سلام
ماه مبارک رمضان، ماه ضیافت الهی و نزول قرآن گرامی باد.
مزيت نگرش عقلانى
پنجشنبه 89/12/19
«لَيْسَتِ الرَّوِيَّةُ كَالْمُعايَنَةِ مَعَ الْابْصارِ فَقَدْ تَكْذِبُ الْعُيُونُ اهْلَها وَ لا يَغُشُّ الْعَقْلُ مَنِ اسْتَنْصَحَهُ.»
هرگز روش خردمدارى در كشف حقايق را نمىتوان با ديدن چشم و شناخت حسى برابر دانست، چه بسا كه چشمها به صاحب خود دروغ بگويند، اما آن كه از عقل راه بجويد، عقل به او خيانت نكند.
نكتهها و پيامها
1- بينايى واقعى را كسى دارد كه دلش بيناست، چنان كه كورى واقعى از آن كوردلان است: (لَيْسَتِ الرَّوِيَّةُ كَالْمُعايَنَةِ مَعَ الْأِبْصارِ …)
خداوند در اين باره مىفرمايد:
«فَانَّها لا تَعْمَى الْأَبْصارُ وَ لكِنْ تَعْمَى الْقُلُوبُ الَّتى فِى الصُّدُورِ.»
«پس همانا، چشمهاى ظاهرى نابينا نمىشود، بلكه دلهايى كه در سينههاست كور مىشود.»
امام على عليه السلام در سخنى ديگر چنين مىفرمايد:
«لَيْسَتِ الرُّؤْيَةُ رُؤْيَةُ الْعُيُونِ وَ انَّمَا الرُّؤْيَةُ الْحَقِيقِيَّةُ مَعَ الْعُقُولِ»
ديدن حقيقى ديدن با چشم ظاهرى نيست، همانا ديدن حقيقى، ديدن با عقلهاست.
2- انسان ظاهر بين، عقلش در چشمش است؛ ولى انسان واقعبين، نگاهش در عقلش. از اين رو شخص ظاهر بين معمولًا فريب ظواهر دنيا و ظاهر كارها را مىخورد و بهراحتى در دام شيطان قرار مىگيرد ولى شخص واقعبين بسيار به ندرت از طريق ظواهر دچار لغزش مىشود؛ (وَ لا يَغُشُّ الْعَقْلُ مَنِ اسْتَنْصَحَهُ).
3- انسان عاقل گر چه در كار با ديگران مشورت مىكند، ليكن در نهايت مشورت آخر رابا عقل خود مىنمايد، زيرا عقل تنها مشاورى است كه به صاحبش خيانت نمىكند (وَ لا يَغُشُّ الْعَقْلُ مَنِ اسْتَنْصَحَهُ).
4- بطلان منطق حس گرايان و درستى منطق عقل گرايان: چنان كه حكما گفتهاند: «يقينيّات همان معقولات است نه محسوسات»؛ زيرا حكم حس در مظنّه غلط و اشتباه است و بسيار اتفاق مىافتد كه حس به ما دروغ مىگويد و خلاف واقع را به ما نشان مىدهد و ما را به اعتقادات ناصحيح وامىدارد، چنان كه بزرگ را كوچك و كوچك را بزرگ و متحرك را ساكن و ساكن را متحرك مىپنداريم. اما عقل در هر چه راه يابد و پيش او بديهى و آشكار گردد غلط و اشتباه در آن راه ندارد، بنابراين گفتار كسانى كه مىگويند دليلى بزرگتر و بالاتر از حسّ و ديدن با چشم نيست، باطل و نادرست است: (فَقَدْ تَكْذِبُ الْعُيُونُ اهْلَها وَ لا يَغُشُّ الْعَقْلُ …) (9)
يكصد درس زندگى از امام على(ع)، ص: 29
پاسخ به پرسشها و شبهات .....
دوشنبه 89/12/09
احكام پزشكى
1- 1. احكام نگاه كردن
پزشك محرم نيست، لذا اگر پزشك به دليل نبودن پزشك هم جنس، لازم دانست به عضوى از بدن نامحرم نگاه كند، بايد به همان مقدار لازم اكتفا كند و يا اگر مىتواند بايد از روى لباس معاينه نمايد. همچنين در صورتى كه معالجه، بدون لمس ممكن باشد، نبايد بدن بيمار را لمس كند و در صورتى كه از روى لباس يا با دستكش امكان داشته باشد، لمس جايز نيست.
