موضوع: "خانواده"
علت ناکارآمدی تربیت
دوشنبه 98/01/19
یکی از دلایل اصلی ناکارآمدی برخی از آموزه های تربیتی که ما در تربیت فرزندانمان به کار می گیریم، بی توجّهی به اجزای مختلف سازو کار تربیت است. بسیاری از ما به تربیت، به صورت جزیره ای نگاه می کنیم؛ یعنی فکر می کنیم هر کدام از آموزه های تربیتی، به تنهایی و بدون ارتباط با سایر آموزه ها، اثر خاصّ خودش را خواهد گذاشت. آموزه های تربیتی دین، اجزای به هم پیوسته است و برای این که بتوانیم تربیت کاملی داشته باشیم، ابتدا باید با همه این اجزا آشنا شویم و در مرحله بعد هم همه این آموزه ها را به کار ببندیم.
منبع: منِ دیگرِ ما از محسن عباسی ولدی
كمند ناپيدا
سه شنبه 97/12/14
كمند ناپيدا
رهبر انقلاب اسلامي گرايش به سمت مدگرايي، تجمل گرايي، تازه طلبي و افراط در آرايش و نمايش زنان در برابر مردان را يكي از بزرگترين عوامل انحراف در هر جامعه اي توصيف كردند و ضمن فراخواندن زنان مسلمان به مقاومت در برابر اين گونه تهديدات ضد اخلاقي فرمودند:غربي ها مايل نيستند زنان در جوامع جهان سوم آرمانخواه و داراي فكر روشن و هدفهاي بزرگ باشند.لذا زنان جوان در جامعه ما بايد مراقب اين كمند ناپيدا و بسيار خطرناك فرهنگ و تفكر غربي باشند و از آن پرهيز كنند. صلاح زنان در جامعه، صلاح مردان را بدنبا ل می آورد.
۲۲ /آبان/ ۱۳۷۰
ديدار پرستاران همزمان با ميلاد حضرت زينب(سلام الله علیها)
اثر رفتار پدر و مادر بر رشد و تکامل مغز کودکان
دوشنبه 97/12/13
اثر رفتار پدر و مادر بر رشد و تکامل مغز کودکان
رفتار پدر و مادر با کودک بسیار مهمّ و مؤثر است، به طوری که می تواند زندگی و آینده او را توأم با شادی و نشاط گرداند. رفتار پدر و مادر نمی تواند کودک را از برخورد با مشکلات و استرس ها دور نمایدد، ولی می تواند او را طوری پرورش دهد که بتواند با استرس ها مبارزه کند.
تغذیه صحیح و کافی در دوران کودکی که مغز در حال رشد است، محرّک های مغزی، یاد دادن و محبّت های مادری موجب رشد و تکامل مغز می گردد.
تجربه هائی که کودک از پدر و مادر خود به دست می آورد موجب ارتباط بین سلول های مغز فوقانی و مغز تحتانی و تکامل مغز او می گردد.
رفتار پدر و مادر با کودک باید بر این اصل استوار باشد که هر گاه کودک احساسی دارد، باید به او کمک شود، تا در آینده مشکلی با استرس ها نداشته باشد.
کودک شما باید حس کند و بداند که والدینش نسبت به او احساس محبّت آمیز دارند و می توانند به او آرامش دهند.
دین و مهارت های زندگی
شنبه 97/12/11
خوشبختانه و البته بر خلاف تصوّر موجود دین، آموزه های فراوانی در حوزه مهارت های زندگی دارد؛ آموزه هایی که یا دیده نشدند و یا به درستی فهم نشدند. به جهت جایگاه مهمی که رضامندی از زندگی در تکامل معنوی دارد، اولیای دین آموزه های فراوانی را به پیروان خود آموخته اند. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله در کنار تعالیم قدسی و ملکوتی خود، مهارت های زندگی را به پیروان خود و حتی کسانی همانند امام علی علیه السلام، ابوذر غفاری و دیگران می آموزند. امام علی علیه السلام نیز مهارت های زندگی را به یاران خود می آموختند. از بقیه معصومین علیهم السلام نیز همین مسئله روایت شده است. حتی فراتر از این،قرآن کریم نیز در این زمینه آموزه های مهمی دارد. بنابراین یکی از دغدغه های دین رضامندی از زندگی و یکی از رسالت های آن آموزش مهارت های زندگی کردن به پیروان خویش است.
پدرانه
سه شنبه 97/12/07
روش مواجهه با عیوب همسر
پسران در ذهنشان دختر ایده آل شان را نقاشی می کنند.
دختران هم پسر ایده آل شان را نقاشی می کنند.
اما آن وجود ندارد.
نه اینکه در این شهر نیست
در این کشور هم نیست
بلکه روی زمین هم نیست!
همه ما نقص داریم تا از هم دوریم این نقص ها را نمی دانیم
به مجردی که ازدواج انجام شد و کنار هم قرار گرفتیم، کم کم کمبودها ظاهر می شود!حالا ناراضی باشیم؟!
نخیر، باید زندگی را آنگونه که هست پذیرفت و ساخت.
اینطور نباشد که اگر بر اثر معاشرت
اشکال
عیب
و ایرادی در همسرتان مشاهده کردید آن را بزرگ بشمارید و برای خودتان غصه کنید.
البته یک عیب هایی هست که قابل برطرف شدن است، آنها را برطرف کنید.
یک عیب هایی هم هست که قابل برطرف شدن نیست، با آنها هم باید بسازید.
منبع:@shenakhte_rahbari
ناآگاهی تأثیرگذاران تربیتی از مبانی و روش های تربیت دینی
جمعه 97/09/02
ناآگاهی تأثیرگذاران تربیتی از مبانی و روش های تربیت دینی
بدون تردید، دین برای خود، یک نظام تربیتی دارد.کسی که می خواهد در مسیر تربیت، دینی عمل کند و به اهدافی که دین برای تربیت ترسیم کرده برسد، باید با مبانی و روش های تربیت دینی آشنا باشد.
والدین، معلمان و روحانیان، سه قشر تأثیرگذار تربیتی در جامعه ما هستند. ما این اقشار را در میانه میدان تربیت، مدیرانی می دانیم که عدم آشنایی آنان با مبانی و روش های تربیت دینی، می تواند جامعه را با خطرهای جدّی رو به رو کند؛ امّا سؤال اساسی این جاست که آیا برنامه تعریف شده و تدوین یافته ای برای آموزش این سه قشر، وجود دارد؟ چه کسی می تواند منکر تأثیر تربیتی محیط خانه که مدیریت آن به عهده والدین است، شود؟ اگر برای روحانیان و معلمان، برنامه هایی هر چند اندک در راستای مبانی و روش های تربیت دینی وجود دارد، آیا برای والدین نیز برنامه ای آموزشی که بتوان تأثیر آن را به صورت عملی در تربیت فرزند دید، وجود دارد؟ ناآگاهی از روش های تربیت صحیح، تنها در دین فرزندان ما، ایجاد مشکل نمی کند، سلامت روحی و روانی بچه ها به استفاده از روش های صحیح تربیتی بستگی دارد.
منبع:کتاب اول منِ دیگرِ ما از محسن عباسی ولدی
نماز و دیگر هیچ
دوشنبه 97/07/23
نماز و دیگر هیچ
کار آقا مهدی خیلی خسته کننده بود و هیچ رمقی برایش نمی گذاشت . اما وقتی ظهر با خستگی تمام از سر کار می آمد، حتی اگر سفره هم پهن بود، اول نمازش را می خواند، بعد سرسفره می آمد. خوابش هم خیلی کم بود، تکه کلامش این بود: “وقتی بمیریم، وقت برای خواب زیاد داریم"! *****
تربیت بچه ها خیلی برایش اهمیت داشت. خیلی مقید بود که نمازش را اول وقت بخواند تا بچه ها نماز پدرشان را ببینند و یاد بگیرند. می گفت: ” باید بچه ها از همین حالا با نماز آشنا بشن.” حتی کیفیت نماز هم برایش مهم بود و گاهی به شوخی، دست بچه ها را می بست و می گفت: ” این قدر خودتون رو سر نماز نخارونید!”
نماز جمعه ها هم محمدمتین را با خودش به مسجد می برد. محمدمتین خیلی شیطنت داشت و سر نماز، همه مهرها را جمع می کرد. مسجدی ها می دانستند وقتی او می آید، باید یک مهر دیگر در جیب شان داشته باشند!
منبع: کتاب بابا مهدی / خاطراتی از شهید مدافع حرم مهدی قاضی خانی
خدمت به مادر یکی از مهمترین عوامل موفقیت
شنبه 97/07/21
خدمت به مادر یکی از مهمترین عوامل موفقیت
رفتار دکتر با مادرش فوق العاده خوب بود. معمولا سرکلاس به تماس هایش جواب نمی داد، اما اگر مادرش تماس می گرفت جواب می داد و خیلی راحت با او ترکی صحبت می کرد. مادر دکتر تقریبا دو سال مریض بود. در این مدت اگر باید ایشان را به بیمارستان می برد، دیگر جایی برای کارهای دیگر باقی نمی ماند. یک روز قرار بود همراه دکتر و چند نفر دیگر با فرد مهمی ملاقات کنیم که کار مادرش پیش آمد. قبل از موعد ملاقات تماس گرفت و عذرخواهی کرد.
چرا ازدواج؟
دوشنبه 97/05/22
چرا ازدواج؟
یکی از ضروریات زندگی و نیازهای انسان، ازدواج است. ازدواج یکی از رسم و رسومات نیکویی است که از بدو خلقت انسان در فطرت و آفرینش آدمی قرار گرفته و سنتی خوب و مفید است که در طول تاریخ انسان ها آن را پذیرفته اند. حال این ازدواج اگر با اندیشه و طبق قوانین و معیارهای صحیح انجام بگیرد، فواید و منافع مهمی را دربردارد که عبارت اند از:
1. آرامش جنسی
2. انس و محبّت
3. سلامت جسم
4.سلامت روان
5.یکدلی
6. یاری همدیگر
7.رشد و شکوفایی استعدادها
8.هدف دار شدن
9.سعادت و خوشبختی
10.نیکو شدن اخلاق
11.فرار از فقر
12. تولید نسل
13.رشد معنوی
14. آرامش والدین و خانواده
15.رفع کدورت ها و دشمنی ها
16.امنیت جامعه
منبع: کتاب ازدواجم دیر شد از ابوالقاسم حسنی
روز ازدواج مبارک
دوشنبه 97/05/22
اول ذیحجه سالروز ازدواج حضرت علی علیه السلام و حضرت فاطمه سلام الله علیها و روز ازدواج مبارک
در راه حفظ حجابم کشته شوم
یکشنبه 97/04/24
در راه حفظ حجابم کشته شوم
دختری به مؤسسه اسلامی نیویورک آمد و گفت می خواهم مسلمان شوم. رئیس مؤسسه دو بار او را رد کرد و گفت باید تحقیق کنی هنگامی که برای سومین بار آمد او را ردّ کردند. در این هنگام فریاد زد اگر مسلمانم نکنید می روم وسط سالن و فریاد می زنم و می گویم کسی به فریادم برسد…با شناخت آگاهی و اشتیاق او جشنی برپا شد و او مسلمان شد. بعد از این حرکت، خانواده مسیحی دختر، آزار و اذیت ها را شروع کردند و روز به روز بر سختی و فشار افزودند تا حدّی که کار به تهدید رسید و گفتند که باید از ظواهر دینی اسلامی دست برداری و بر این کار مجبوری .
مسئولان مؤسسه ناچار با علما در ایران تماس گرفتند و در نهایت به این نتیجه رسیدند که اگر خطر جانی او را تهدید می کند، اجازه دارد روسری خود را بردارد.
اما دختر تازه مسلمان پرسید: اگر من روسری خود را برندارم و در راه حفظ حجابم کشته شوم آیا شهید محسوب می گردم؟
پاسخ شنید آری!
و دختر با صلابت و استواری گفت: به خدا قسم روسری خود را برنمی دارم هر چند در راه حفظ حجابم جانم را از دست بدهم.
منبع: مجله پرسمان دانشجویی، شماره 69مهرماه 1387
واجب تر از نان شب
شنبه 97/02/29
ویژگی های تفریح خانوادگی
1- دائمی بودن
این خیلی مهم است که در فاصله های نسبتا کوتاه، برنامه تفریح در خانواده وجود داشته باشد.نمی شود تمام دغدغه ها و تنش های یک سال را جمع کنیم و توقع داشته باشیم با یک مسافرت دوروزه همه این استرس ها و تنش ها رفع شود. اگر مثلا آخر هر هفته برنامه مختصر و مفیدی برای تفریح بگذاریم نتیجه بهتری عایدمان می شود تا مسافرت های مفصل و با فاصله.
2- هدفمند بودن
فلسفه تفریح این است که خستگی ها و تنش های زندگی روزمره را از خودمان دور کنیم و با انرژی چند برابری به زندگی برگردیم. این خیلی مهم است که همین نکته طلایی یادمان باشد. براساس این نکته، مهم نیست که حتما مسافرت های گران قیمت و بی تناسب با بنیه اقتصادی خانواده و بی برنامه را به خودمان تحمیل کنیم. مثلا می شود به جای مسافرت های دور، به تفریح های داخل شهر و محیط های جدید و داخل شهر پرداخت.گاهی یک استخر و یکی دو ساعت شنا می تواند آرامشی به همراه داشته باشد که تفریح های طولانی ندارد.
3- تعامل خوب
اگر قرار است کلی هزینه کنیم و برویم سفر و توی سفر مدام با هم درگیری و بگو و مگو داشته باشیم، همان بهتر است که توی خانه بمانیم. اصل مهم و حیاتی ای که در خوش گذشتن نقش اساسی دارد، این است که تفریح را برای رهایی از دغدغه ها انجام دهیم و همه مسائل آزار دهنده را کنار بگذاریم. رفتارهای نرم و محبتآمیز در طول سفر، باعث می شود اعضای خانواده بیشتر به هم نزدیک و صمیمی تر شوند.
4- دو نفره به وقت لزوم
نباید حضور بچه ها در خانواده باعث کم رنگ شدن صمیمیت زن و شوهری شود. یکی از راه های رفع این کم رنگی همین مسافرت ها و تفریح های دو نفره است.می شود با یک برنامه ریزی خوب و هماهنگی با فامیل و آشناها، به صورت نوبتی به این جور سفرهای دو نفره رفت و مراقبت از بچه ها را هم کنار گذاشت. صمیمیت بیشتر بین زوجین باعث بالا رفتن میزان سلامت خانواده می شود.
منبع:کتاب های سبک زندگی /سه گانه زندگی از پایگاه مشاوره سازمان بهزیستی کشور
گزاره های محبت
شنبه 97/02/22
گزاره های محبت
v محبت از نیازهای فطری است؛ یعنی هر انسان به حمک این که انسان است، نیازمند محبت است.
v یکی از اصلی ترین نتایج محبت، خاصیت هم سان سازی آن است. محبت، محبّ را به شکل محبوب درمی آورد.
v وقتی نشانه محبت، صداقت معرفی می شود، باید فهمید که محبت خود به خود اطاعت را به دنبال می آورد.
ادامه »تربیت فرزند صالح
شنبه 97/02/01
راهنمای تربیت فرزند صالح
«منِ دیگرِ ما» تلاش می کند با تکیه بر مبانی دینی، مهارت های تربیت فرزند در دنیای امروز را با قلمی ساده و روان به پدران و مادران آموزش دهد.
ادامه »کانون آرامش
چهارشنبه 96/07/05
در آغاز سال تحصيلی جديد مدرسه علميه حضرت زينب (س) به بهانه روز مباهله و روز خانواده ، جلسه مشورتی با حضور اساتيد ، طلاب ، والدين و همسران آن ها برگزار نمود که در آن ، سرکار خانم مرتضايی مشاور محترم اين مدرسه ، به بيان چگونگی واقعه مباهله پرداختند و سپس نقش و جايگاه خانواده از منظر اسلام را تشريح نمودند.
ايشان در ضمن سخنان خود در جمع طلاب و به خصوص طلبه های جديدالورود ، به خصوصيات دوران نوجوانی و جوانی اشاره نمودند و اصول تربيتی و وظايف خطير والدين در امر تعليم و تربيت جوانان را گوشزد کردند .
در پايان به سوالات طلاب در اين زمينه پاسخ داده شد.
