مشغول كند؛ زيرا زن بيكار توان، همّت و وقتش صرف كارهاى بيهوده مىشود.
ابوعلى سينا توصيههاى مذكور را به آن دليل ابراز مىدارد كه خانواده را اساس اجتماع مىداند، سلامت آن را به سلامت اجتماع پيوند مىزند و آگاهى از اين مسائل و به كار بستن آن را براى مردان، كه در رأس اين دو جامعه (خانواده و اجتماع) قرار دارند، ضرورى مىشمرد. »تاریخ اندیشه های سیاسی در اسلام ستوده ص71-73