مراجعه زنان به پزشك مردِ متخصص بيمارىهاى زنان، اگر همراه با نظر و لمس حرام باشد، جايز نيست، مگر مراجعه به پزشك زن حاذق و متخصص، غير ممكن يا سخت باشد. در مورد پزشك عمومى يا ديگر پزشكان متخصص مرد و نيز راديولوژيستها، مسئولان آزمايشگاهها، سونوگرافى، تزريقات پانسمان و مانند آن نيز همين حكم جارى است، يعنى مراجعه زن به آنان (مردان) جايز نيست، مگر ضرورت حكم كند و معناى ضرورت در شرط جواز لمس زن يا نظر به او توسط پزشك و- مانند آن- اين است كه تشخيص بيمارى و درمان آن متوقف بر لمس و نظر باشد حدود و ضرورت هم بستگى به مقدار نياز دارد.
نگاه كردن پزشك به عورت بيمار همجنس خود در صورتى جايز است كه نگاه كردن با آينه ممكن نباشد و نگاه مستقيم و لمس ضرورت داشته باشد.
همچنين عمل جراحى زيبايى فى نفسه اشكال ندارد، اما در عمل مذكور، پزشك غير همجنس تنها درصورتى مىتواند به بدن بيمار خود نگاه كند و آن را لمس نمايد كه جراحى به منظور درمان سوختگى و امثال آن باشد و پزشك چارهاى جز آن نداشته باشد.
تحصيل علم پزشكى (و پرستارى و مانند آن ) از راه معايناتى كه به خودى خود حرام هستند مانند نگاه به نامحرم و لمس بدن غير همجنس، در مواردى كه يادگيرى اين علم و شناخت راههاى درمان بيمارىها متوقف به آن باشد، اشكال ندارد. به شرط آن كه دانشجو اطمينان داشته باشد كه توانايى نجات انسانها در آينده متوقف به اطلاعاتى است كه از اين طريق به دست مىآيد. همچنين مطمئن باشد كه در آينده چنين بيماران نامحرمى به او مراجعه مىكنند و مسئوليت جان آنها را بر عهده خواهد داشت.
2- 1. فرزند دار شدن
امروزه از روشهاى جديدى براى لقاح نطفه مرد و زن، در داخل و خارج از رحم تحت نظر پزشك استفاده مىشود. طبيعى است كه اين كار نيز بايد در محدوده احكام خداوند باشد و گناهى در آن صورت نگيرد. مثلًا آنجا كه نياز به نظر و لمس باشد، در مرحله نخست پزشك مماثل و هم جنس باشد و در مرحله بعد، كار با آينه و دستكش بوده و در مرحله آخر به حداقل نظر مورد نياز اكتفا شود.
آموزش رانندگى: آموزش رانندگى [براى زن] با كمك و راهنمايى مرد اجنبى درصورتى كه با مواظبت بر حجاب و عفاف و اطمينان به عدم وقوع در مفاسد همراه باشد، اشكال ندارد، ولى در عين حال شايسته است كه يكى از محارم وى همراه او باشد. بلكه اولى اين است كه آموزش رانندگى به كمك مربى زن يا يكى از محارم صورت بگيرد.
صفحات: 1· 2
خود آگاهی و خدا آگاهی
دوشنبه 89/12/09
خدا به انسان آنچنان نزدیک و با او یگانه است که آگاهی انسان به خدا عین آگاهی او به خودش است ، بلکه انسان فقط وقتی می تواند به خودش آگاه باشد که به خدا آگاه باشد و محال است کسی « خودآگاه » باشد ولی « خدا آگاه » نباشد .
قرآن می فرماید : « و لا تکونوا کالذین نسوا الله فانسیهم نفسهم اولئک همالفاسقون » هر کس خدا را فراموش کند ، خودش را فراموش کرده است . انسان آن وقت خودش را باز می یابد که خدای خویش را باز یافته باشد .
اگر انسان خدایش را فراموش کرد . خودش را فراموش کرده است . قرآن می فرماید : انسان فقط آنگاه می تواند خود آگاه شود که خدا آگاه باشد و از عالی ترین و دقیق ترین مسائل انسانی و روانی قرآن است که واقعاً حیرت آور است . قرآن می گوید : انسان گاهی خودش را فراموش می کند و خودش را می بازد و به تعبیر خود قرآن ، بازنده بزرگ آن نیست که همه پولش را باخته است و حتی آن کسی نیست که آزادی خود را باخته است و نوکر دیگری شده و حتی آن کسی نیست که ناموسش را باخته ، بلکه بازنده بزرگ کسی است که خودش را باخته .
وقتی انسان خودش را ببازد ، همه چیز را باخته و اگر انسان خودش را بیابد ، همه چیز را یافته است .
انسان کامل ، شهید مرتضی مطهری
احكام روابط زن و مرد
یکشنبه 89/12/08
(ارتباطات تحصيلى ورزشى- شركت در مجامعبينالمللى- دفاع)
4. ارتباطات تحصيلى
«سرچشمه تمام خوبىها، علم و دانش و ريشه تمام فسادها، جهل و بى سوادى است.»