مرواریدهای هستی
دوشنبه 96/06/06
واژه های سازنده
آفرین، باصفا ، ان شاءالله ، احسن ، لایق ، ممنون ، متشکرم ، امیدوارم ، خوب ، عالیه ، عزیزم ، نظیف ، جانم ، عمرم ، خوبه ، دوستم ، کنجکاو ، رفیقم ، عاقل ، تلاشگر ، عزیز دلم ، باهنر ، بادقت ، موقّر ، ماشاءالله ، بافهم و کمال ، فهمیده ، الحمدلله ، آرام ، بسیار خوب ، بفرمایید ، چشم ، باتقوا ، بردبار ، سپاسگزارم ، مطئن ، مهربان ، دل گرم ، لطفا ، صمیمی ، خوشبخت ، مقبول
ادامه »واژه ها ی سازنده و مخرب
چهارشنبه 96/06/01
در ارتباط بین دو انسان ، واژه ها و کلمات گاهی نقش سازنده یا مخرب دارند. بعضی از این کلمات:
واژه های مخرب
بی انصاف ، احمق ، بی شعور ، لش ، نفهم ، لاابالی ، تنبل ، دروغ گو ، بی اصل ، ترسو ، بدبخت ، مغرور ، بی ارزش ، نفرت انگیز ، کثیف ، دست و پا چلفتی ، رذل ، مسخره ، پست ، نجس ، پرحرف ، وحشی ، سربه هوا ، شکاک ، رفوزه ، شلخته ، فضول ، خفه ، کله پوک ، آشغال ، دیوانه ، عوضی ، نالایق ، بی کفایت ، واخورده !
ادامه »نقش روانی و عاطفی کلمات
دوشنبه 96/05/23
نقش روانی و عاطفی کلمات
در ارتباط بین دو انسان ، واژه ها و کلمات گاهی نقش سازنده یا مخرّب دارند . بعضی از کلمات روح انسانی را به خراش می دهند و موجب شیارها و زخم هایی در دل انسان می گردند . این زخم ها گاهی کاری تر از زخم شمشیر و ماندگارتر از آن است و همواره مثل خوره روح آدمی را می خورد و منجر به بیماری های عمیق روانی می گردد.
کلمات و جمله های ناسالم موجب ارتباط ناسالم و کلمات خوب و شاد موجب ارتباط سالم می شود. گاهی کلمات ناسالم ناخودآگاه در گفتار متداول والدین ، پیام های نامناسب و پی آمد های مخرّبی به بار خواهد آورد و سبب تضعیف و تحقیر شخصیت و آزرده شدن روح یک دیگر می گردد.
ادامه »گل محمدی باشیم
دوشنبه 96/05/09
خوشگویی
از شاخه های دیگر « حسن خلق » ، که رابطه ها را استوارتر و پیوند ها را صمیمی تر می سازد ، گفتار دلپذیر و شادی بخش است. متانت در سخن و ادب در گفتار و زیبایی در کلام ، خصلت پاکدلانِ بی کینه است و خلق و خوی اولیاء دین.
ارزش انسان و جوهره وجودی اش را زبان و بیان روشن می سازد:
یکی تحقیر می کند ، یکی تشویق.
یکی عیبجویی می کند ، دیگری تحسین و تقدیر .
یکی ملالت می کند ، دیگری پروبال می دهد و امید می آفریند.
کدام یک خوبتر است؟
ادامه »معرفی ثروتمند ترین فرد
دوشنبه 96/03/22
از حضرت علی (ع)نقل شده است.
«هر که داراری خرد باشد ،قناعت می کند.»[1]
«هر کس به آنچه خدای متعال برایش تقدیر کرده و روزی او قرار داده قانع و راضی باشد،پس چنین شخصی از ثروتمند ترین و بی نیاز ترین مردم خواهد بود»[2]
برای اینکه در زندگی شادی و آرامش بیشتری را تجربه کنیم نکاتی ناب ارائه می شود:
ادامه »حقوق مرد بر زن
یکشنبه 96/03/07
دراین اینجا به توضیح برخی ازاین حقوق ها می پردازیم:
احترام به شوهر
هر انسانی به شخصیت خویش علاقه مند است و خود را دوست دارد.و می خواهد دیگران به شخصیت او احترام بگذارند.خانم محترم دوست داشتن خود و نیاز به احترام یک امر غریزی است اما همه انسان ها حاضر نیستند این نیاز درونی همسر شما را برطرف کنند و به وی احترام بگذارند.او از شما که یار و غم خوارش هستید انتظار دارد در خانه به او احترام بگذارید.به یاد داشته باشید بزرگ کردن او شما را کوچک نمی کند.
ادامه »حقوق مرد بر زن
یکشنبه 96/02/31
حقوق مرد بر زن
یکی از نکات ناب که زنان را مخاطب خود قرار می دهد و ادای آن از واجباتی است که زن باید رعایت کند حقوق شوهر بر وی است.دردین اسلام حقوق شوهر بالا ترین حقوق ها معرفی شده و زنان وظیفه دارند آن ها را دقیق و کامل مراعات کند.و در احادیث زیادی زنانی را که از ادای حق شوهر سرباز می زنند و به آن توجه نمی کنند بد ترین زنان معرفی می کند و این زنان در حقیقت حق خداوند را هم ادا نکرده اند.و چون از اجرای حقوق شوهر تخلف می کنند مورد لعن،نفرین و نکوهش قرار می گیرند و بدترین و شدید ترین کیفر ها را به آنها وعده داده اند.
ادامه »تفاوت طبیعی زن و مرد
یکشنبه 96/02/24
تفاوت طبیعی زن و مرد
خدای متعال طبیعت زن را ظریف قرار داده است. بعضی از انگشتها خیلی درشت و بزرگ هستند و برای كندن یك سنگ از زمین خیلی خوبند، امّا اگر بخواهند یك جواهر خیلی ریز را لمس كنند، معلوم نیست بتوانند بردارند.
امّا بعضی از انگشتها ظریف و باریكاند، آن سنگ را نمیتوانند بردارند اما آن خرده جواهر و خرده طلا را میتوانند از روی زمین جمع كنند. زن و مرد این طورند. هركدام یك مسئولیتی دارند. نمیشود هم گفت كدامیك مسئولیتش سنگینتر است. مسئولیت هر دو سنگین است. هر دو لازم است.
روح زن چون لطیفتر است، احتیاج به آرامش بیشتری دارد. او نیاز به آسایش و تكیه كردن به یك جای مطمئن دارد. این تكیه گاه كیست؟ او شوهر است. خدا اینها را این طور كنار هم قرار داده است.
منبع :پژوهش خانم فاطمه حسن زاده
نه به مرد سالاری و زن سالاری
سه شنبه 96/02/19
نه مردسالاری و نه زنسالاری
این طور هم نیست كه بگوییم همه جا خانم باید از آقا تبعیت كند؛ نخیر. چنین چیزی نه در اسلام داریم و نه در شرع. « الرّجالُ قَوّامونَ علی النّساءِ» معنایش این نیست كه زن بایستی در همهی امور تابع شوهر باشد. نه! یا مثل برخی از این اروپا ندیدههای بدتر از اروپا و مقلّد اروپا، بگوییم كه زن بایستی همه كاره باشد و مرد باید تابع باشد. نه این هم غلط است. بالاخره دو تا شریك و دو تا رفیق هستید. یك جا مرد كوتاه بیاید، یك جا زن كوتاه بیاید. یكی این جا از سلیقه و خواست خود بگذرد، دیگری در جای دیگر، تا بتوانید با یكدیگر زندگی كنید.
منبع: پژوهش خانم فاطمه حسن زاده
مرد قوّام است و زن ریحان
سه شنبه 96/02/12
مرد قوّام است و زن ریحان
اسلام مرد را قوّام[1]و زن را ریحان[2] میداند. این نه جسارت به زن است نه جسارت به مرد. نه نادیده گرفتن حق زن است و نه نادیده گرفتن حق مرد؛ بلكه، درست دیدن طبیعت آنهاست. ترازوی آن ها هم اتفاقاً برابر است؛ یعنی وقتی جنس لطیف و زیبا و عامل آرامش و آرایش معنوی محیط زندگی را در یك كفه میگذاریم، و این جنس مدیریت و كاركرد و محلّ اعتماد و اتكا بودن و تكیه گاه بودن برای زن را هم در كفهی دیگر ترازو میگذاریم، این دو كفه با هم برابر میشود. نه آن بر این ترجیح دارد و نه این بر آن.
[1]اشاره به آیهی كریمهی : الرجال قوامون علی النساء … سورهی نساء، آیهی 34.
[2]اشاره به حدیث معروف علی علیه السلام: المرأة ریحانة و لیست بقهرمانة، بحار الانوار، ج 100، ص 253.
برپایی جشنواره غذا
سه شنبه 95/11/26
جشنواره غذا به مناسبت ایام الله دهه فجر با هدف معرفی غذاهای محلی به طلاب و پرهیز از غذاهای غربی و فست فودی در حوزه حضرت زینب علیهاالسلام کرمان برپا شد.
طلاب و اساتید این حوزه با پخت انواع غذاهای سنتی و فانزی نظیر آش آماج – آش بلغور و شیر – آب روغنو (کاچی مخصوص کرمانی ها ) – کله جوش – یفچه بادمجان – آلبالو پلو و… چند نمونه کیک و انواع دسر با تزئینات مختلف در این جشنواره شرکت کردند.
این جشنواره به مناسبت ایام الله دهه فجر با هدف معرفی غذاهای محلی به طلاب و پرهیز از غذاهای غربی و فست فودی در حوزه حضرت زینب علیهاالسلام کرمان برپا شد.
طلاب و اساتید این حوزه با پخت انواع غذاهای سنتی و فانزی نظیر آش آماج – آش بلغور و شیر – آب روغنو (کاچی مخصوص کرمانی ها ) – کله جوش – یفچه بادمجان – آلبالو پلو و… چند نمونه کیک و انواع دسر با تزئینات مختلف در این جشنواره شرکت کردند.
سیاستهای کلی خانواده
جمعه 95/11/15
بند پنجم:
تحکیم خانواده با تاکید بر:
- به کارگیری یکپارچه ظرفیت های آموزشی، تربیتی و رسانه ای کشور
- فرهنگ سازی و تقویت تعاملات اخلاقی
- مقابله مؤثر با جنگ نرم دشمنان
- ممنوعیت نشر برنامه های مخل ارزش های خانواده
- ایجاد فرصت برای استفاده مؤثر خانواده از اوقات فراغت به صورت جمعی
انجمن نحکیم بنیان خانواده میثاق مؤدت کرمان
ادامه دارد…
سیاستهای کلی خانواده
جمعه 95/11/01
بند چهارم:
ایجاد نهضت فراگیر ملی برای ترویج و تسهیل ازدواج موفق و آسان در سنین مناسب ازدواج و نفی تجرد در جامعه
با وضع سیاست های اجرایی و قوانین تشویقی و حمایتی و فرهنگ سازی تشکیل خانواده متعالی بر اساس سنت الهی
انجمن تحکیم بنیان خانواده میثاق مودت کرمان
ادامه دارد…
سیاستهای کلی خانواده
سه شنبه 95/10/21
سیاست سوم:
برجسته کردن کارکردهای ارتباط خانواده و مسجد
برای حفظ و ارتقاءهویت اسلامی و ملی
و صیانت از خانواده و جامعه
انجمن تحکیم بنیان خانواده میثاق مودت کرمان
ادامه دارد…
سیاستهای کلی خانواده
یکشنبه 95/10/12
دومین سیاست کلی خانواده:
محور قرار گرفتن خانواده در قوانین و مقررات ، برنامه ها ، سیاست های اجرایی و تمام نظامات آموزشی ، فرهنگی ، اجتماعی و اقتصادی به ویژه نظام مسکن و شهرسازی
انجمن تحکیم بنیان خانواده میثاق مودت کرمان
ادامه دارد…
سیاستهای کلی خانواده
یکشنبه 95/10/05
حضرت آیت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب اسلامی سیاست های کلی خانواده را ابلاغ کردند.
اولین سیاست کلی خانواده:
ادامه دارد.
صفحات: 1· 2
چگونگی دستیابی به آرامش و کنترل اضطراب ها
شنبه 94/06/07
آیا می توانید مهم ترین راه های کاهش و کنترل اضطراب های روحی را در چند بند ، خلاصه و کوتاه در جدول زیر بنویسید؟
اگر در بین این عوامل راه هایی وجود دارد که به تلقین درمانی ارتباط می یابد ، روی آن را علامت بگذارید.
قرآن ، نماز را ذکر خدا می شمرد:« وَ أَقِمِ الصَّلاةَ لِذِكْرِي »(طه/14) و باز می فرماید : « (أَلا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ(رعد/28)«:
نماز + یاد خدا موجب آرامش دل هاست = نماز با انسان آرامش می دهد.
احساس بی ثباتی و بی اعتباری در جهان طبیعت و فناپذیری و ختم زندگی در دنیا از سویی و پاسخگو نبودن طبیعت مادی به احساس نیاز نامتناهی انسان از دیگر سو، نوعی اضطراب و غربت را بر روح انسان ، چیره می گرداند. او چیزی را می جوید که در این جهان نمی یابد. نماز، انسان را با ذاتی فنا ناپذیر ، پیوند و به وی جاودانگی را نوید می دهد. لذا انسان ، هنگام نماز ، آرامش خود را باز می یابد و به زندگی و حیات خویش امیدوار می گردد؛ مشروط بر آن که در این سیر روحی ، رابط و واسط اصلی (روح) غایب نباشد.
اقامه ی نماز با شرایط مزبور ، منزلت خالق و میعاد مخلوق را یادآور می شود. از این رو ، هر گاه که نفس و شیطان ، او را به مخالفت با خدا دعوت کنند ، در پاسخ می گوید: « َ مَعاذَ اللَّهِ إِنَّهُ رَبِّي أَحْسَنَ مَثْوايَ إِنَّهُ لا يُفْلِحُ الظَّالِمُونَ»(یوسف/23)همچنان که نگهبان در صورتی می تواند حراست کند که جسم و فکر او در محل حاضر باشد ، نماز هم اگر با حضور قلب همراه شود ، انسان را از فحشا و منکر باز می دارد و هواها را در آدمی کنترل و مهار می کند؛ زیرا انسانی که با همه ی وجود ، پویایی راه صالحان و دوری و تبرّی از مسیر گمراهان را از خداوند تبارک و تعالی خواسته و بر عبادت و استعانت از او پیمان سپرده ، چگونه ممکن است با گذشت زمانی اندک ، پیمان او را نقض کند؟!
نماز ، جامه ی پاکی است ، و کسی که لباس سپید می پوشد ، می کوشد که خویش را از مکان های آلوده و تماس با آلودگی ها حفظ کند.
تغییر نظام فکری از فردی به سمت جمعی و اجتماعی ، سرانه کیفی مطالعه را افزایش می دهد.
سه شنبه 93/09/04
کارگاه تخصصی بررسی روند مطالعه و کتابخوانی در مدرسه علمیه حضرت زینب س برگزار شد
حجه الاسلام و المسلمین انجم شعاع دبیر جشنواره علامه حلی در استان کرمان، در جمع طلاب مدرسه علمیه حضرت زینب س با اشاره به آسیب های مطالعه سطحی، به تغییر در نظام فکری افراد از فردی به جمعی اشاره کردند و گفتند : همان طور که انقلاب صنعتی در دهه های قبل اتفاق افتاد باید انقلاب فرهنگی به معنای تغییر در سیستم آموزشی نیز اتفاق بیفتند .
ایشان ضمن تشریح محورهای تغییر در نظام آموزشی به مسئله محتواهای آموزشی اشاره کردند و افزودند : انقلاب فرهنگی در حیطه آموزش باید در کیفیت آموزش ، روش ها ، محتواها و حکمت و فلسفه اتفاق بیفتد و در این بین هم دانشگاهها و هم حوزه های علمیه نقش مؤثری را ایفا می کنند .
آقای انجم شعاع وظیفه حوزه را تغییر در فقه حکومتی ، حکمت حکومتی و اخلاق حکومتی دانستند و اشاره کردند 90درصد تالیفات و کتابهای حوزه های علمیه در حوزه اخلاق فردی است در صورتی که باید تالیفات ،در حوزه اخلاق برای جامعه و موسسات تنظیم شود .
ایشان در بخش دوم سخنان خویش با اشاره به دو بنیاد مهم فرهنگی کشور یعنی دانشگاه و حوزه گفتند : به تعبیر امام خمینی ره فرهنگ دانشگاه و فرهنگ حوزه باید در هم ذوب شوند و این ذوب شدن یعنی محتوا و روشهای علمیشان در هم یکی شود تا نتایج یکی شود و در صحنه اداری یک تغییر و دگرگونی مثبت اتفاق بیفتند که در نتیجه این تغییر امنیت اجتماعی و عدالت اجتماعی به وقوع می پیوندد .
صفحات: 1· 2
فرزندان و کودکان از اعضای خانواده الگو می گیرند و رنگ می پذیرند.
یکشنبه 91/10/03
از این رو امام علی(علیه السلام) سفارش می کنند که با خانواده ی خوب و صالح روابط دوستانه برقرار کنید:
قال علی (علیه السلام): «ثُمَّ الْصَقْ بِذَوِی الْمُرُوءاتِ وَ الأحْسابِ وَ أهْلِ الْبِیُوتاتِ الصّالِحَةِ وَ السَّوابِقِ الْحَسَنَةِ؛ روابط خود را با افراد با شخصیت و اصیل و خاندان های صالح و خوش سابقه برقرار ساز.»
آن گاه ایشان خانواده ی نمونه را معرفی می کنند:
صفحات: 1· 2
قال الحسين عليه السلام: فَلَكُم فِىَّ أُسوَةٌ
پنجشنبه 91/09/23
قال الحسين عليه السلام:
فَلَكُم فِىَّ أُسوَةٌ.
براى شما در [زندگى و رفتار] من الگوست.
حماسه سترگى كه امام حسين عليه السلام و خاندان و ياران باوفايش در محرم سال 61 هجرى رقم زدند داراى چنان عظمتى است كه در طول چهارده قرن، مسلمانان و آزادگان جهان متناسب با شرايط عصر و نسل خود، پيامهاى آن را دريافته، و آن قيام بزرگ را الگوى قيامهاى حقطلبانه خويش عليه ظلم و بيداد قرار دادهاند.
مورّخان و مقتلنگاران درباره تعداد ياران امام حسين عليه السلام و شهداى كربلا به اختلاف سخن گفتهاند. امّا به نظر ما اهميّت حادثه كربلا در تعداد شهداى آن نيست، بلكه در بزرگى اهداف و صفات والاى انسانى آن رادمردان است، كه بايد آن را دريافت و با آنان همنوا شد.
… انَّهُمْ فِتْيَةٌ ءَامَنُوا بِرَبِّهِمْ وَزِدْناهُمْ هُدَىً. (كهف/ 13)
… آنها جوانمردانى بودند كه به پروردگارشان ايمان آوردند و ما بر هدايتشان افزوديم.
اهمّيّت و آفاق عالَمگستر اين حادثه جاودان تاريخ بشر، ايجاب مىكند كه هر از چندى با امكانات تحقيقى بهتر و زبان و ادبيات مناسب هر عصر، به اين موضوع پرداخته شود، تا هماره طراوت و تازگى آموزههاى آن براى تمامى دورانها حفظ شود.
يك قصه بيش نيست غم عشق وين عجب كز هر زبان كه مىشنوم نامكرر است
اين كوشش ناچيز را متواضعانه، به آستان مقدّس بزرگ معلّم ايمان، جهاد و شهادت، حسين بن على عليه السلام و خاندان و ياران دلير و باوفايش، هديه مىكنيم. باشد كه مورد مقبول حضرتش قرار گيرد.
رَبَّنا تَقَبَّلْ مِنَّا انَّكَ أَنْتَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ.
پژوهشكده تحقيقات اسلامى
نمايندگى ولىّ فقيه در سپاه
سبک زندگی
پنجشنبه 91/09/23
نظر به بیانات اخیر مقام معظم رهبری پیرامون سبک زندگی ، برآن شدیم تا بازنگری داشته باشیم در بهترین شیوه و سیره زندگی ، که از آن ائمه اطهار علیهم السلام است . و از آنجا که در ماه محرم به سر می بریم . ابتدا از سیره زندگی ، حوادث ووقایع زندگی ایشان سخن به میان می آوریم. تا سبک زندگی این الگوی هزار و چهار صد ساله ماشیعیان به بهترین وجه به جهانیان معرفی گردد.
سه شنبه 91/01/29
قال امام هادی علیه السلام
الایمان ما وقرته القلوب و صدقته الاعمال و الاسلام ما جری به اللسان وحلت به المناکحه
ایمان آن است که دلها به ان گواهی دهد و اعمال آن را نشان دهد و تصدیق کند و اسلام همان است که بر زبان جاری شود و ازدواج بدان حلال گردد .( دلائل الامامه ص216)
سلام بر آن امام همامی که پیشتاز دانش و تقوا و کمال بود و وجودش مظهر فضایل اخلاقی و کمالات نفسانی و الگوی حق جویان و ستم ستیزان و از بهترین و برترین آفریدگان الهی .
در عبادت با چنان خضوع و خشوعی سر به سجده می گذاشت و نیمه های شب را آنقدر در رکوع و سجود خالی مینمود که بیننده به نحیر فرو می رفت ، پیوسته در سجود می فرمود : الهی مسئ قد ورد و فقیر قد قصد لا تخیب مسماه وارحمه وغفر له خطاه
بار الها ! گنه کاری بر تو وارد شده و تهی بر تو روی آورده تلاشش را بی نتیجه مگردان و او را مورد عنایت و رحمت خویش قرار ده و از لغزشش درگذر !
و این در حالی است که ابن قباد درباره آن امام می گوید : کان فقیها اماما متعبدا ، او پیشوایی دانا و عابد بود . کرم و سخاوت و علم و دانش ان عزیز والا مقام زبان زد عام و خاص بود و زیارت معروف جامعه کبیره که حضرت آن را به یکی از شیعیان مخلص خود تعلیم داد آنچنان که از نظر محتوا عمیق و از جهت فصاحت و بلاغت فصیح است که همه ادبا و فصحا و عالمان آن زمان را انگشت به دهان گذارده و در این زیارت علاوه بر معرفی جایگاه و ابعاد وجودی معصومین علیه السلام در نظام آفرینش و نقش آنها در به کمال رساندن استعدادها توسط آن بزرگواران پرده از اسرار نهفته امامت برداشته است .
نسبت بین حجاب و عفت
دوشنبه 90/07/18
هرچه حجاب و پوشش ظاهری بیشتر باشد ، این نوع حجاب در تقویت و پرورش روحیه ی باطنی و درونی عفت فتاثیر بیشتری دارد ؛ و بالعکس هر چه عفت درونی و باطنی بیشتر باشد باعث حجاب و پوشش ظاهری بیشتر و بهتر در مواجهه با نا محرم می گردد.
اخلاق زندگی ص 160- حسن خداوردی
زنان برگزیده جهان
یکشنبه 90/06/27
در امّتهاى گذشته و نيز امّت اسلام زنان بزرگى بودهاند كه از شخصيت والايى برخوردار بوده و در مدارج عالى علم، فضل و كمال قرار داشتهاند. در بين آنان نام چهار زن از درخشندگى خاصى برخوردار است.
آنان به درجه بالايى رسيده و گوى سبقت را از ديگران ربوده اند. اين چهار زن كه زنان برگزيده جهان هستند عبارتند از:
فاطمه زهرا عليها السلام و مادرش خديجه دختر خويلد همسر رسول خدا صلى الله عليه و آله، مريم دختر عمران مادر حضرت عيسى عليه السلام و آسيه دختر مزاحم.
روايتهاى متعددى درباره فضيلت اين چهار بانو وارد شده و آنان را به عنوان بافضيلت ترين زنان جهان و برترين زنان بهشت معرفى كرده است.
رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود:
شريفترين زنان جهان، مريم دختر عمران، خديجه دختر خويلد، فاطمه دختر محمد صلى الله عليه و آله و آسيه زن فرعون مىباشند.
همچنين آن حضرت در حديث ديگرى فرمود:
از زنان، هيچ كس جز چهار زن به كمال (عبوديت) نرسيد: آسيه دختر مزاحم، مريمدختر عمران، خديجه دختر خويلد و فاطمه دختر محمد صلى الله عليه و آله. «المیزن ج3ص214»
زن در اسلام
یکشنبه 90/06/27
اسلام كه آخرين دين آسمانى است، مقام و موقعيت انسانى زن را به او برگردانيد و زمينه رشد و تعالى او را فراهم كرد. قرآن زن و مرد را بطور يكسان مورد خطاب قرار داده، خود را چنين معرفى مى كند: اين كتابى است كه هيچ شك و شبههاى در آن نيست و هدايت است براى با تقوايان. «ترجمه آیه دوم سوره بقره »
با تقوايان، زنان و مردانى هستند كه با گوش جان سپردن به قرآن و عمل به احكام آن، به رستگارى مىرسند.
آيات شريفه زير تصريح مىكند كه زن و مرد از نظر كرامت و حرمت يكسانند.
«وَ مَنْ يَعْمَلْ مِنَ الصَّالِحاتِ مِنْ ذَكَرٍ اوْ انْثى وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَاولئِكَ يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ» «نسا/134»
هر كس، چه مرد و چه زن، از اعمال صالح انجام دهد و ايمان داشته باشد به بهشت داخل مىشود.
«مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَكَرٍ اوْ انْثى وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَيوةً طَيِّبَةً» «نحل /97»
هر كس، چه زن و چه مرد، عمل صالح انجام دهد در حالى كه ايمان داشته باشد، او را به حيات پاكيزه زنده گردانيم.
«انّى لا اضيعُ عَمَلَ عامِلٍ مِنْكُمْ مِنْ ذَكَرٍ اوْ انْثى» «آل عمران /195»
من اجر هيچ يك از عمل كنندگان شما را، زن يا مرد، ضايع نمىكنم.
«انَّ الْمُسْلِمينَ وَ الْمُسْلِماتِ وَ الْمُؤْمِنينَ وَالْمُؤْمِناتِ وَ الْقانِتينَ وَ الْقانِتاتِ وَالصَّادِقينَ وَالصَّادِقاتِ وَ الصَّابِرينَ وَ الصَّابِراتِ وَ الْخاشِعينَ وَ الْخاشِعاتِ وَ الْمُتَصَدِّقينَ وَ الْمُتَصَدِّقاتِ وَ الصَّائِمينَ وَ الصَّائِماتِ وَ الْحافِظينَ فُرُوجَهُمْ وَ الْحافِظاتِ وَ الذَّاكِرينَ اللَّهَ كَثيراً وَ الذَّاكِراتِ اعَدَّ اللَّهُ لَهُمْ مَغْفِرَةً وَ اجْراً عَظيماً» «اعراف /35»
بدرستى كه مردان و زنان مسلمان، مردان و زنان مؤمن، مردان و زنان مطيع و خاضع، مردان و زنان صادق، مردان و زنان صابر، مردان و زنان خاشع، مردان و زنان صدقه دهنده و زكات دهنده، مردان و زنان روزه گير، مردان و زنان حافظ عفت و پاكدامنى و مردان و زنان زياد ياد خدا كننده، خداوند برايشان آمرزش و اجر عظيم آماده كرده است.
علامه طباطبايى در مورد آيه 124 سوره نساء مىنويسد:
خدا مى فرمايد «زن و مرد» و با اين بيان، برخلاف هنديان و مصريان و يهود و نصارا و عرب قديم، حكم (جزاى اخروى و نعمت بهشت) را شامل مرد و زن كرده و هيچ فرقى نگذاشته است. اهل ملل و نحل قديم، هر دسته اى درباره زن عقيدهاى داشتند.
مردم هند و مصر و ساير بتپرستان خيال مى كردند زن عمل ندارد و بر كارهاى نيك زن هيچگونه ثوابى مترتب نيست. از عقيده يهود و نصارا چنين برمى آيد كه كرامت و عزت را مخصوص مرد مىدانستند و درباره زنان معتقد بودند كه نزد خدا ذليل و در خلقت ناقص و از نظر اجر و ثواب خاسر و زيانكارند. اعراب هم درباره زنان از همين عقايد تجاوز نمىكردند. خدا با گفتن جمله «مِنْ ذَكَرٍ اوْانْثى» بين زن و مرد (از نظر جزا و عمل) مساوات برقرار كرده است. «المیزان ج5ص113»
زن در مسائل اجتماعى، سياسى و اقتصادى همانند مرد حق شركت و فعاليت دارد واگر در بعضى از احكام تفاوتى مشاهده مى شود، به تناسب خلقت زن و مرد است كه در جاى خود بحث شده است.
در پايان، توجه شما رابه جملاتى چند ازمفسّر اسلام ناب محمدى، بنيانگذار جمهورى اسلامى حضرت امام خمينى قدس سره در مورد شخصيت و نقش زن مسلمان جلب مىكنيم:
اسلام زن را مثل مرد در همه شؤون، همان طورى كه مرد در همه شؤون دخالت دارد، دخالت مىدهد. اسلام زنها را از آن چيزهايى كه در جاهليت بود، نجات داده است. آن قدر كه اسلام به زن خدمت كرده است، خدا مى داند به مرد خدمت نكرده. شما نمىدانيد كه درجاهليت زن چه بوده است و دراسلام چه شده.
اسلام آنان را با مردان مساوى كرد
قرآن كريم، انسان ساز است و زنان نيز انسان ساز. زن مربّى جامعه است.
زنان نبايد به صورت يك وسيله شهوى جهت تبليغ كالاها در آيند. زنها در صدر اسلام در ميدانها مىرفتند. در جنگهاى اسلامى زنها مى رفتند در ميدانها براىپرستارى زخمىها، زنها در محفظه بمانند؟ كى چنين چيزى را گفته است؟ «برگرفته از زن از دیدگاه امام خمینی ره »
زن در جامعه عرب جاهلی
یکشنبه 90/06/27
زن در جامعه عرب جاهلى مانند ديگر جوامع، ازمنزلتى برخوردار نبود. غالباً از بيم قحطى، ترس از آلودگى و يا اسير شدن در جنگها، دختران خود را روز اول تولد، زنده به گور مىكردند.
زن، از هرگونه حقوق اجتماعى و فردى حتى از حق ارث، محروم بود.
مردان عرب، زن را در رديف حيوانات و اشيا قرار داده و آنان را جزيى از دارايى زندگى خود محسوب مىكردند. نظام ازدواج بدون هيچ اساسى دستخوش ميل و اراده مردان بود و حد و مرزى براى تعداد همسران، قائل نبودند. به خاطر شانه خالى كردن از پرداخت مهريه، زنان را اذيّت مى كردند و چنانچه زنى خلافى انجام مى داد، مهر او از بين مى رفت.
ازدواج با مادر، در صورت طلاق، يا مرگ پدر، اشكالى نداشت. يكى از ازدواجهاى مشهور «نكاح شغار» بود. در اين نكاح، ولىِّ دختر، او را به ازدواج كسى در مى آورد و مهر او را نكاح زنى كه تحت ولايت فرد مقابل بود براى خود- قرار مى داد؛ به قسمى كه هر يك از زنها، صداق ديگرى بود مانند عوض كردن حيوانى با حيوان ديگر.
چهره زن در ایینه اسلام و قران - مرتضی فهیم کرمانی ص 10
بزرگ زنان اسلام
یکشنبه 90/06/27
زن در جوامع اوليّه
زن در جوامع اوّليه انسانى منزلتى نداشت و با او مانند بردگان رفتار مى شد. زن از نظر آنان، حيوانى بود كه مى توانست روزانه ساعات زيادى به انجام كارهاى دشوار بپردازد. زن همانند غلام و كنيز، خريد و فروش مى شد و هنگام وفات شوهر، در رديف ديگر اموال او به ارث گرفته مى شد. در بعضى از مناطق، زن را خفه مى كردند و همراه شوهر در گور مى گذاشتند و يا از او مى خواستند كه خود را بكشد تا در حيات آن جهان به خدمت شوهر درآيد. مرد خانواده حق داشت با زن و فرزند خود، هر طور كه مىخواهد رفتار كند؛ آنان را بفروشد يا كرايه دهد؛ حتّى در دوره مادر سالارى نيز زن، مطيع و فرمانبُردار مرد بود. «تاریخ تمدن ویل دورانت ج 1 ص 48 - ترجمه احمد آرام »
باگذشت زمان، گرچه آداب و رسوم تفاوت كرد، ولى منزلت زن به همان پستى باقى بود، حتى در كشور متمدّنى مثل ايران قبل از اسلام، در دوره هاى مختلف، زن داراى قدر و مرتبهاى نبوده است. البته ناگفته نماند كه در طول زمان، موارد استثنايى نيز به چشم مى خورد. به طور مثال دربعضى كشورها، در دوره اى خاص زنى به حكومت رسيده است ولى در همان زمان، غالب زنان آن جامعه گرفتار همين وضع فلاكت بار بودهاند.