حضرت على (ع) در اين سخن ارزنده، راه را براى دست يابى به خوبىها و گريز از بديها و فسادها، نشان مىدهد و آن، فراگيرى علم و به چنگ آوردن چراغ- دانش است.
در كلامى ديگر، انسانى كه در پى تعليم و تعلم نباشد، از جرگه انسانها خارج شده و در رديف خار و خاشاك در آمده است: «النّاس ثلاثه: عالمٌ و متعلم و غثاء» ؛ به ديگر سخن: اى انسانها و اى مؤمنان و اى شيعيان مرد و زن، در همه مراحل زندگى و در همه آنات عمر خود يا مدرس باشيد و يا دانشجو: و جز اين نباشيد!
فراگيرى پارهاى از علوم، واجب است كه در مرحله نخست، همان واجبات دينى، اعم از اعتقادات (اصول دين) و احكام لازم و سنت نبوى است و بر هر مرد و زن تكليف شرعى است كه احكام و مسائل مورد نياز خود را فرا گيرد. اما تحصيل ساير دانشها براى زنان، با حفظ حدود اسلامى و اخلاقى، مايه كمال و شايستگى است و در صورتى كه ضرورتهاى اجتماعى فراگيرى آن را ايجاب نمايد، گاهى تا حد «وجوب كفايى»، پيش مىرود. اما در موضوع علم آموزى بانوان، دو نكته بايد مورد توجه قرار گيرد:اول پوشيدگى از اجانب و خوددارى از اختلاط با آنان و ديگرى، همكارى همه مردم در ايجاد فرهنگ سالم و مكانهاى مناسب براى ادامه تحصيل خانمها.
هر چقدر محيط كارى مردان از زنان جدا باشد، به همان ميزان از زمينههاى وقوع گناه و فساد نيز كاسته مىشود. شرع مقدس اسلام براى ارتباط زنان با مردان نامحرم قوانين سخت و دقيقى را مقرر فرموده به عنوان مثال نگاه طولانى مرد به زن را به ويژه اگر همراه با لذت باشد، ممنوع اعلام كرده و سخن گفتن را نيز تنها به مقدار ضرورت و بدون تغيير در صدا جايز مىشمارد.
در درسها و مباحث قبل، برخى از احكام نگاه و احكام صحبت با نامحرمان و نيز حكم تماس بدنى با ديگران بيان گرديد و گفته شد كه هر گونه تماس بدنى با نامحرمان، و نيز همه نگاهها و صحبتهاى همراه با لذت؛ «و نيز لبخند زدن به صورت نامحرم و هر كارى كه موجب تهييج او شود» ممنوع مىباشد. حتى در مورد محارم نيز (به جز همسر) بايد نگاهها، صحبتها و تماسها خالى از ريبه و شهوت و لذت باشد. خداوند متعال مىخواهد كه نياز جنسى انسان كه نيازى طبيعى است و براى ادامه حيات بشرى، ضرورى، و از جمله بزرگترين نعمتهاى الهى است كه به انسان عطا شده، تنها در چارچوب خانه و از طريق همسر قانونى و شرعى انسان بر آورده گردد و آن گاه كه مرد يا زن از خانه به اجتماع قدم مىگذارد، تنها در فكر خدمت به جامعه و تلاش در مسير برآوردن نيازهاى ديگر دنيايى و آخرتى خود و خانوادهاش باشد.
در اينجا تنها چند نكته در موضوع ارتباط تحصيلى زن و مرد نامحرم بازگو مىشود:
- در مسير دانشگاه و مدرسه [و خيابان …] دختران نبايد عمداً به پسران نگاه كنند و بر عكس. اما نگاه كوتاهِ ناخودآگاه كه ادامه نيابد، اشكالى ندارد.
- نگاه كردن مردان به صورت و دستهاى استاد زن بدون قصد لذت بلا مانع است.
- نگاه كردن زنان به سرو گردن، دستها و آن قسمت از بدن استاد مرد، كه مردهاغالباً نمىپوشانند، به قصد بهتر فهميدن درس اشكالى ندارد. بديهى است هرگاه اين نگاهها با لذت همراه شود، بايد از ادامه آن جلوگيرى و خوددارى كرد.