«ژوستن» مورّخ سده دوّم ميلادى مى نويسد:
به دنبال حكومت امپراتورى هخامنشى وتسلّط اشكانيان، زنان وضع بهترى از گذشته نداشتند. با آغاز استيلاى ساسانيان، زنان بازيچه لهو ولعب و محفل گرم كن بزرگان و گردانندگان حكومتى شدند و تعدّد زوجات وتشكيل حرمسرا معمول گرديد و حقّ مالكيت و حقوق اقتصادى به زنان داده نمىشد. «زن در ایینه تاریخ - علی اکبر علیوقی ص 73»
در امپراتورى ساسانى، زن بنابر قوانين جارى، داراى شخصيّت حقوقى نبود و به جاى آنكه جُزو اشخاص به حساب آيد، در رديف اشيا قرار داشت. «زن از دیدگاه اسلام - علی ربانی ص 31»
در اين دوره تعدّد زوجات، جارى و معمول بود و محدود به حدى و شرطى ازقبيل عدالت وتساوى حقوق زنان نبود.
«كريستن سن» مىگويد:
يكى از زنان، «سوگلى» بود و بقيّه، عنوان «چاكرزن» داشتند … شوهر، بر اموال زن ولايت داشت و زن، بدون اذن شوهر، حق تصرف در اموالش رانداشت.
زنى كه شوهر خود را از دست مى داد، و فرزند پسرى از شوهرش نداشت، بايستى با نزديك ترين مرد بى زن خانواده، ازدواج كند. «زن در ایینه تاریخ ص 74»
ازدواج با محارم، سنّتى رايج بود. بنا به گفته «يعقوبى» ايرانيان بامادران، خواهران و دختران خود ازدواج مى كردند و اين كار را نوعى صله رحم و عبادت مىدانستند. «خدمات متقابل اسلام و ایران ج 1 ص 288»
شيوههاى رفتارى كاهش عصبانيت
دوشنبه 90/06/21
هشدار: بيان پرخاشگرانه مىتواند به روابط آسيبى دائمى وارد كند.
يك نشانه بزرگ توقف براى خود تصور كنيد. قبل از حمله به فرد يا صحبت كردن از روى عصبانيت به عواقب آن فكر كنيد. سعى كنيد همدردى كنيد. بهترين منظورهاى طرف مقابل را در نظر بگيريد. خونسرد و سياستمدار باشيد.
- جرأتورز باشيد- در جستجوى راهى براى برنده شدن باشيد.
اگر از دست فردى عصبانى هستيد، روى بالاترين هدف خود در زندگى تمركز كنيد يعنى افزودن خوشحالى خود و ديگران. انتخاب كردن عشق و خوشحالى حتى زمانى كه احساس عصبانيت مىكنيد باعث قوىتر شدن نفس برتر شما مىشود.
- روى به خود عشق ورزيدن، تمركز كنيد. به عمق و درون خود برويد و قسمتى از خود برترتان را كه بىقيد و شرط به ديگران عشق مىورزد، پيدا كنيد. روى احساس عشق و هدف و نيز جستجو و يافتن راه براى برنده شدن متمركز شويد. سعى كنيد همانگونه كه زاويه ديد خود را در نظر مىگيريد، زاويه ديد ديگران را نيز درك كنيد. اگر در يافتن راه براى برنده شدن در موارد زير موفق شويد، اين موفقيت سه برابر خواهد بود.
1. برآوردن نيازهاى اوليه خودتان؛
2. از بين بردن عصبانيت مخرب نسبت به ديگران؛
3. وادار كردن ديگران به نزديك شدن به شما (فائق آمدن بر آنها). بهترين راه براى از بين بردن عداوت يك دشمن اينست كه با او دوست شويد.
- اگر فردى بسيار غمگين شده است، كمى درنگ كنيد.
هنگامى كه در وضعيت بغرنجى قرار داريد، عواطف خود را بازبينى كنيد. اگر مىبينيد داريد كمكم عصبانى و نگران مىشويد يا احساس گناه مىكنيد، كمى به خود استراحت بدهيد. استراحت يا مكث كردن به اين معناست كه هر دوى شما صحبتكردن را متوقف كنيد و يا اينكه مدتى از هم دور باشيد تا بتوانيد فكر كنيد، خونسردى خود را بدست آوريد و دوباره بر خود مسلط شويد. حتى اگر اين مكثها و درنگها فقط براى چند دقيقه باشد، باز هم مؤثر هستند. از اين موقعيّت (مكثها) استفاده كنيد و مشخص نماييد كه چه مىخواهيد و چگونه مىتوانيد با ديگران برخورد كنيد.
- به همين ترتيب اگر مشاهده كرديد طرف مقابل شما خيلى ناراحت شده و برخورد سازندهاى باشرايط پيش آمده ندارد، يك وقفه و استراحت براى خود تعيين كنيد. مىتوانيد حرفهايى را كه در بالا گفته شد، تكرار كنيد يا بگوئيد: «به نظر مىآيد هر دوى ما ناراحت شدهايم، اگر نمىتوانيد بحث را با خونسردى ادامه دهيد، بايد كمى استراحت كنيد».
- راههاى سازندهاى براى آزادكردن انرژى خود و برانگيختگى پيدا كنيد. حتما تا به حال عباراتى مانند «عصبانيت خود را بيرون بريز» را شنيدهايد. فرويد از مدل زودپز كه در صورت تخليه نشدن انرژى، خواهد تركيد، استفاده كرده است. اين آنالوژى تا حدودى دقيق و درست است.
عصبانيت باعث بالا رفتن سطح انرژى و برانگيختگى مىشود. انجام فعاليتهاى انرژىزا، باعث آزادشدن انرژى مىشود. تحقيقات اين نظريه را تأييد كردهاند كه عصبانيت به برانگيختگى و انرژى بالا ختم مىشود و مىتواند ساعتها يا حتى بيشتر به طول بيانجامد. در طول اين مدت، ما مىخواهيم عصبانيت خود را تجديد كنيم. فعاليتهاى انرژىبر از اين انرژى استفاده مىكنند و برانگيختگى بيش از حد را خنثى مىكنند. بنابراين علاوه بر متدهاى داخلى كاهش عصبانيت، مىتوان با انجام فعاليتهاى انرژى بر عصبانيت را كم اثر نمود:
ورزش كنيد. پيادهروى كنيد، بدويد، فعاليت جسمانى و كار بدنى داشته باشيد.
- عصبانيت خود را به صورت سازنده بيان كنيد نه مخرب.
بسيارى از افراد در استفاده از مدل فرويد اغراق مىكنند. آنها معتقدند براى رهايى از عصبانيت بايد پرخاشگرى خود را با انجام كارهاى مضرمخرب براى ديگران و اشياء [مثلًا پرت كردن و شكستن اشياء] نشان دهند. بسيارى از افراد، حتى روانكاوها معتقدند بيان پرخاشگرى تنها راهى است كه مىتوانيم براى «رها شدن از عصبانيت» اتخاذ كنيم. ما بايد آن را روى فرد يا شيئى ديگر اعمال كنيم. تحقيقات نشان داده است، اين نظريه درست نيست.
هزار و یک نکته ص 28 – پژوهشکده تحقیقات اسلامی – مجموعه زمزم
اقتدا به خوبان و اولياى الهى
دوشنبه 90/06/21
انتخاب الگو و الگوپذيرى، از مباحث اساسى در روانشناسىو تعليم و تربيت است.
انسان همواره در پى اسوهاى است تا دل به او بندد و در راه و روش او گام بردارد.
تأثيرپذيرى عميق انسان از اسوهها و الگوها، امرى مسلّم است.
در عبارت زير، امام سجاد (ع) اين نكته ظريف انسانشناسى را به شيوهاى زيبا بيان نموده است:
خدايا! از تو، ترسِ عبادت كنندگان تو را، و پرستشِ فروتنان تو را و يقينِ توكل كنندگان بر تو را، و توكل مؤمنان به تو را مىخواهم.
خداوندا! رغبت مرا در درخواست خويش مانند رغبت دوستان خودگردان و بيم مرا هم مانند آنان قرار ده و مرا در تحصيل خشنودى خود به كار گير، چنان كه هيچ عملى از دين تو را از ترس ترك نكنم.
صحیفه سجادیه دعای 54
عقده محبت
چهارشنبه 90/05/26
كمبود محبت
از ديگر نيازهاى اساسى انسان نيازهاى عاطفى است. بسيارى از اختلالات و نارسايىهاى شخصيتى، خلقى و رفتارى در بى توجهى به اين نياز اساسى و كمبود آن ريشه دارد، كه به عنوان يكى از آسيبهاى جدى خانواده مورد توجه آسيب شناسان قرار گرفته است و ما به اختصار به بررسى آن مىپردازيم:
همه انسانها نيازمند محبت، عاطفه و توجه ديگرانند و همچنين نيازمندند كه براى پرورش كمالات انسانى در خود، به ديگران محبّت كنند و ديگران را از عاطفه و توجه خويش بهرهمند سازند. البته در بعضى شرايط و نسبت به برخى افراد اين نياز به صورت شديدترى مطرح است و ارضاى آن در اين شرايط به اين افراد مستلزم توجه و تأكيد بيشترى است.
بيماران، ايتام، كهن سالان، كودكان، فقرا و ناتوانان و كسانى كه از مايههاى عاطفى بيشترى برخوردارند، مثل هنرمندان و زنان و كسانى كه به علت سختى شرايطى كه در آن واقع شدهاند عواطفشان جريحهدار شده، نياز به توجه عاطفى بيشترى دارند. اسلام نيز به عنوان دينى جامع به اين نياز اساسى توجه كافى مبذول داشته است و تربيت انسانهايى حساس نسبت به نيازهاى عاطفى ديگران را وجهه همّت خويش قرار داده و از طرق مختلف ايجاد نگرش صحيح به مسئله ترغيب آنان و نيز ارائه الگوهاى عملى كوشيده است براى برآوردن اين نياز اساسى بسترهاى مناسب را فراهم آورد. «1»
پيامبر اعظم (ص) درباره محبت به همسر و فرزندان مىفرمايد: «اين سخن مرد كه به همسرش بگويد: واقعاً تو را دوست دارم هرگز از دل زن بيرون نمىرود.» «2»
و نيز مىفرمايد:
كسى كه وارد بازار شود و هديهاى براى خانواده خود بخرد … بايد به دختران قبل از پسران هديه بدهد، زيرا كسى كه دخترش را شاد كند مانند اين است كه بندهاى از فرزندان اسماعيل را آزاد كرده است. «3»
و امام صادق (ع) در اين باره مىفرمايد:
«همانا بهترين شما كسى است كه براى همسرش بهتر است.» «4» و يا «همسرانتان را دوست بداريد.» «5»
به هر حال در منابع اسلامى موارد بسيارى وجود دارد كه به طور مستقيم و غير مستقيم ما را نسبت به آسيبهاى عاطفى به ويژه در خانواده توجه داده است و رسيدگى و محبت به عموم افرادى كه نيازمند به محبت هستند، به ويژه اعضاى خانواده را توصيه كرده است.
عيادت بيماران، توجه به سالمندان، دستگيرى مستمندان، اكرام يتيمان و … از جمله مواردى هستند كه درباره آنها تأكيد بسيار شده است.
صفحات: 1· 2
انقطاع فرهنگی بین خاواده و نسل نو
چهارشنبه 90/05/26
تعارضات فرهنگى
عدم كارايى در انتقال فرهنگ از برخى نهادهاى فرهنگى، مىتواند منجر به انقطاع فرهنگى،شكاف نسلها، بىتوجهى و هتك حرمت به ارزشها شود و آنچه در اين ميان از همه نگران كنندهتر است، امكان پديد آمدن و شكلگيرى تباين، تعارض و دوگانگى ميان فرهنگ رسمى و غير رسمى جامعه است.
بديهى است كه اگر به هر دليلى در روابط فرزندان و والدين شاهد اين تباين و دوگانگى باشيم، جلوههاى رفتارى حاصل از اين دو گانگى فرهنگى كه خود را در قالب دورويى، نفاق، چاپلوسى، تملق، رفتارهاى دو گانه و … ظاهر خواهد ساخت، زمينههاى تربيتى ناخوشايندى را فراهم مىسازد كه مؤثرترين و نافذترين ابزارها و شيوههاى تربيتى نيز در مواجهه با آنها كارايى خود را از دست خواهد داد.
از سوى ديگر امروزه در بسيارى از نقاط جهان، جوانان عليه فرهنگ سنتى خود در حال شورشاند و با پوشيدن لباسهاى عجيب و غريب و پرداختن به موسيقىهاى خاص مشكلاتى را در خانوادهها به وجود مىآورند و به دنبال وقوع انقلاب ارتباطات و فناورىهاى جديد آنها به شدت تأثير پذيرفته، ارزشهاى جديدى را درك مىكنند. در عين حال ارزشهاى سنتى و هنجارهاى قديمى در صورتى كه نتواند با ابزارها و روشهاى جديد و عقلانى به نسل جديد انتقال پيدا كند، كارايى خود را از دست خواهد داد و تضاد و تعارض بين نسلها و كشمكشهاى فرهنگى بين اعضاى خانوادهها رخ خواهد داد. و اين مسئله هنگامى كه افراد راههاى معقول را در پيش نگرفته و نتوانند احساسات خويش را كنترل نمايند، شديدتر خواهد شد و تعارضات، خشونتها، شورشها و عصيانگرى هايى را در بر خواهد داشت.
بر همين اساس است كه آشنايى والدين با شيوهها و تكنيكهاى جديد ارتباطى و تربيتى ضرورت مىيابد. زيرا كه با پيشرفت فنآورى و انفجار اطلاعات، شيوههاى قديمى روز به روز كارايى خود را بيشتر از دست داده و منسوخ خواهند شد.
فاصله فرهنگى
مطالعات انجام شده نشان مىدهد كه نظام ارزشهاى والدين و فرزندان در حال تغيير است، و به زودى در نظام ارزشى والدين و فرزندان تفاوتهايى حاصل مىگردد.
امروزه تغيير در اين نظام ارزشى، شيوههاى رفتارى و زمينههاى فرهنگى ظهور فاصله فرهنگى بين نسلها را بيش از زمان ديگرى در بسيارى از جوامع و خانوادهها امكانپذيرساخته است، عوامل مختلف مادى و پيشرفتهاى جديد صنعتى و فنّاورىهاى ارتباطى و رايانهاى بروز اين پديدار را شدت بخشيده است كه در ميان اعضاى خانواده نوجوانان و جوانان گروههاى سنى تا 24 ساله به عنوان قشرهاى اثرپذير بيش از سايرين در معرض اين تغييرات قرار دارند. در صورت بىتوجهى والدين و عدم برخورد مناسب اين تغييرات مىتواند به عنوان يك آسيب جدى خانواده را مورد تهديد قرار دهد.
در مطالعهاى كه درباره مقايسه نظام ارزشهاى پسران و پدران و عوامل مؤثر بر آن انجام شده است، فاصله ارزشهاى علمى پسران نسبت به پدران 1/ 2 درصد افزايش نشان مىدهد، فاصله ارزشهاى هنرى نزد پسران به ميزان 6/ 6 درصد نسبت به پدران افزايش نشان مىدهد. اين فاصله در مورد ارزشهاى مذهبى از اين مقدار بيشتر است؛ يعنى فاصله ارزشهاى مذهبى براى پدران به ميزان 45/ 5 درصد نسبت به پسران افزايش نشان مىدهد. بر اساس نتايج فوق مىتوان ادعا كرد: اول اينكه در اغلب گرايشهاى ارزشى بين پدران و پسران فاصله ايجاد شده است. دوم: اين گرايشها در زمينه ارزشهاى مذهبى و اجتماعى در نزد نسل موجود (پسران) كاهش و در زمينه ارزشهاى هنرى، سياسى، علمى و اقتصادى افزايش نشان مىدهد. و معلوم مىشود آنچه در نظام ارزشى پسران به عنوان واقعيت غايى محسوب مىشود، ارزشهاى اقتصادى و علمى است، در حالى كه نزد پدران ارزشهاى اجتماعى و مذهبى واقعيت غايى دارند و اين فاصله فرهنگى مىتواند در خانواده يك آسيب جدى تلقى شود كه تلاش پدران و مادران را براى مبارزه با آن مىطلبد.
راههاى پيشگيرى و درمان آسيبهاى فرهنگى
- ارائه الگوهاى مناسب و مطابق با ارزشها و باورهاى دينى و اعتقادى در قالب قابل قبول به جوانان و نوجوانان؛
- ايجاد ارتباطات دوستانه و عميق و ابراز محبّت با همه اعضاى خانواده؛
- بازنگرى در شيوههاى برخورد با مسائل جوانان و نوجوانان و درك مسائل و مشكلات آنان؛
- شناخت دقيق و عميق نسبت به ويژگىها، نيازها و روحيات جوانان و نوجوانان؛
- ايجاد شرايط مطلوب براى درك متقابل والدين و نوجوانان و جوانان؛
- آشنايى والدين با تكنيكهاى جديد و كاربرد تكنولوژى روز مانند كامپيوتر، اينترنت و ….
1- علی رضا عصاره - آسیب های ناشی از تحولات خانواده ص668
دوستیهای نامتعارف
چهارشنبه 90/05/26
انسان موجودى اجتماعى و مدنى الطبع است و تأمين نيازهاى او در زندگى اجتماعى او امكانپذير است. همين امر نيز برقرارى دوستىها، ارتباطات و مناسبات جمعى را ضرورت مىبخشد.
ضربالمثل معروفى است كه: «هزار دوست كم است، يك دشمن زياد» و امام على (ع) نداشتن دوست را باعث تنهايى و غربت، «1» وجود دوست را از نعمتهاى بزرگ الهى معرفى مىكند. «2» به همين دليل برقرارى ارتباطات مؤثر و دوستىهاى متعارف مىتواند عامل رشد و ترقى همه جانبه افراد محسوب گردد همانطور كه به همان اندازه در صورت خارج شدن از حدود متعارف موجب هلاكت و نابودى فرد و خانواده است. و به عنوان يكى از آسيبهاى اساسى خانواده تلقى مىگردد.
امروزه با توجه به شكل و ساختار زندگى خانواده، نظارت بر دوستىها توسط اعضاى خانواده به شدت كاهش يافته است. فاصله گرفتن فرزندان از حيطه نظارت خانواده از يك سو، وجود مشكلات و مسائل جنسى، اجتماعى و اقتصادى براى اعضاى خانواده از سوى ديگر، افراد و اعضاى خانواده را به ويژه در شهرهاى بزرگتر در معرض دوستىهاى غير متعارف و خارج از مدار منطق و سلامت اجتماعى قرار داده است. اين نوع دوستىها به خصوص در بين دختران و پسران جوان فراوانى بيشترى نشان مىدهد. شواهد و قرائن نشان مىدهد، آسيبهايى كه امروزه از طريق دوستىهاى غير متعارف متوجه اعضاى خانوادهها مىگردد در دو جهت والدين و فرزندان قابل توجه است:
الف. والدين: برخى برخوردها و اختلافات خانوادگى در نتيجه رفيق بازى و رفت و آمدهاى نامتعارف زن و مرد است كه ممكن است از دو جهت آسيبهايى به خانواده وارد سازد:
اوّل اينكه موجب صرف بخش قابل توجهى از درآمد و اقتصاد خانواده براى خوشگذرانى با دوستان ناباب گشته و خانواده را دچار تنگنا و فقر و پريشانى نمايد.
دوم: صرف بخش زيادى از وقت مفيد زن يا مرد با دوستان و رفيق بازىها و لهو و لعب و سبب رنجش خاطر خانواده گردد.
به هر حال رفيق بازىهاى خارج از حد متعارف از ناحيه هر كدام از زن و مرد كه باشد مىتواند باعث از بين رفتن حقوق ديگر اعضاى خانواده و در نتيجه اختلافات و درگيريهاى خانوادگى و تلخكامى زندگى گردد. «3»
ب. فرزندان: تحقيقات انجام شده نشان مىدهد، آسيب هايى كه امروزه از طريق دوستىهاى غير متعارف متوجه فرزندان، به ويژه نوجوانان و جوانان مىگردد. منجر به بزهكارى در زمينههاى مختلف به خصوص فرار از خانواده (كه بيشتر هم شامل دختران مىشود رو به فزونى است) مىگردد. و توجه جدى خانوادهها را براى مبارزه با اين آسيب فرهنگى مىطلبد.
پژوهشگران و محققين مهمترين عوامل گرايش فرزندان به دوستان ناباب و فرار از خانه را به شرح زير بيان كردهاند:
- فقدان عاطفه و محبت در كانون خانوادهها و ناهماهنگى والدين با يكديگر؛
- محبت كاذب و تأمين خواستههاى جوانان توسط دوستان نامناسب؛
- عدم برقرارى ارتباط صحيح والدين با فرزندان؛
- فراهم نكردن زمينه تربيت صحيح و رها كردن فرزندان؛
- ناآگاهى، عقب ماندگى و ضعف شخصيتى فرزندان و والدين؛
- عدم شناخت روحيات فرزندان توسط والدين؛
- عدم نظارت كامل خانواده بر روابط اجتماعى دختران خود؛
- وجود فقر فرهنگى مانع شناخت رفتارهاى فرزندان؛
- از بين رفتن حرمت و قبح بسيارى از مسائل در برخى خانوادهها؛
- ضعف فرهنگى و انحطاط بنيانهاى خانوادگى و اجتماعى.
نتايج تحقيقات ديگرى كه در سال 1382 در بين برخى دانشآموزان انجام شده است، «4» نشان مىدهد سيگار، الكل و مواد مخدر به ترتيب بيشترين آمار مصرف را در بين دانشآموزان به خود اختصاص دادهاند.
در اين زمينه 3/ 5 درصد دانشآموزان حداقل يك بار تجربه مصرف سيگار، 5/ 0 درصد تجربه مصرف حداقل يك بار مواد مخدر و 1/ 2 درصد تجربه مصرف حداقل يك بار الكل را داشتهاند. به گفته مدير كل دفتر پيشگيرى از آسيبهاى اجتماعى آموزش و پرورش، 7/ 18 درصد دانشآموزان در معرض مصرف سيگار، 6/ 4 تا حدود زيادى در معرض مصرف سيگار، 3/ 13 درصد در معرض خطر مصرف مواد مخدر و 8/ 15 درصد در معرض مصرف الكل هستند.
بر اساس اين تحقيقات، خانواده، مدرسه، همسالان، محله و محيط زندگى، احساس خودباورى، اعتقادات مذهبى و دينى و پايبندى به آنها از عوامل مهم مصرف در بين دانشآموزان ذكر شده است كه در اين ميان تأثير دوستان و همسالان ناباب و خانواده و كنترل آن از اهميت بيشترى برخوردار بوده است.
قرآن و روايات ما نيز مملو از هشدار درباره برقرارى دوستىهاى نامتعارف شده است.
داستان فرزند حضرت نوح (ع) يكى از آن نمونهها است كه در قرآن كريم به آن اشاره شده است، همچنين روايات متعددى در اين زمينه وارد شده است كه در اينجا از بيان آنها خوددارى مىنماييم. به هر حال والدين وظيفه دارند علاوه بر توجه جدى به اين آسيب خانوادگى درباره خود، فرزندان را نيز به گونهاى تربيت كنند كه از گزينش دوستان ناباب خوددارى نمايند و آبرو، جان، مال و ايمان خانواده را در مقابله با اين آسيب جدى حفظ كنند.
1- نهج البلاغه /1115
2-غررالحکم /724
3-آسیب های خانواده و راه حل های آن - حیدر مظفری - مجموعه مقالات همایش ص 80
4- علی رضا عصاره - آسیب های ناشی از تحولات خانواده
تغییر در الگو پذیری اعضای خانواده
چهارشنبه 90/05/26
از شيوههاى مؤثر يادگيرى، مشاهده الگوى رفتارى است. در اين حالت فرد با توجه به نمونه رفتارى مناسب و به ياد سپارى آن، در موقع مناسب آن را به اجرا در مىآورد.
اين نوع يادگيرى بخش عمدهاى از آموزههاى انسان را در بر مىگيرد. از عوامل مؤثر در اين يادگيرى آن است كه الگو، نزد ياد گيرنده از وجاهت و اعتبار، قوت، لياقت و صميميت برخوردار باشد. به علاوه، الگوهايى كه به موفقيت و كارآمدى مشهورند، بيشتر در معرض توجهاند.
اولياى دين مقدس اسلام نيز به اين دو اصل يعنى اهميّت پيروى از يك الگوى شخصيتى و رفتارى و اعتبار و وجاهت آن توجه دارند و بر همين اساس مردم را به پيروى از الگوهاى مناسب دعوت مىكنند.
حضرت ابراهيم (ع)، «1» پيامبر اسلام (ص) «2» و خانواده بزرگوار آن حضرت به عنوان بهترين اسوه و الگو، براى همانند سازى و داراى ويژگىهاى شخصيتى و رفتارى به دور از هرگونه ناهنجارى رفتارى و شخصيتى و اخلاقى هستند كه در قرآن معرفى شدهاند.
حضرت على (ع) در اين باره مىفرمايد:
مردم! به اهل بيت پيامبرتان بنگريد. از آن سو كه گام بر مىدارند برويد، قدم جاى قدمشان بگذاريد. آنها هرگز شما را از راه هدايت بيرون نمىبرند و به پستى و هلاكت باز نمىگردانند. «3»
امروزه با توجه به تغيير در نظام ارزشى والدين در مقايسه با فرزندان و در نتيجه كاهش پايبندى اعضاى خانواده به نظام ارزشى مورد احترام- كه مىتواند علل و عوامل متعدد و مختلفى داشته باشد در الگوپذيرى نوجوانان و جوانان از نظام خانوادگى تغييرات محسوسى حاصل آمده است. اين امر آسيب هايى را متوجه خانوادهها مىنمايد، كه مهمترين آنها تبعيت از رفتارها و منشهايى است كه گروه دوستان به دليل بهرهگيرى از فرهنگهاى وارداتى كسب و بدان عمل مىنمايند.
عدم پايبندى به ارزشهاى فرهنگى مورد احترام اعتقادى و ملّى، فرزندان را به گونهاى مرعوب ارزشهاى وارداتى مهاجم خواهد كرد كه آنها بدون هيچ گونه مقاومتى و گاهى با يك خود باختگى فرهنگى در مقابل چنين ارزشهايى كه در تعارض آشكار با فرهنگ دينى و ملى است تسليم مىشوند و اين امر به آسيب پذيرىهاى متفاوت آنان در ابعاد فرهنگى- اجتماعى و استحاله ارزشها و فرهنگ دينى منجر خواهد شد.
1- ممتحنه /4
2- احزاب /21
3- نهج البلاغه خطبه /97
راه کار
چهارشنبه 90/05/26
راه هاى پيشگيرى از آسيبهاى فرهنگى
- تعميق باورها و ارزشهاى دينى، اخلاقى و پايبندى به اجراى حدود و احكام الهى؛
- تقويت كنترل درونى و پرورش پاكدامنى و ايجاد مصونيت در برابر آسيبهاى فرهنگى از طريق ترويج و توسعه آموزشهاى دينى به صورت كاربردى؛
- اطلاع رسانى به موقع و همه جانبه نسبت به پيامدهاى منفى فردى، خانوادگى و اجتماعى آسيبهاى فرهنگى؛
- ايجاد ملكه تقوا و پرهيزگارى در خود به واسطه والدين به منظور ارائه الگوى عملى در خانواده.
- فراگيرى و كسب اطلاعات لازم از سوى والدين درباره آسيبهاى جديد فرهنگى خانوادهها و انتقال صحيح آنها به اعضاى خانواده؛
- توجه جدى والدين به آموزش فرزندان به ويژه تعليم قرآن، احكام دينى، ارزشهاى اسلامى و مهارتهاى زندگى.
آسیب هایی که خانواده را تهدید می کند
دوشنبه 90/05/24
( قسمت اول ) مدگرايى و چشم و همچشمى
تقليد فرهنگى خطر بسيار بزرگى است، اما اين حرف اشتباه نشود با اينكه بنده با مد و تنوع و تحول در روشهاى زندگى مخالفم، نه، مدگرايى و نوگرايى اگر افراطى و روى چشم و هم چشمى نباشد عيبى ندارد. لباس و رفتار و آرايش تغيير پيدا مىكند. مانعى هم ندارد، اما مواظب باشيد قبله نماى اين مدگرايى به سمت اروپا نباشد. اين بد است. مردم خودشان طراحى كنند و بسازند. (مقام معظم رهبرى)
امروزه در خانوادهها شاهد پديدهاى به نام «مد» هستيم كه جوانان ما را با ظاهرى به جامعه مىكشاند كه هيچ سنخيتى با فرهنگ، آداب و رسوم و مسائل اعتقادى ما ندارد.
اين آسيب در خانواده ها وقتى نگران كنندهتر و مخربتر مىشود كه برخى خانوادهها و والدين خود نيز در ترويج آن پيشتاز مىشوند و نوجوانان و جوانان خود را در گرايش هر چه به نام «مد» در جامعه نمود مىيابد تشويق مىكنند.
البته تنوع و تحول در ظاهر حق جوانان است امّا آنچه از بيانات مقام معظم رهبرى نيز استفاده مىشود اين است كه نبايد نياز به تحول و تنوع تبديل به مدگرايى افراطى و تقليد كوركورانه از مدلهاى كشورهاى غربى و اروپايى و ترويج فرهنگ مبتذل آنان گردد و در فرهنگ و ارزشهاى اسلامى و الهى رسوخ كرده و خانوادههاى ايرانى را دچار تزلزل و آسيب نمايد
مشورت در خانواده
سه شنبه 90/04/28
«مشورت» به عنوان يك اصل در خانوادهها لازم است كه حاكم باشد. اختلافات و ناسازگاريهايى كه در بعضى از خانوادهها پيش مىآيد اعم از مسائل معيشتى، رفت و آمدها، آداب و رسوم، مهمانىها، مراسم جشن و …. بهترين راه اين است كه زن و مرد و يا ساير اعضاى خانواده با هم مشورت و همفكرى صميمانه و همدلى داشته و خيرخواه يكديگر باشند، يكديگر را درك كنند و درباره دليلها و نظرات همديگر بينديشند، هوسها و خودخواهىها را كنار بگذارند و به حكم عقل گردن نهند، چرا كه از طريق مشورت و شوراست كه فكر بكرى بين تفكرات جوانه مىزند.
مشورت در خانواده سبب مىشود كه منازعات به حداقل برسد و يا در مواردى از بين برود و آرامش به زندگى برگردد و اين امر مىتواند كمك خوبى براى تدبير معيشت باشد.
ممكن است مشورت نكردن با ديگران ندامت و پشيمانى را به دنبال داشته باشد ولى بسيارى از اوقات، تصميمى را كه بر اساس مشاوره باشد چنين پيامدى ندارد.
امتيازات مشورت با خانواده فراوان است كه در اين ميان نبايد حتى نقش بچهها را ناديده و كوچك گرفت؛ چه بسا آنها ابعاد جديدى به اطلاعات و تصميمگيرىهاى شما خواهند افزود. «1»
فوايد مشورت
در فرهنگ دينى، نظر خواهى از ديگران، شراكت در عقول و آگاهى و بهرهمندى از انديشههاى مختلف تلقى شده است؛ چنان كه اميرمؤمنان على (ع) مىفرمايد:مَن شاوَرَ الرّجالَ شارَكَها فى عُقولِها. «2»
هر كه با مردمان رايزنى و مشورت كند در عقل آنان شريك شود.از اين رو طرفهاى مشورت خودشان را در آن فكر و تصميمى كه گرفته شده، شريك مىدانند و احساس نمىكنند كه چيزى بر آنها تحميل شده باشد. و نيز بعد از مشورت در صورت پيروزى و موفقيت، شخص مشورت كننده كمتر مورد حسادت واقع مىگردد؛ زيرا ديگران پيروزى وى را از خودشان مىدانند و معمولًا انسان نسبت به كارى كه خودش انجام داده، حسد نمىورزد، و نيز در صورت شكست، ملامت و شماتت و اعتراض بر او بسته است؛ زيرا كسى به نتيجه كار خودش اعتراض نمىكند. «3»
مشورت موجب شناخت از خطاها مىشود، آن گونه كه امام على (ع) مىفرمايد:مَنِ استَقبَلَ وُجوهَ الاراءِ عَرَفَ مَواقِعَ الخَطاء. «4»
هركه باآراء گوناگون روبروشود، نقاطاشتباه و خطاىهركار را خواهدشناخت.
بينش عقلانى اقتضا دارد كه انسان از ديگران نظر بخواهد. حضرت امير (ع) مىفرمايد: عاقل كسى است كه رأى خود را متهم كند (نادرست شمارد) و به هر چه نفسش در نظر او آراسته جلوه داد، اعتماد نكند. «5» و نيز در جاى ديگر فرمود:هرگاه انديشهات چيزى را نپذيرفت، و بر عقلت گران آمد، انديشه خردمندان را درياب كه [بدين سان] آنچه برايت ناشناخته است و نامعقول مىنمايد، روشن مىشود و انكارت از بين مىرود. «6»
بر اثر مشورت، انسان ارزش شخصيت افراد و ميزان دوستى و دشمنى آنها را با خود درك خواهد كرد و اين شناسايى راه را براى پيروزى او هموار مىكند.