دختران و پسران دانشجو، به حكمِ همكلاسى بودن. گاه با يكديگر درباره موضوعات درسى و موضوعات و مرتبط با آن گفت و گو مىكنند. در اين ميان بعضى از اين صحبتها، با خنده و شوخى [در حد معمول] همراه مىشود. اين كار اگر همراه با حجاب و بدون قصد ريبه و همراه با اطمينان به عدم وقوع مفاسد باشد اشكال ندارد و الا جايز نيست. روشن است كه هر فرد خود بهتر مىتواند تشخيص دهد كه كجا از مرز فراتر رفته است «بَلِ الْإِنسَانُ عَلَى نَفْسِهِ بَصِيرَةٌ»؛ آدمى به نفس خويش بينا و آگاه است. همچنين در صحبتهاى بين دختر و پسر، بايد به حد ضرورت اكتفا شود. ادامه تحصيل تا هر مقطعى، از نظر حضرت امام (ره) بلا مانع است، اما شرط آن، پوشيدگى از نامحرمان و خوددارى از اختلاط با آنها است، تا حدى كه اگر ادامه تحصيل مستلزم اختلاط با اجانب باشد و مفاسد دينى و اخلاقى در بر داشته باشد، بايد از ادامه تحصيل خوددارى كند.
نكته ديگر در موضوع تحصيل، آن است كه اگر دو دانشجوى پسر و دختر و يا يك دانشجوى پسر به همراه استاد زن يا بر عكس، در كلاس يا آزمايشگاه يا كارگاه آموزشى و امثال آن باشند و غير آن دو كسى نباشد و ديگرى هم نتواند بدان محل وارد شود، چنانچه بترسند كه به حرام بيفتند، بايد از آنجا بيرون روند و ماندن آنها در آن مكان حرام است.
برگزارى ارودهاى دانشجويى مختلط فى نفسه بلامانع است، اما در همين اردوها زمينههاى ايجاد روابط- نگاه و گفت و گو- بيش از حد مجاز آن فراهم مىگردد، لذا هوشيارى و پارسايى بيش از پيش جوانان را مىطلبد.
در اينجا دو مسئله شرعى ديگر بيان مىگردد:
اول آن كه اگر كسى به دليل نداشتن زن به حرام مىافتد، واجب است ازدواج كند.
ديگر آن كه اجراى صيغه موقت- يا دائم- بين دختر و پسر، در صورتى كه دختر باكره باشد (قبلا ازدواج نكرده باشد)، بدون اجازه پدر صحيح نيست.
5. ورزش بانوان
از موارد مهم حضور بانوان در اجتماع، ورزش است. ورزش براى همه انسانها، اعم از زن و مرد، كه خواستار سلامت جسم و روح خود هستند، لازم است. اما در نوع ورزش و كيفيت آن بايد دقت شود.
بعد از انقلاب، برخى از ورزشها كه هويت انسانى و الهى بشر را خدشه دار مىكرد همانند كشتى كج، كشتى مردان و زنان با يكديگر، شناى مختلط، ورزشهايى كه در آن مربيان مرد، عهده دار آموزش زنان بودند و امثال آن، حذف شدند. درباره ورزش زنان، نكته مهم و قابل ذكر آن است كه ورزش بايد با موازين دينى از جمله عفاف و حرمت زن منافات نداشته باشد و موارد و محدودهها رعايت شود. حضور بانوان ايران در سالهاى اخير در صحنههاى جهانى ورزش، نشان از اهميتى دارد كه نظام اسلامى براى ورزش بانوان قائل است.
ورزش در جايى كه نامحرم نباشد و تجهيزات صوتى و تصويرى كه گاه باعث هتك حرمت مىگردند، به گونه مميزى و نظارت شده وجود داشته باشد ، و ورزش مورد نظر با جنس زن و لطافت و ظرافت طبيعى او مخالفتى نداشته باشد، جايز است. اما ورزشهايى كه هويت انسانى زن را نابود مىكند و حدود الهى در آنها مورد هتك و تجاوز قرار مىگيرد و حجم بدن و زينتهاى ويژه زن را آشكار مىكند، هرگز مطلوب اسلام نيست و بدان اجازه نداده است.
امام خمينى (ره) ورزش بانوان با لباسهاى گشاد و روسرى و شلوار در پيش مرد نامحرم را اجازه نداده مىفرمايند: «از اين كار احتراز شود.»
صفحات: 1· 2
احکام روابط زن و مرد
شنبه 89/12/07
(صحبت با نامحرم- تماسها- احكام شغلى)
در جهان امروز، بسيارى از زنان به تحصيل روى آورده و كثيرى نيز در بيرون از خانه به كار مشغول شدهاند و تقريباً همه خانمها براى خريد، به همراه همسر و پدر و يا به تنهايى، به مغازهها مىروند. اين امور و مانند آن، زمينه ارتباط با مردان نامحرم را فراهم آورده است. ارتباط با نگاه كردن شروع مىشود و سپس با صحبت كردن ادامه مىيابد و گاه به تماسهاى بدنى مىانجامد.