فوايد مشورت در تدبير معيشت نيز فراوان است كه برخى از آنها عبارتند از:
جلوگيرى از دوباره كارى، خطاهاى فاحش، سرزنش افراد، ضررهاى قابل توجه، ممانعت از مقروض شدنهاى بىمورد و ناخواسته، كنترل برخى تصميمات بر اساس احساسات، پيشرفت امور معيشتى، بهره مندى از افكار و تجارب انسانهاى متفكر در امور معيشت، جلب رضايت و دلگرمى اعضاء، ممانعت از هزينههاى سنگين در زندگى، افزايش بهره ورى از امكانات و منابع موجود و مانند آن.
1- مدیریت و رهبری درتشکلهای اسلامی هشام الطالب - -ترجمه سید علی محمد رفیعی ص 314
2- عیون الحکم و المواعظ ص 440
3- تفسیر نمونه ج3ص144-145
4- خصائص الئمه - شریف رضی - تحقیق محمدهادی امینی - ص110
5- شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ج 20 ص 273
6- مجموعه نرم افزار زمزم - میزان الحکمه ج5ص211
راههاى تقويت باورهاى دينى (نقش خانواده )
سه شنبه 90/04/07
يكى از عوامل موثر بر رفتار آدمى، خانواده مىباشد. محيط خانه اولين و با دوامترين عاملى است كه در رشد شخصيت افراد تأثير مىگذارد. كودكان خصوصيات را از والدين خود به ارث مىبرند و از اين راه پدر و مادر زمينه رشد و پيشرفت افراد را فراهم مىنمايند. نفوذ والدين در بچهها تنها محدود به جنبههاى ارثى نمىباشد بلكه در آشنايى كودك به زندگى جمعى و فرهنگ جامعه و ارزشهاى دينى، خانواده نقش موثرى را ايفا مىنمايد.
خانوادهها گلستانها و روضههاى رضوانى هستند كه زمينه پرورش گلهاى بهشتى و فرحآور را مهيا مىكنند. نقش باغبانى پدر و مادر در اين گلستان بى نظير است. مگر نه اين است كه براى پرورش گل به گلدان، خاك، آب و هواى مساعد نيازمند مىباشيم، در رشد فرزندان و پرورش آنها نيز اسباب و شرايطى لازم مىباشد. رفتار والدين با يك ديگر همان هواى گلستان خانواده محسوب مىشود. صميميت، يكرنگى، محبت، خوشرويى و هماهنگى زن و شوهر است كه هواى لطيف و مساعد را براى رشد و شكوفايى فرزند فراهم مىآورد و بر عكس ناهماهنگى، خود محورى، بى مهرى، لجبازى، ندانم كارى و خشونت مانند هواى آلوده شاخه گلها را فسرده، پژمرده و تباه مىسازد.
آرى شرط بارورى، تنها كاشتن و چيدن نمىباشد. از كاشته شدن تا به ثمر رسيدن زحمتهاى لذت بخش وجود دارد صفاى باطن باغبان، خوش نيتى او، كاردانى و فراست او، عشق و محبت او به گلها و لاجرم رسيدگى و مراقبت دائم از وظايف حتمى است.
آرى خانه محلى است كه فرزندان در آن امور مختلف را فرا مىگيرند. جايى است كه تجربيات فراوانى را در آن به دست مىآورند. فرزند از طريق اين نهاد كوچك با دنياى خارج ارتباط برقرار مىكند، طرز معاشرت با ديگران را فرا مىگيرد. در اين محيط است كه اخلاق، ايده آلها، ارزشها، راه زندگى و … را مىآموزد. بكوشيم در اين نهاد مقدس زمينههاى گرايشهاى فرزندانمان را به ارزشها و باورهاى دينى بيشتر كنيم
مجموعه آثار پژوهشکده تحقیقات اسلامی
السلام علیک یا سبیل الله الذی من سلک غیره هلک "
دوشنبه 90/02/05
عشق ورزیدن ،زمین خوردن و بر خاستن ،تحمل مشکلات، تلاش های بی وقفه و شبانه روزی، نالیدن و حرص خوردن، مضطرب وپریشان خاطر بودن را زندگی نامیده ایم ،اما آیا حقیقت زندگی همین است ؟
ما برای این که زندگی کنیم نیاز به آرامش و با هم بودن داریم و این آرامش و با هم بودن میسر نمی شود مگر این که ما در یک محیط آرام به نام خانواده باشیم
خانواده چیست ؟
در یک نگاه خانواده تشکیل شده از زن و مرد که مطابق آداب و رسوم اجتماع خود با یکدیگر پیوند زنا شویی بسته اند وبعد، فرزند یا فرزندانی به جمع آن ها افزوده می شود.
علت ازدواج چیست؟.
1.گاهی پدر دختر را به خاطر سبک کردن هزینه زندگی به خانه شوهر می فرستد
2.برای استفاده از مزایای اقتصادی ،دختر خود را به مرد ثروت مند می دهد ،و گاهی اوقات مردان نیز دختری را به خاطر ثروت خود یا پدرش به همسری بر می گزیند .
3.به خاطر قدرت و موقعیت است ،خانواده های قدرتمند و داری موقعیت در ازدواج های خود به این مسئله توجه می کنند ؛تا از این راه بر موقعیت خود بیفزایند و نگذارند از طبقه محروم کسی به خوان انحصاری دسترسی پیدا کند .
4.زیبایی هم یکی از انگیزه ست .بسیارند کسانی که زیبایی اندام را محور واصل می شناسند و به هیچ یک از ارزش های انسانی توجه کند
البته ،اسلام مخالف این نیست که زن و شوهر از مال ،مقام،قدرت و جمال یک دیگر بهرهمند شوند ،البته به طور قطع مخالف آن است که اساس تشکیل خانواده ،این امور مادی و غیر قابل دوام باشد .
5.گاهی علت ازدواج را رفع نیاز جنسی دانست .
6.ممکن است داشتن فرزند اصل باشد.
عامل رفع نیاز جنسی و فرزند دار شدن ،از عوامل قدرت ،مال،مقام و زیبایی ،اهمیت بیشتری دارد و حتی اگر ازدواج با این دلایل محقق شود دوام بیشتری دارد تا پیوندی که به خاطر مال زیبایی و قدرت باشد.
علت اصلی تشکیل خانواده این است که ،انسان موجودی اجتماعی است و نیاز به تعاون وهمیاری دارد این تعاون و همیاری در محیط خانواده به طور بسیار مطلوبی اجرا می شود؛اگر یکی بیمار شد ،دیگری او را پرستاری می کند اگر یکی از نظر مالی دچار مشکل شد ،دیگری او را یاری می کند و…در بسیار از خانواده ها ،مخصوصا در محیط اسلامی خودمان این برنامه به طور کامل جریان دارد .پدران،مادران و فرزندان،در باره یک دیگر فداکاری می کنند و همگی مانند یک روح در چند بدن
خانواده از دیدگاه اسلام
از دیدگاه قرآن،اصولا خلقت انسان ها جفت جفت است.این دوعنصر ،مکمل یک دیگرند .تنها رابطه فیزکی نیست که آنها را تکمیل میکند و تنها تولید فرزند نیست که آنان را دل خوش می کند وتنها امور مادی نیست که آن ها را جذب می کنند. نکته ای .در این جا نهفته است ،و آن نیاز روحی است این نیاز روحی از دیدگاه قرآن ،آرامش
مودت و دوستی است
1(.وَ خَلَقْنَاكمُْ أَزْوَاجًا)
و شما را جفت آفريديم
2.(وَ مِنْ ءَايَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكمُ مِّنْ أَنفُسِكُمْ أَزْوَاجًا لِّتَسْكُنُواْ إِلَيْهَا وَ جَعَلَ بَيْنَكُم مَّوَدَّةً وَ رَحْمَةً)
و از نشانههاى او اينكه از خودتان همسرانى براى شما آفريد تا بدانها آرام گيريد، و ميانتان دوستى و رحمت نهاد.
3.(وَ اللَّهُ خَلَقَكمُ مِّن تُرَابٍ ثُمَّ مِن نُّطْفَةٍ ثُمَّ جَعَلَكمُْ أَزْوَاجًا )
و خدا شما را از خاكى آفريد، سپس از نطفهاى، آن گاه شما را جفت جفت گردانيد
4.فَاطِرُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ جَعَلَ لَكمُ مِّنْ أَنفُسِكُمْ أَزْوَاجًا وَ مِنَ الْأَنْعَامِ أَزْوَاجًا يَذْرَؤُكُمْ فِيهِ لَيْسَ كَمِثْلِهِ شىَْءٌ
پديدآورنده آسمانها و زمين است. از خودتان براى شما جفتهايى قرار داد، و از دامها نر و ماده بدين وسيله شما را بسيار می گرداند.1
قرآن با این گونه تعبیرها ،در حقیقت به فلسفه اساسی تشکیل خانواده اشاره کرده است . اگر جفت گرایی در سرشت انسان عجین نشده بود و همسران ،وسیله سکون و آرامش یک دیگر نبودند و دوستی و رحمت میان آنها قرار داده نشده بود ،چه نیازی داشتند که با ازدواج تنهایی و استقلال خود را در جمع کوچک خانواده مضمحل کنند و همه لوازم و نتایج آن را تحمل کنند
با توجه به مطالب بیان شده می توان فهمید که اصل در خانواده ،این است که محیط پر از صفای ،تجلی گاه مودت و رحمت زن و مرد به یکدیگر و وسیله سکون و آرامش آنها باشد ،و به همین جهت است که اگر زن و مرد در انتخاب همسر،به این اصل اساسی و مهم توجه نداشته باشد و حقیقتاً در صدد یافتن وسیله سکون و آرامش برنیایند و خانواده ای تشکیل ندهد که تجلی گاه مودت و رحمت باشد ،نا کام می مانند و روی خوش بختی و آرامش را نمی بیند
احكام روابط زن و مرد
یکشنبه 89/12/08
(ارتباطات تحصيلى ورزشى- شركت در مجامعبينالمللى- دفاع)
4. ارتباطات تحصيلى
«سرچشمه تمام خوبىها، علم و دانش و ريشه تمام فسادها، جهل و بى سوادى است.»
حضرت على (ع) در اين سخن ارزنده، راه را براى دست يابى به خوبىها و گريز از بديها و فسادها، نشان مىدهد و آن، فراگيرى علم و به چنگ آوردن چراغ- دانش است.
در كلامى ديگر، انسانى كه در پى تعليم و تعلم نباشد، از جرگه انسانها خارج شده و در رديف خار و خاشاك در آمده است: «النّاس ثلاثه: عالمٌ و متعلم و غثاء» ؛ به ديگر سخن: اى انسانها و اى مؤمنان و اى شيعيان مرد و زن، در همه مراحل زندگى و در همه آنات عمر خود يا مدرس باشيد و يا دانشجو: و جز اين نباشيد!
فراگيرى پارهاى از علوم، واجب است كه در مرحله نخست، همان واجبات دينى، اعم از اعتقادات (اصول دين) و احكام لازم و سنت نبوى است و بر هر مرد و زن تكليف شرعى است كه احكام و مسائل مورد نياز خود را فرا گيرد. اما تحصيل ساير دانشها براى زنان، با حفظ حدود اسلامى و اخلاقى، مايه كمال و شايستگى است و در صورتى كه ضرورتهاى اجتماعى فراگيرى آن را ايجاب نمايد، گاهى تا حد «وجوب كفايى»، پيش مىرود. اما در موضوع علم آموزى بانوان، دو نكته بايد مورد توجه قرار گيرد:اول پوشيدگى از اجانب و خوددارى از اختلاط با آنان و ديگرى، همكارى همه مردم در ايجاد فرهنگ سالم و مكانهاى مناسب براى ادامه تحصيل خانمها.
هر چقدر محيط كارى مردان از زنان جدا باشد، به همان ميزان از زمينههاى وقوع گناه و فساد نيز كاسته مىشود. شرع مقدس اسلام براى ارتباط زنان با مردان نامحرم قوانين سخت و دقيقى را مقرر فرموده به عنوان مثال نگاه طولانى مرد به زن را به ويژه اگر همراه با لذت باشد، ممنوع اعلام كرده و سخن گفتن را نيز تنها به مقدار ضرورت و بدون تغيير در صدا جايز مىشمارد.
در درسها و مباحث قبل، برخى از احكام نگاه و احكام صحبت با نامحرمان و نيز حكم تماس بدنى با ديگران بيان گرديد و گفته شد كه هر گونه تماس بدنى با نامحرمان، و نيز همه نگاهها و صحبتهاى همراه با لذت؛ «و نيز لبخند زدن به صورت نامحرم و هر كارى كه موجب تهييج او شود» ممنوع مىباشد. حتى در مورد محارم نيز (به جز همسر) بايد نگاهها، صحبتها و تماسها خالى از ريبه و شهوت و لذت باشد. خداوند متعال مىخواهد كه نياز جنسى انسان كه نيازى طبيعى است و براى ادامه حيات بشرى، ضرورى، و از جمله بزرگترين نعمتهاى الهى است كه به انسان عطا شده، تنها در چارچوب خانه و از طريق همسر قانونى و شرعى انسان بر آورده گردد و آن گاه كه مرد يا زن از خانه به اجتماع قدم مىگذارد، تنها در فكر خدمت به جامعه و تلاش در مسير برآوردن نيازهاى ديگر دنيايى و آخرتى خود و خانوادهاش باشد.
در اينجا تنها چند نكته در موضوع ارتباط تحصيلى زن و مرد نامحرم بازگو مىشود:
- در مسير دانشگاه و مدرسه [و خيابان …] دختران نبايد عمداً به پسران نگاه كنند و بر عكس. اما نگاه كوتاهِ ناخودآگاه كه ادامه نيابد، اشكالى ندارد.
- نگاه كردن مردان به صورت و دستهاى استاد زن بدون قصد لذت بلا مانع است.
- نگاه كردن زنان به سرو گردن، دستها و آن قسمت از بدن استاد مرد، كه مردهاغالباً نمىپوشانند، به قصد بهتر فهميدن درس اشكالى ندارد. بديهى است هرگاه اين نگاهها با لذت همراه شود، بايد از ادامه آن جلوگيرى و خوددارى كرد.
دختران و پسران دانشجو، به حكمِ همكلاسى بودن. گاه با يكديگر درباره موضوعات درسى و موضوعات و مرتبط با آن گفت و گو مىكنند. در اين ميان بعضى از اين صحبتها، با خنده و شوخى [در حد معمول] همراه مىشود. اين كار اگر همراه با حجاب و بدون قصد ريبه و همراه با اطمينان به عدم وقوع مفاسد باشد اشكال ندارد و الا جايز نيست. روشن است كه هر فرد خود بهتر مىتواند تشخيص دهد كه كجا از مرز فراتر رفته است «بَلِ الْإِنسَانُ عَلَى نَفْسِهِ بَصِيرَةٌ»؛ آدمى به نفس خويش بينا و آگاه است. همچنين در صحبتهاى بين دختر و پسر، بايد به حد ضرورت اكتفا شود. ادامه تحصيل تا هر مقطعى، از نظر حضرت امام (ره) بلا مانع است، اما شرط آن، پوشيدگى از نامحرمان و خوددارى از اختلاط با آنها است، تا حدى كه اگر ادامه تحصيل مستلزم اختلاط با اجانب باشد و مفاسد دينى و اخلاقى در بر داشته باشد، بايد از ادامه تحصيل خوددارى كند.
نكته ديگر در موضوع تحصيل، آن است كه اگر دو دانشجوى پسر و دختر و يا يك دانشجوى پسر به همراه استاد زن يا بر عكس، در كلاس يا آزمايشگاه يا كارگاه آموزشى و امثال آن باشند و غير آن دو كسى نباشد و ديگرى هم نتواند بدان محل وارد شود، چنانچه بترسند كه به حرام بيفتند، بايد از آنجا بيرون روند و ماندن آنها در آن مكان حرام است.
برگزارى ارودهاى دانشجويى مختلط فى نفسه بلامانع است، اما در همين اردوها زمينههاى ايجاد روابط- نگاه و گفت و گو- بيش از حد مجاز آن فراهم مىگردد، لذا هوشيارى و پارسايى بيش از پيش جوانان را مىطلبد.
در اينجا دو مسئله شرعى ديگر بيان مىگردد:
اول آن كه اگر كسى به دليل نداشتن زن به حرام مىافتد، واجب است ازدواج كند.
ديگر آن كه اجراى صيغه موقت- يا دائم- بين دختر و پسر، در صورتى كه دختر باكره باشد (قبلا ازدواج نكرده باشد)، بدون اجازه پدر صحيح نيست.
5. ورزش بانوان
از موارد مهم حضور بانوان در اجتماع، ورزش است. ورزش براى همه انسانها، اعم از زن و مرد، كه خواستار سلامت جسم و روح خود هستند، لازم است. اما در نوع ورزش و كيفيت آن بايد دقت شود.