در این قسمت احكام صحبت با نا محرم و سپس تماسهاى بدنى بيان مىگردد. قبل از شروع احكام، ياد آور مىشويم كه دين مبين اسلام بر افزايش دانش و فهم و معرفت مسلمانان اعم از زن و مرد تأكيد كرده و از آنان مىخواهد كه با بصيرت به هستى بنگرند و عواقب زشت و پر از زيان انسانهاى كافر و مشرك و گناهكار گذشته را ببينند و خود طريق صحيح در پيش گيرند و عمر كوتاه را كه به سرعت سپرى مىشود، در انجام بهترين و شايستهترين كارها به پايان رسانند.
بهترين كار در اين دنيا، عمل به تكليف در برابر خالق هستى بخش و سپس اندوختن زاد و توشه براى جهان آخرت است و بهترين توشه، تقوا است.
خداوند متعال در عين دستور به كسب معرفت و دانش و يادگيرى احكام الهى، از زنان و مردان مىخواهد تا حدود الهى را در ارتباطات خود با يكديگر مراعات كنند و به هيچ بهانهاى- مگر به اضطرار- آن قوانين محكم رانقض نكنند.
قوانين، با ورود زنان به جامعه فراهم مىگردد و هواى نفس و شيطان، با وسوسههاى مكرر، ياد خدا را از ذهن انسان برده، آدمى به نافرمانى امر خدا اقدام مىكند. پس همان طور كه در روايات شريف آمده و در احكام دينى بيان گرديده، تا آنجا كه ممكن است بايد مردان از زنان جدا باشند و در محيطها و مكان هايى كه به ناچار دركنار يكديگر قرار مىگيرند، حدود الهى را رعايت كنند تا زمينهى خير و بركت و پيشرفت مهيا گردد و جامعه، راه رشد و تعالى را در پيش گيرد. پيامبر اكرم (ص)، در پاسخ زنى كه از ايشان پرسيد: جهاد و نماز جمعه و جماعات، عيادت از مريضها براى شما مردان است و ما چگونه مىتوانيم در اين پاداشهاى عظيم شريك شويم، فرمودند: به همه زنان اعلام كن كه خوش رفتارى يكى از شما با شوهرش و جلب رضايت او، با همه آن فضايل و اعمال مردان، برابرى مىكند.
اين سخن پيامبر (ص) گوياى اين نكته مهم است كه زنان مىتوانند بدون آنكه از خانه خارج شوند، رضايت الهى را كسب و بدين ترتيب دنيا و آخرت خود را آباد كنند. از جمله مهمترين وظايف زنان در خانه، تربيت فرزند است: «.. شغل تربيت فرزند، كه اين از همه شغلها بالاتر است. يك فرزند خوب شما اگر به جامعه تحويل بدهيد، براى شما بهتر است از همه عالم، اگر يك انسان شما تربيت كنيد، براى شما به قدرى شرافت دارد [كه] من نمىتوانم بيان كنم.» «اين مادر كه بچه در دامن او بزرگ مىشود، … شريفترين شغل را دارد … اين [شغل] همان بود كه خداى تبارك و تعالى در طول تاريخ براى انبيا فرستاد.»
1. صحبت با نامحرم
صحبت كردن با نامحرم، به غير ضرورت مكروه است، خصوصاً اگر مخاطب جوانباشد.
بنابراين مرد مىتواند بدون قصد لذت و ريبه و آلوده نشدن به گناه، در مواقع لازم با زن نامحرم صحبت كند. بنابراين اگر مردى بداند كه با صحبت با نامحرم، به گناه مىافتد،نبايد با او صحبت كند، خواه نوع حرف زدنِ زن، مرد را به گناه بيندازد، خواه موضوع مورد بحث. عكس اين مطلب نيز صادق است، يعنى اگر مردى بداند كه زنى مىخواهد با او به قصد به گناه انداختن او صحبت كند، نبايد با او صحبت كند؛ چه گناه شهوانى باشد و چه غير آن، مانند غيبت، دروغ، تهمت و مانند آن. مرد نيز نبايد به گونهاى سخن بگويد كه نامحرم به حرام بيفتد.
مردانى كه علاقه دارند با زنان نامحرم هم صحبت شوند، در يك جا كار كنند، نزديك به هم بنشينند يا حتى حضور زن نامحرم موجب كار بيشتر آنان مىشود، علاقهمند هستند با نامحرمان شوخى و بذله گويى كنند و مانند آن بايد توجه داشته باشند كه شيطان در دل آنان رسوخ كرده است.