بعد از انقلاب، برخى از ورزشها كه هويت انسانى و الهى بشر را خدشه دار مىكرد همانند كشتى كج، كشتى مردان و زنان با يكديگر، شناى مختلط، ورزشهايى كه در آن مربيان مرد، عهده دار آموزش زنان بودند و امثال آن، حذف شدند. درباره ورزش زنان، نكته مهم و قابل ذكر آن است كه ورزش بايد با موازين دينى از جمله عفاف و حرمت زن منافات نداشته باشد و موارد و محدودهها رعايت شود. حضور بانوان ايران در سالهاى اخير در صحنههاى جهانى ورزش، نشان از اهميتى دارد كه نظام اسلامى براى ورزش بانوان قائل است.
ورزش در جايى كه نامحرم نباشد و تجهيزات صوتى و تصويرى كه گاه باعث هتك حرمت مىگردند، به گونه مميزى و نظارت شده وجود داشته باشد ، و ورزش مورد نظر با جنس زن و لطافت و ظرافت طبيعى او مخالفتى نداشته باشد، جايز است. اما ورزشهايى كه هويت انسانى زن را نابود مىكند و حدود الهى در آنها مورد هتك و تجاوز قرار مىگيرد و حجم بدن و زينتهاى ويژه زن را آشكار مىكند، هرگز مطلوب اسلام نيست و بدان اجازه نداده است.
امام خمينى (ره) ورزش بانوان با لباسهاى گشاد و روسرى و شلوار در پيش مرد نامحرم را اجازه نداده مىفرمايند: «از اين كار احتراز شود.»
صفحات: 1· 2
احکام روابط زن و مرد
شنبه 89/12/07
(صحبت با نامحرم- تماسها- احكام شغلى)
در جهان امروز، بسيارى از زنان به تحصيل روى آورده و كثيرى نيز در بيرون از خانه به كار مشغول شدهاند و تقريباً همه خانمها براى خريد، به همراه همسر و پدر و يا به تنهايى، به مغازهها مىروند. اين امور و مانند آن، زمينه ارتباط با مردان نامحرم را فراهم آورده است. ارتباط با نگاه كردن شروع مىشود و سپس با صحبت كردن ادامه مىيابد و گاه به تماسهاى بدنى مىانجامد.
در این قسمت احكام صحبت با نا محرم و سپس تماسهاى بدنى بيان مىگردد. قبل از شروع احكام، ياد آور مىشويم كه دين مبين اسلام بر افزايش دانش و فهم و معرفت مسلمانان اعم از زن و مرد تأكيد كرده و از آنان مىخواهد كه با بصيرت به هستى بنگرند و عواقب زشت و پر از زيان انسانهاى كافر و مشرك و گناهكار گذشته را ببينند و خود طريق صحيح در پيش گيرند و عمر كوتاه را كه به سرعت سپرى مىشود، در انجام بهترين و شايستهترين كارها به پايان رسانند.
بهترين كار در اين دنيا، عمل به تكليف در برابر خالق هستى بخش و سپس اندوختن زاد و توشه براى جهان آخرت است و بهترين توشه، تقوا است.
خداوند متعال در عين دستور به كسب معرفت و دانش و يادگيرى احكام الهى، از زنان و مردان مىخواهد تا حدود الهى را در ارتباطات خود با يكديگر مراعات كنند و به هيچ بهانهاى- مگر به اضطرار- آن قوانين محكم رانقض نكنند.
قوانين، با ورود زنان به جامعه فراهم مىگردد و هواى نفس و شيطان، با وسوسههاى مكرر، ياد خدا را از ذهن انسان برده، آدمى به نافرمانى امر خدا اقدام مىكند. پس همان طور كه در روايات شريف آمده و در احكام دينى بيان گرديده، تا آنجا كه ممكن است بايد مردان از زنان جدا باشند و در محيطها و مكان هايى كه به ناچار دركنار يكديگر قرار مىگيرند، حدود الهى را رعايت كنند تا زمينهى خير و بركت و پيشرفت مهيا گردد و جامعه، راه رشد و تعالى را در پيش گيرد. پيامبر اكرم (ص)، در پاسخ زنى كه از ايشان پرسيد: جهاد و نماز جمعه و جماعات، عيادت از مريضها براى شما مردان است و ما چگونه مىتوانيم در اين پاداشهاى عظيم شريك شويم، فرمودند: به همه زنان اعلام كن كه خوش رفتارى يكى از شما با شوهرش و جلب رضايت او، با همه آن فضايل و اعمال مردان، برابرى مىكند.
اين سخن پيامبر (ص) گوياى اين نكته مهم است كه زنان مىتوانند بدون آنكه از خانه خارج شوند، رضايت الهى را كسب و بدين ترتيب دنيا و آخرت خود را آباد كنند. از جمله مهمترين وظايف زنان در خانه، تربيت فرزند است: «.. شغل تربيت فرزند، كه اين از همه شغلها بالاتر است. يك فرزند خوب شما اگر به جامعه تحويل بدهيد، براى شما بهتر است از همه عالم، اگر يك انسان شما تربيت كنيد، براى شما به قدرى شرافت دارد [كه] من نمىتوانم بيان كنم.» «اين مادر كه بچه در دامن او بزرگ مىشود، … شريفترين شغل را دارد … اين [شغل] همان بود كه خداى تبارك و تعالى در طول تاريخ براى انبيا فرستاد.»
1. صحبت با نامحرم
صحبت كردن با نامحرم، به غير ضرورت مكروه است، خصوصاً اگر مخاطب جوانباشد.
بنابراين مرد مىتواند بدون قصد لذت و ريبه و آلوده نشدن به گناه، در مواقع لازم با زن نامحرم صحبت كند. بنابراين اگر مردى بداند كه با صحبت با نامحرم، به گناه مىافتد،نبايد با او صحبت كند، خواه نوع حرف زدنِ زن، مرد را به گناه بيندازد، خواه موضوع مورد بحث. عكس اين مطلب نيز صادق است، يعنى اگر مردى بداند كه زنى مىخواهد با او به قصد به گناه انداختن او صحبت كند، نبايد با او صحبت كند؛ چه گناه شهوانى باشد و چه غير آن، مانند غيبت، دروغ، تهمت و مانند آن. مرد نيز نبايد به گونهاى سخن بگويد كه نامحرم به حرام بيفتد.
مردانى كه علاقه دارند با زنان نامحرم هم صحبت شوند، در يك جا كار كنند، نزديك به هم بنشينند يا حتى حضور زن نامحرم موجب كار بيشتر آنان مىشود، علاقهمند هستند با نامحرمان شوخى و بذله گويى كنند و مانند آن بايد توجه داشته باشند كه شيطان در دل آنان رسوخ كرده است.
زنان نيز مىتوانند بدون قصد لذت و بدون تغيير صدا و نازك و لطيف كردن آن، و نيز در صورتى كه ترس افتادن در گناه نباشد، با مردان صحبت كنند. اما جايز نيست خانمى به قصد به حرام انداختن نامحرم با او صحبت كند. خواه مطالبى را بگويد كه او به گناه بيفتد يا به گونهاى بگويد كه نامحرم به گناه آلوده شود، مانند تعريف صحنههاى محرك و يا بيان چيزهايى كه نامحرم با شنيدن آن تحريك مىشود.
نامه نگارى با نامحرم [گفت و گوى تلفنى، كامپيوترى (چَت كردن) و امثال آن] و طرح مسائل عشقى و شهوانى در آنها نيز چون غالباً مفسده دارد جايز نيست.
صفحات: 1· 2
تشكيل خانواده
پنجشنبه 89/11/28
ازدواج، براى زن يا مرد، به خودى خود از مستحبات بسيار مؤكد است، ولى گاه واجب مىشود. كسى كه به واسطه نداشتن زن به حرام مىافتد، واجب است زن بگيرد.
خداوند متعال مىفرمايد:
وَأَنكِحُوا الْأَيَامَى مِنكُمْ وَالصَّالِحِينَ مِنْ عِبادِكُمْ وَإِمائِكُمْ إِن يَكُونُوا فُقَرَاءَ يُغْنِهِمُ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ (نور: 32)
زنان و مردان مجرد، و غلامان و كنيزان درستكارتان را همسر دهيد. اگر تنگدستند، خداوند آنان را از فضل خويش بى نياز خواهد كرد و خدا گشايشگر داناست.
و نيز مىفرمايد:
وَ مِنْ ءَاياتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُم مِنْ أَنفُسِكُمْ أَزْوَ جًا لِتَسْكُنُواْ إِلَيْها وَجَعَلَ بَيْنَكُم مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً إِنَّ فى ذَ لِكَ لَأَياتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ (روم: 21)
از نشانههاى خداوند اين است كه همسرانى از جنس خودتان براى شما آفريد تا در كنار آنان آرامش يابيد و در ميان شما الفت و مهربانى قرار داد؛ در اين، نشانههايى است براى گروهى كه تفكر مىكنند.
پيغمبر اكرم (ص) مىفرمايد:
ازدواج كنيد و مجردان را همسر دهيد. نشان بخت بلند مسلمان اين است كه زن بى شوهرىرا شوهر دهد. هيچ چيز نزد خدا محبوبتر از خانهاى كه در اسلام به ازدواج آباد شود نيست.
همچنين مىفرمايد:
مردان مجرد را زن دهيد تا خدا اخلاقشان را نيك، ارزاقشان را وسيع و جوانمرديشان را فراوان كند.
زنى حضور امام صادق (ع) شرفياب شده، عرض كرد: خداى بر درستى و استوارىات بيفزايد، من زنى هستم تارك دنيا آيا اين شيوه صحيح است؟ حضرت فرمود: «منظورت از ترك دنيا چيست؟» عرض كرد: شوهر اختيار نكردهام. فرمود: «چرا؟» گفت: براى اجر و ثواب آن.
امام فرمود: «برگرد كه اگر تنها زيستن فضيلتى بود فاطمه بانوى اسلام از تو سزاوارتر بود. كسى را نرسد كه در فضايل بر زهرا پيشى گيرد.»
احكام خانواده، ص: 16
شکستن حریم عفاف و پاکدامنى
جمعه 89/11/08
بخش مهمى از نارضایتىها، اختلافات و درگیرىهاى بین زن و شوهر به جهت عدم رعایتاصول اخلاقى و آموزههاى آن است. گرفتار شدن هر یک از آنان به فساد اخلاقى، مانند تسلیم در برابر شهوات و شکستن حریم عفت و ناموس و تن دادن به آلودگىهاى جنسى یکى دیگر از آسیبهاى اخلاقى و عوامل سست شدن بنیان خانواده است. امیرالمؤمنین (ع) مىفرماید:
در آخرالزمان زنانى پیدا مىشوند که برهنگى و خودنمایى پیشه مىکنند، داخل فتنهها مىشوند و به شهوات رو مىآورند و براى لذتها شتابان و محرمات را حلال مىشمارند
در منابع اسلامى آسیبهاى بى حجابى، که از مصادیق شکستن عفت زنان است تبیین شده است و ما به برخى از آنها اشاره مىکنیم:
1. زنان بىتقوا و بىحجاب، بهترین دام براى شیطاناند.
2. زن بىحجاب و بدحجاب ننگ و آتش جهنم است.
وقتى زنى براى غیر شوهرش خودش را خوشبو کند، مایه آتش جهنم و باعث ننگ است.
3. زن بىحجاب دینش ضعیف است.
بر شما لازم است لباسهاى ضخیم بپوشید، براى اینکه هر کسى که لباسش نازک است، دین او مثل لباسش ضعیف است.
4. زن بدحجاب دچار آسیبها و آفتهاى فراوانى مىشود.
کسى که به سرعت به دنبال شهوات برود، در واقع شتابان به سوى آفت مىرود.
شایان ذکر است موضوع بىعفتى منحصر در زنان نمىباشد و در مردان نیز این بحث قابل طرح و تبیین است که نظر به محدودیت حجم کتاب در اینجا به آن پرداخته نشده است.
راههاى پیشگیرى و درمان
به منظور پیشگیرى و درمان آسیبهاى اخلاقى به ویژه آسیبهاى مربوط به زبان موارد زیر پیشنهاد مىگردد:
1. پایبندى به مقررات اسلام و آراستگى به فضائل اخلاقى؛
2. ایجاد ارتباطات قوى با بستگان، خویشان و نزدیکان؛
3. اندیشه قبل از سخن گفتن و توجه به نتایج و بازتاب دنیوى و کیفر اخروى آنچه گفته مىشود؛
4. دورى از دوستان و محیط ناباب که یکى از ریشههاى بدزبانى به شمار مىآید؛ «1»
5. تشکیل محکمه خانوادگى هنگام بروز اختلاف و ایجاد صلح میان زن و شوهر توسط خانواده؛
6. شناخت ریشه آسیبهاى اخلاقى و تلاش در جهت اصلاح آنها؛
7. گرامى داشتن و ارج نهادن به فرزندان و صمیمى بودن با آنها .
آسیب شناسى خانواده، ص: 39
نقش اسلام در پيشرفت علم و تمدن
سه شنبه 89/10/21
اسلام همانند اديان ديگر الهى به فراگيرى علم و دانش دستور داده و تشويق كرده است.
علاوه بر آن، دعوت اكيد قرآن به مطالعه و تعقّل در جهان خلقت، طبيعت، تاريخ و آفرينش پيچيده انسان، اثر بسيار زيادى در پيشرفت دانش نظرى و تجربى بشر داشته است.
جداى از اينها در قرآن و روايات امامان معصوم (ع) موارد بسيارى وجود دارد كه حاوى اصول و ضوابط بنيادين براى هدايت و شكلگيرى علوم تجربى و نظرى است؛آياتى كه بيانگر حقايق تجربى، طبيعى و تاريخى است و به بيان تاريخ تكوين و پيدايش زمين، آسمان، ستارگان، انسان و موجودات پرداخته يا ضمن نقل حوادث گذشتگان به بيان احكام و سنن غيرقابل تغيير حاكم بر زندگى فردى و اجتماعى انسان مىپردازد.
اين آيات و روايات، ناظر به اجتهاد در تمام رشتههاى علمى است و خود، به منزله اصولى است كه بايد مبناى تحقيقات دانشمندان و فقيهان قرار گيرد و فروعات را از آنها استنباط كنند. در اين راستا به روايت معروف زير توجه كنيد:
«عَلَيْنا الْقاءُ الْاصوُلِ الَيْكُمْ وَ عَلَيْكُمْ بِالتَّفَرُّعِ»
وظيفه ما آن است كه اصول (علوم) را به شما ياد دهيم و وظيفه شما استنباط فروعات است.
اين روايت، ناظر به القاى اصول در همه علوم از جانب خدا، پيامبر و امامان و استنباط فروع توسط مجتهدان هر علمى است و اختصاص به فقه ندارد؛ اگر كسى اهل تحقيق باشد، درمىيابد كه اصول و كلمات جامع قرآن و حديث درباره جهان و انسان، كمتر از روايات فقهى نيست و در حقيقت اگر دانشمندان علوم و فنون اسلامى فهم كليدى خود را با اصول ارزشى و دانشى دين هماهنگ كنند، مفسران تجربى قرآن كريم هستند.
در سدههاى قبل، عالمان مسلمان با رجوع به آيات و روايات وارده در علوم مختلف و تعقل و تفكر و تحقيق، فروعات بسيارى را كشف كردند، ولى متأسفانه در سدههاى اخير در اين زمينه عقب ماندهايم و اين وظيفه عالمان مسلمان است كه در زمينههاى مختلف به قرآن و سنت رجوع كنند و آيات و روايات وارده در رشتههاى مختلف علمى را به دست آورده، به منزله اصول علمى قرار دهند و پيرامون آنها به تحقيق و تفريع بپردازند.
دستورالعملى به صنعتگران
در سوره سبأ نيز نعمت زرهسازى در مورد حضرت داوود (ع) ذكر شده است:
«آهن را برايش نرم كرديم، كه زرههاى بلند بساز و در بافتن زرهها، اندازه را نگهدار و كارهاىشايسته انجام دهيد كه من به كارهايتان بينايم.
صفحات: 1· 2
دوست نزديكتر از من به من است!
یکشنبه 89/10/19
«وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الْانْسانَ وَ نَعْلَمُ ما تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ وَ نَحْنُ اقْرَبُ الَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَريدِ.»
ما آدمى را آفريديم و از وسوسههاى نفس او آگاه و از رگ قلبش به او نزديكتريم.
قرآن رابطه خدا با انسان را رابطه «قيّومى» و «احاطهاى» مىداند. در اين آيه نوع ديگرى از رابطه را بيان مىكند و آن، رابطه «قُربى و معيّتى» است؛ بدين معنا كه خداوند پيوسته با همه موجودات همراه است و در هيچ زمان و مكانى از آنها جدا نيست.