زنان نيز مىتوانند بدون قصد لذت و بدون تغيير صدا و نازك و لطيف كردن آن، و نيز در صورتى كه ترس افتادن در گناه نباشد، با مردان صحبت كنند. اما جايز نيست خانمى به قصد به حرام انداختن نامحرم با او صحبت كند. خواه مطالبى را بگويد كه او به گناه بيفتد يا به گونهاى بگويد كه نامحرم به گناه آلوده شود، مانند تعريف صحنههاى محرك و يا بيان چيزهايى كه نامحرم با شنيدن آن تحريك مىشود.
نامه نگارى با نامحرم [گفت و گوى تلفنى، كامپيوترى (چَت كردن) و امثال آن] و طرح مسائل عشقى و شهوانى در آنها نيز چون غالباً مفسده دارد جايز نيست.
صفحات: 1· 2
نماز، زيباترين بزم حضور
چهارشنبه 89/12/04
احساس غربتى كه در دنياى خاكى به آدمى دست مىدهد و در زواياى قلبش شعلههاى عشق و دلبستگى كه به وجودى والا و متعالى زبانه مىكشد گوياى اين حقيقت است كه اين موجود ضعيف نياز به ارتباط با حىّ توانا و خالق حكيم دارد. انبياء الهى آمدند تا راه اين ارتباط را نشان دهند و انسان را قادر سازند تا از ظلمت، حيرت و سرگردانى رها شده، به وادى نور و سعادت رهنمون شود.
الصَّلوةُ مِعْراجُ المُؤمِن.
نماز نردبان عروج مؤمن است.
نماز زيباترين حالت پرستش است كه آدمى در چشمه جوشان آن خود را از همه آلودگيهاى ظاهرى و باطنى وغفلتها و اغواها شستشو داده، در حضورىترين بزم گفتگوى با خداوند جان را صفا مىبخشد.
نماز پرستش فردى و اجتماعى است و در سازندگى فرد و اجتماع داراى آثار ارزشمندى مىباشد. روابط فرهنگى، سياسى، اجتماعى، اقتصادى بر محور نماز جلوه حق مىگيرد و موجب تكامل فرد و جامعه مىشود. حاكميّت فرهنگ نماز، عدالت، امنيّت و تربيت و آزادى و آزادگى را به دنبال دارد.
برخلاف پندارهاى واهى، صنعت و تكنولوژى جديد نيز محصول دينداران و معتقدان به خداست. بهطورى كه در طول تاريخ امثال ابن سينا، ابوريحان و انيشتن و نيوتون از معتقدان به خدا و عبادتكنندگان بودند. پاسكال دانشمند بزرگ رياضى نيايشهاى زيبايى دارد و نيوتون يك ميليون و سيصد هزار كلمه در رابطه با دين سخن گفته است.
و از همه مهمتر، انجام نماز در سايهسار ولايت است.
زيرا نماز بىولايت پذيرفته نمىشود. چنانكه امام جعفر صادق (ع) مىفرمايد: مَنْ لَمْ يَتَوَلّنا لَمْ يَرْفَعِ اللَّهُ لَهُ عَمَلًا. هر كس ولايت ما را نداشته با شد و رهبرى ما را نپذيرد خداوند هيچ كارى را از او بالا نمىبرد و نمىپذيرد.
معارف نماز در حيات اجتماعى نقش مهمّى دارد.
انسان موحّد در نماز فقط خدا را ستايش مىكند و از او كمك مىخواهد در صراط او گام برمىدارد. و از همه ظلمتها و گمراهيها دورى مىكند. انسانى كه نماز را بپا دارد پذيرفتن مسئوليتهاى اجتماعى را وظيفه خود مىداند.
نماز در تاريخ:
عصر نماز به بلنداى حيات بشر است، نماز رشتهايست كه از حضرت آدم (ع) آغاز مىشود و در طول تاريخ و قرون ادامه يافته و در اسلام به عالىترين نقطه مىرسد.
همه پيامبران الهى دعوت به نماز نمودند. نماز منشور همه سفيران حق است و نماز نخستين عبادتى است كه بر بندگان واجب شد.
1- حضرت ابراهيم (ع) براى خود و خانوادهاش از خدا توفيق اقامه نماز مىخواهد و مىگويد:
رَبِّ اجْعَلنى مُقيمَ الصَّلوةِ وَ مِن ذُرِّيَّتِى (ابراهيم/ 40)
پروردگار من! من و فرزندانم را بر پا كننده نماز قرار ده.
2- حضرت اسماعيل (ع) افراد خانوادهاش را به نماز فرمان مىداد و نزد پروردگارش مورد خشنودى بود.
وَ كانَ يأمُرُ اهْلَهُ بِالصَّلوةِ وَالزَّكوةِ كانَ عِندَ رَبّهِ مَرْضِيّاً (مريم/ 55)
و او همواره خانوادهاش را به نماز و زكاة فرمان مىداد و خداوند از او خشنود بود.
3- خداوند خطاب به حضرت موسى (ع) فرمود:
اقِمِ الصَّلوةَ لِذِكرى (طه/ 24)
نماز را براى ياد من بر پا دار.
4- حضرت لقمان به فرزندش فرمود:
يا بُنىَّ اقِمِ الصَّلوةَ وَأْمُرْ بِالْمَعروفِ وانْهَ عَنِ الْمُنْكَر (لقمان/ 17)
پسرم! نماز را بپا دار و امر به معروف و نهى از منكر كن.
5- حضرت زكريّا (ع) در حالى بشارت تولّد فرزندش حضرت يحيى (ع) را از خداوند دريافت مىكند كه در محراب عبادت به نماز ايستاده است.
قالَ رَبِّ هَبْ لِى مِن لَّدُنكَ ذُرِّيَّةً طَيِّبةً انَّكَ سَميعُ الدُّعآءِ فَنادَتْهُ الْمَلئِكَةُ وَ هُوَ قآئِمٌ يُصَلِّى فى الِمحْرَابِ، أَنَّ اللَّهَ يُبَشِّرُكَ بِيَحيى (آل عمران/ 38- 39)
(زكريا) عرض كرد: «خداوندا! از طرف خود، فرزند پاكيزهاى به من عطافرما، كه تو دعا را مىشنوى وهنگامىكه او در محراب ايستاده و مشغول نيايش بود، فرشتگان او را صدا زدند كه خدا تو را به يحيى بشارت مىدهد.»
6- از زبان حضرت عيسى (ع) مىخوانيم:
وَ اوْصَانِى بِالصَّلوةِ وَالزَّكوةِ مَا دُمْتُ حَيّاً (مريم/ 31)
و خداوند، تا زمانى كه زندهام مرا به نماز و زكات توصيه كرده است.
7- پيامبر گرامى اسلام فرمود:
اوَّلُ ما فَرَضَ اللَّهُ العبادَ الصَّلوةَ وَ آخِرُ ما يَبْقى عِنْدَ الْمَوْتِ الصَّلوةُ وَ اوَّلُ ما يُحاسَبُ بِهِ العَبْدُ يومَ القيامةِ الصَّلوةُ فَمَنْ اجَابَ فَقَدْ سَهُلَ ما بَعْدَهُ و مَنْ لَمْ يُجِبْ فَقَدِ اشّتَدَّ ما بَعْدَهُ
نخستين پرستشى كه بر بندگان واجب شد نماز است.
آخرين عملى كه هنگام مردن (از انسان) مىماند نماز است و اوّلين چيزى كه روز قيامت از آن بپرسند نماز است، پس هر كس به خوبى جواب گويد و پاسخش را بپذيرند در حسابرسىهاى پس از نمازش آسان گيرند و آن كه پاسخ نيكو ندهد در اعمال ديگرش به سختى حساب كشند.
ناز ونياز، ص: 14
سيره اخلاقى معصومين
یکشنبه 89/12/01
يكى از ويژگيهاى دين مقدس اسلام و ديگر اديان الهى اين است كه رهبران آن، جلوتر و بهتر از ديگران به آيين خويش پايبند بودند و هرگز كوچكترين قدمى بر خلاف قوانين و مقررات آن برنداشتند. قرآن مجيد درباره اين ويژگى رهبر اسلام مىفرمايد:
امَنَ الرَّسُولُ بِما انْزِلَ الَيْهِ مِنْ رَبِّهِ وَ الْمُؤْمِنُونَ كُلٌّ امَنَ بِاللَّهِ وَ مَلائِكَتِهِ وَ كُتُبِهِ وَ رُسُلِهِ … (بقره: 285)
پيامبر، خود به آنچه از جانب پروردگارش به او نازل شده ايمان دارد. و همه مؤمنان به خدا و فرشتگانش و كتابها و پيامبرانش ايمان دارند.
همچنين آن حضرت را به عنوان «اسوه نيكوى» خداجويان عاقبت انديش، معرفى كرده و فرمودهاست:
لَقَدْ كانَ لَكُمْ فِى رَسُولِ اللَّهِ اسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ كانَ يَرْجُوا اللَّهَ وَ الْيَوْمَ الْاخِرَ وَ ذَكَرَ اللَّهَ كَثيراً (احزاب: 21)
براى هر يك از شما كه اميد به خدا و روز بازپسين داشته و خدا را فراوان ياد كند، رسول خدا مقتداى پسنديدهاى است.
امير مؤمنان (ع) مىفرمايد:
ايُّهَا النَّاسُ انّى وَ اللَّهِ ما احُثُّكُمْ عَلى طاعَةٍ الَّا وَ اسْبِقُكُمْ الَيْها وَ لا انْهاكُمْ عَنْ مَعْصِيَةٍ الَّا وَ اتَناهى قَبْلَكُمْ عَنْها «1»
اى مردم! به خدا سوگند شما را به طاعتى ترغيب نمىكنم مگر آنكه به آن از شما پيشى مىگيرم و شما را از معصيتى منع نمىكنم مگر آنكه خود پيش از شما از آن باز مىايستم.
اين خصوصيت پيامبر و ائمه (ع) در همه ابعاد زندگى از جمله اخلاق آنها جارى بود. چنانكه رسول اكرم (ص) مىفرمايد:
بُعِثْتُ لِاتَمِّمَ مَكارِمَ الْاخْلاقِ
بر انگيخته شدم تا مكرمتهاى اخلاقى را تكميل كنم.
بنابر اين، «سيره اخلاقى» پيامبر و امامان عليهم السلام در بعد فردى و اجتماعى فرا راه زندگى پيروان آنهاست كه با الگو قرار دادن آن مىتوانند بهترين روش اخلاقى را داشته باشند.
متاسفانه با اينكه تاريخ اسلام در ضبط و ثبت زندگى رهبران بزرگ خود، ممتاز است، ولى ما آنطور كه بايد و شايد توجّهى به سبك و سيره پيشوايان خود نداريم. به گفته شهيد مطهرى:
ما ظلمى نظير ظلمى كه در مورد قرآن كردهايم، در مورد سيره پيغمبر و ائمه اطهار كردهايم. وقتى مىگويند پيغمبر چنين بود، مىگوييم: او كه پيغمبر بود. يا وقتى مىگويند على چنين بود مىگوييم او كه على بود، تو ما را با على قياسمىكنى؟ ما را به پيغمبر قياس مىكنى؟ ما را به امام جعفر صادق قياس مىكنى؟
آنها كه از آب و خاك دگر و شهر و ديار دگرند … نتيجهاش اين است كه اگر يك عمر براى ما تاريخ پيغمبر بگويند، براى ما درس نيست، … يعنى اين منبع شناخت را هم از ما گرفتند ….
تشكيل خانواده
پنجشنبه 89/11/28
ازدواج، براى زن يا مرد، به خودى خود از مستحبات بسيار مؤكد است، ولى گاه واجب مىشود. كسى كه به واسطه نداشتن زن به حرام مىافتد، واجب است زن بگيرد.
خداوند متعال مىفرمايد:
وَأَنكِحُوا الْأَيَامَى مِنكُمْ وَالصَّالِحِينَ مِنْ عِبادِكُمْ وَإِمائِكُمْ إِن يَكُونُوا فُقَرَاءَ يُغْنِهِمُ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ (نور: 32)
زنان و مردان مجرد، و غلامان و كنيزان درستكارتان را همسر دهيد. اگر تنگدستند، خداوند آنان را از فضل خويش بى نياز خواهد كرد و خدا گشايشگر داناست.
و نيز مىفرمايد:
وَ مِنْ ءَاياتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُم مِنْ أَنفُسِكُمْ أَزْوَ جًا لِتَسْكُنُواْ إِلَيْها وَجَعَلَ بَيْنَكُم مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً إِنَّ فى ذَ لِكَ لَأَياتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ (روم: 21)
از نشانههاى خداوند اين است كه همسرانى از جنس خودتان براى شما آفريد تا در كنار آنان آرامش يابيد و در ميان شما الفت و مهربانى قرار داد؛ در اين، نشانههايى است براى گروهى كه تفكر مىكنند.
پيغمبر اكرم (ص) مىفرمايد:
ازدواج كنيد و مجردان را همسر دهيد. نشان بخت بلند مسلمان اين است كه زن بى شوهرىرا شوهر دهد. هيچ چيز نزد خدا محبوبتر از خانهاى كه در اسلام به ازدواج آباد شود نيست.
همچنين مىفرمايد:
مردان مجرد را زن دهيد تا خدا اخلاقشان را نيك، ارزاقشان را وسيع و جوانمرديشان را فراوان كند.
زنى حضور امام صادق (ع) شرفياب شده، عرض كرد: خداى بر درستى و استوارىات بيفزايد، من زنى هستم تارك دنيا آيا اين شيوه صحيح است؟ حضرت فرمود: «منظورت از ترك دنيا چيست؟» عرض كرد: شوهر اختيار نكردهام. فرمود: «چرا؟» گفت: براى اجر و ثواب آن.
امام فرمود: «برگرد كه اگر تنها زيستن فضيلتى بود فاطمه بانوى اسلام از تو سزاوارتر بود. كسى را نرسد كه در فضايل بر زهرا پيشى گيرد.»
احكام خانواده، ص: 16