«وَ هُوَ مَعَكُمْ ايْنما كُنْتُمْ»
و او با شماست هر جا كه باشيد.
البته مقصود از نزديك بودن و معيّت، مانند نزديكى دو جسم با يكديگر نيست كه از مقوله همفضايى، هم زمانى و مثل آن باشد. حضرت على عليه السلام مىفرمايد:
«مَعَ كُلِّ شَىْءٍ لا بِمُقارَنَةٍ وَ غَيْرَ كُلِّ شَىْءٍ لا بِمُزايَلَةٍ»
او با همه چيز است بدون پيوستگى و غير از همه چيز است بدون گسيختگى.
تشبيه و تمثيل
نزديكى خدا به انسان از شدّت وابستگى ما به او سرچشمه مىگيرد. اين وابستگىِشديد و رابطه تنگاتنگ در قالب وابستگيهايى نظير: دريا و قطرههايش، گل و برگهايش، جسم و سايهاش، دريا و امواجش، گل و عطرافشانىاش بيان شده، » ولى هيچ يك از آنها نمىتواند به درستى بيانگر نوع ارتباط خدا با جهان و انسان باشد و خود قرآن كه نزديك بودن خدا به انسان را نزديكى از شاهرگ و شريان قلب به انسان نزديكتر مىخواند براى تقريب ذهن است و گرنه قرب خدا از آن بالاتر و برتر است. علّامه طباطبائى (ره) در اين باره مىنويسد:
جمله «نَحْنُ اقْرَبُ الَيْه مِنْ حَبْلِ الْوَريد» مىخواهد مقصود را با عبارتى ساده و همه كس فهم ادا كند وگرنه مسأله نزديكى خدا به انسان مهمتر از آن و خداى سبحان بزرگتر از آن است؛ چرا كه خداوند كسى است كه نفس آدمى را آفريد و آثارى براى آن قرار داده است.
او بين انسان و نفسش و بين او و افعالش واسطه، و حتى از خود انسان به وى نزديكتر است و چون اين مطلب، مهم و تصوّرش براى مردم دشوار است آن را در حدّاقلّ عبارت ممكن بيان كرده و فرموده: «ما از رگ وريد او به او نزديكتريم» و يا در جاى ديگر قريب به اين معنا را آورده و فرموده:
«انَّ اللَّهَ يَحُولُ بَيْنَ الْمَرْءِ وَ قَلْبِهِ»
خدا بين انسان و قلبش واسطه و حائل مىشود.
معارف قرآن (ج6) كد 4/233، ص: 49
قرآن برنامه کاملی برای آیین همزیستی ارائه داده است .
یکشنبه 89/10/19
«لا يَنْهكُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذينَ لَمْ يُقاتِلوُكُمْ فِى الدِّينِ وَ لَمْيُخْرِجوُكُمْ مِنْ دِيارِكُمْ انْ تَبَرُّؤهُمْ وَ تُقْسِطوُا الَيْهِمْ انَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطينَ انَّما يَنْهكُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذينَ قاتَلوُكُمْ فِى الدّينِ وَ اخْرَجُوكُمْ مِنْ دِيارِكُمْ وَ ظاهَروُا عَلى اخْراجِكُمْ انْ تَوَلُّوْهُمْ وَمَنْ يَتَوَلَّهُمْ فَأُولئِكَ هُمُ الظَّالِموُنَ»
خدا شما را از نيكى و عدالت نسبت به آنان كه با شما به خاطر دين نجنگيدهاند و از سرزمينتان اخراجتان نكردهاند، بازنمىدارد، همانا خدا كسانى را كه به عدالت رفتار مىكنند، دوست دارد. خدا تنها شما را از دوستى ورزيدن با كسانى نهى كرده كه بر سر دين با شماجنگيدند و شما را از ديارتان بيرون كردند و از اخراجتان پشتيبانى كردند؛ و آنان كه چنين كسانى را دوست بدارند، ستمكارند.
اين آيات، توضيحى است پيرامون آيه اوّل همين سوره كه مؤمنان را از اينكه با دشمنان خدا يعنى كافران رابطه دوستى داشته باشند، نهى كرده است. در اين آيه كافران را به دو دسته غيرمحارب و محارب تقسيم مىكند؛ گروه اوّل كافرانى هستند كه با مؤمنان جنگ نكرده و در اخراج آنها از مكه شركت نداشتهاند، به همين دليل خداوند نيكى كردن به آنها را اجازه داده و نسبت به آنها رعايت قسط و عدل را مجاز دانسته است. امّا گروه دوم كه از درِ جنگ با مسلمانان در آمده و آنان را از مكّه اخراج كردهاند، نه تنها شايستگى بر خوردارى از روابط حسنه را ندارند بلكه سزاوار تنبيه نيز هستند:
«الا تُقاتِلوُنَ قَوماً نَكَثوُا ايْمانَهُمْ وَ هَمُّوا بِاخْراجِ الرَّسوُلِ وَ هُمْ بَدَءُوكُم اوَّلَ مَرَّةٍ اتَخْشَوْنَهُمْ فَاللَّهُ احَقُّ انْ تَخْشَوْهُ انْ كُنْتُمْ مُؤْمِنينَ»
آيا با قومى كه پيمانهاى خويش را شكستند و بر اخراج پيامبر همت گماشتند نمىجنگيد؟ در حالى كه براى نخستين بار آنان متعرّض شما شدند، آيا از آنها بيم داريد؟ و حال آنكه خدا سزاوارتر است كه از او بترسيد، اگر مؤمن هستيد.
اين آيات در حقيقت سياست خارجى مسلمانان را بيان مىكند و اختصاص به عصر پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم ندارد، بلكه در هر عصرى مسلمانان مىتوانند روابط حسنه با كافرانى كه قصد جنگ با آنها را ندارند، داشته باشند ولى بايد با كافران حربى، ماجراجو و توطئهگر قطع رابطه كنند.
جلوگيرى از تسلط بيگانگانگفتنى است كه مسلمانان در برخورد با گروه اول بايد هشيار باشند كه داشتن روابط حسنه تا وقتى جايز است كه سبب تسلط كافران بر جامعه اسلامى نگردد، خواه تسلط فرهنگى و خواه سياسى و يا نظامى، زيرا قرآن كريم مىفرمايد:
«لَنْ يَجْعَلَ اللَّهُ لِلْكافِرينَ عَلَى الْمُؤْمِنينَ سَبيلًا»
خداوند هرگز راهى براى [برترى و سلطه] كافران بر مؤمنان قرار نداده است.
با توجه به آيه فوق، امام خمينى (ره) چنين فتوا مىدهد: «اگر در روابط اقتصادى و غيرآن بر قلمرو اسلام و كشورهاى اسلامى، ترسيده شود كه بيگانگان تسلط سياسى يا غيرآن بر مسلمانان پيدا كنند كه اين تسلط موجب استعمار مسلمانان يا كشورهاى اسلامى شود هر چند از نظر فرهنگى باشد، بر همه مسلمانان واجب است از داشتن چنين روابطى دورى كنند و اين گونه روابط، حرام است.»
معارف قرآن (ج6) كد 4/233، ص: 97
اى كه دستت مىرسد كارى بكن
یکشنبه 89/10/19
«وَانْفِقوُا مِمَّا رَزَقْناكُمْ مِنْ قَبْلِ انْ يَأْتِىَ احَدَكُمُ الْمَوْتُ فَيَقوُلَ رَبِّ لَوْلا اخَّرْتَنى الى اجَلٍ قَريبٍ فَاصَّدَّقَ وَ اكُنْ مِنَ الصَّالِحينَ».
از آنچه روزيتان دادهايم، در راه خدا انفاق كنيد؛ پيش از آنكه مرگ يكى از شما فرا رسد وبگويد: اى پروردگار من، چه مىشد اگر مرگ مرا اندكى به تأخير مىانداختى تا صدقه دهم و از شايستگان باشم.
انفاق از جمله مسائلى است كه اسلام بدان اهميّت بسيار داده و در آيات فراوانى به آن اشاره شده است. مفهوم انفاق در اسلام گسترده است و علاوه بر انفاقهاى واجب مانند زكات، خمس و نفقه، انفاقهاى مستحب مانند بخشش، وقف و صدقه را نيز در بر مىگيرد؛ چنانچه در روايات به آن اشاره شده و آن را شامل هر كار نيكى كه شخص انجام دهد يا آنچه انسان مؤمن براى برطرف كردن احتياج زندگى خود و خانوادهاش خرج كند يا به وسيله آن آبروى خود را حفظ كند، دانسته است.
هشدار
خداى متعال در آيه مورد بحث انسان را به اين نكته توجه مىدهد كه تا فرصت از دست نرفته و قادر بر انجام امور خير به ويژه انفاق است، اقدام كند و از صفت مذموم بخل بپرهيزد تا به رستگارى برسد و گرنه با فرا رسيدن مرگ كه هرگز به تأخير هم نخواهد افتاد، حسرت خوردن سودى ندارد.
در توضيح مطلب فوق گفتنى است كه خداوند تصّرفات مشروع انسان در اموالش را نافذ شمرده و حتى براى برخى از اين تصرفات همچون انفاق در راه خدا اجر فراوان در نظر گرفته است. اما انسان بايد توجه داشته باشد اجازه تصرف در همه اموالش تنها تا زمان حياتش براى او ميّسر است و اگر در زمان حياتش بخواهد براى پس از آن وصيت كند اين وصيّت نيز تا ثلث اموالش نافذ است؛ و اگر شخصى نه در حال حيات از اين اموال براى تقرب به خدا استفاده كرد و نه براى بعد از خودش وصيّتى نمود، پس از مرگش تمام اموال او به ديگران منتقل شده و نفوذى را كه در اموالش داشت از دستش مىرود و همين مسأله سبب حسرت او خواهد شد؛ زيرا او مىتوانست تمام سرمايه خود را در راههاى صحيح خرج كند و در حقيقت، همه را توشه سفر آخرت خود گرداند، ولى غفلت، جهالت و دنيا طلبى به او چنين امكانى نداد. آيه بالا انسان را به همين مطلبتوجه مىدهد و مىگويد: اى بشر تا قدرت دارى و تصّرفت نافذ است، از آنچه روزىات كرديم توشه برگير كه فرصت از دست مىرود و با رسيدن مرگ، دستت از دنيا قطع شده و اموال تو ملك ديگران مىشود و فقط تبعات و عذاب آن براى تو مىماند.
در جاى ديگر مىفرمايد:
«الَّذينَ يَكْنِزوُنَالذَّهَبَ وَ الْفِضَّةَ وَ لايُنفَقوُنَها فى سَبيلِاللَّهِ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذَابٌ اليمٍ يَومَ يَحْمى عَلَيْها فى نارِ جَهَنَّمَ فَتُكْوَى بِها جِباهُهُمْ وَ جُنُوبُهُمْ وَ ظُهُورُهُمْ هذا ما كَنَزْتُمْ لِانْفُسِكُمْ فَذُوقوُا ما كُنْتُمْ تَكْنِزوُنَ»
و كسانى كه طلا و نقره را ذخيره مىكنند و در راه خدا انفاق نمىكنند، آنها را به عذاب دردناك بشارت ده؛ روزى كه (آن طلا و نقرهها) در آتش دوزخ گداخته شود و پيشانى و پشت و پهلوى آنان را به آن داغ كنند (و فرشتگان عذاب به آنان گويند) اين است آنچه براى خود ذخيره كردهايد، اكنون بچشيد عذاب سيم و زرى را كه اندوختهايد.
الگوها از منظر قرآن در تربیت خانواگی
شنبه 89/10/18
«ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِلَّذينَ كَفَروُا امْرَأَتَ نوُحٍ وَ امْرَأَتَ لوُطٍ … وَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِلَّذينَ آمَنوُا امْرَأَتَ فِرْعَوْنَ … وَ مَرْيَمَ ابْنَتَ عِمْرانَ …»
خدا براى كافران، زن نوح و زن لوط را مثال زد كه هر دو همسران دو تن از بندگان صالح ما بودند ولى به آن دو خيانت ورزيدند. و آنها نتوانستند از همسران خود دفع عذاب كنند و گفته شد، با ديگران به آتش درآييد؛ و خدا براى كسانى كه ايمان آوردهاند، زن فرعون را مثل مىزند و آنگاه كه گفت: پروردگارا، براى من در بهشت نزد خود خانهاى بنا كن و مرا از فرعون و كردارش نجات بخش و مرا از مردم ستمكار برهان. و مريم دختر عمران را كه دامان خويش را از آلودگى نگه داشت و ما از روح خود در آن دميديم و او كلمات پروردگار خود و كتابهايش را تصديق كرد و از فرمانبرداران بود.
قرآن كريم پس از بيان ماجراى دو همسر پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم و توصيه مؤمنان به مراقبت از خود و خانواده و پس از دستور به شدّت عمل با كافران و منافقان كه از افشاى اسرار درونى خانه پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم و بروز مشاجره در ميان همسران پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم خوشحال بودند، به منظور هشدار به دو همسر پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم جريان دو تن از همسران پيامبران پيشين يعنى زن نوح عليه السلام و زن لوط عليه السلام را به عنوان الگوى كافران مطرح مىكند و مىفرمايد: آن دو به خاطر خيانت به همسرانشان جهنمى شده و نسبت آنها با پيامبران نتوانست نجاتشان بخشد و به آنان گفته شد، همراه ديگر جهنميان بدون هيچ امتياز و تفاوتى وارد جهنم شويد.
اين خود درسى است براى همگان كه تنها، صفاتِ انسانى و ايمان و عمل ملاك است و نسبت داشتن با بزرگان و موقعيت اجتماعى و اصل و نسب در صورت سرپيچى از دستور الهى و انجام گناهان، نمىتواند كارساز باشد.
منظور از خيانت همسران نوح و لوط، انحراف از جاده عفّت نيست، زيرا هرگز همسرهيچ پيامبرى آلوده به بىعفتى نشده است، چنان كه در حديثى از پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم آمده است:
«ما بَغَتِ امْرَاةُ نَبىٍّ قَطُّ»
همسر هيچ پيامبرى هرگز آلوده به منافى عفت نشده.
بلكه منظور اين است كه ايمان واقعى به شوهرانشان نياورده و اسرار خانه را فاش مىكردند و گاهى بر ضد همسران خود با كافران و مشركان همدست مىشدند، تناسب اين داستان با داستان افشاى اسرار خانه پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم ايجاب مىكند كه منظور از خيانت همين باشد.
قرآن مجيد با طرح دو شخصيتِ منفى- همسران حضرت لوط و حضرت نوح عليه السلام- در صدد هشدار به پيروان خويش است كه با عبرت گرفتن از آن دو، از جادّه صواب و سداد، خارج نگردند. از سوى ديگر دو شخصيت مثبت- آسيه و مريم- را به عنوان الگو و سرمشق معرفى مىكند: آسيه، همسر فرعون، با روحيه شهادت طلبى، گام در ميدان مبارزه نهاد و مركزيت كفر و شرك را مورد تهديد جدّى قرار داد و اين درس را به انسانها آموخت كه هم مىشود به زندگى فرعونى با همه زرق و برقش پشت و پا زد و هم مىتوان يك تنه به جنگ فرعون رفت و از اعتقادات حق دفاع نمود.
نكته بسيار ظريف كه از نقل دعاى آسيه در اين آيات برداشت مىشود، معرفت و محبت او به خداوند متعال است؛ زيرا او در دعاى والاى خود از خدا مىخواهد كه سراى بهشتىاش را نزد خود بنا كند.
حضرت مريم صديّقه نيز در ميدان آزمايش الهى و تسليم و رضا به قضاى او و همچنين در عفت و پاكدامنى اسوه مؤمنان معرفى شد. او حامل يكى از بزرگ ترين نشانههاى الهى، يعنى حضرت عيسى عليه السلام شد و در سنگينترين شرايط، با يقين به امداد الهى، به مصاف جنگ تبليغاتى دشمن رفت و در تير رس تهمت و افترا به حفاظت از يگانه فرزندش- كه امانت الهى بود- پرداخت.
معارف قرآن (ج6) كد 4/233، ص: 105
مسئوليت خطير در برابر خانواده
شنبه 89/10/18
«يا ايُّهَا الَّذينَ آمَنوُا قُوا انْفُسَكُمْ وَ اهْليكُمْ ناراً وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجارَةُ عَلَيْها مَلائِكَةٌ غِلاظٌ شِدادٌ لايَعْصُونَ اللَّهَ ما امْرَهُمْ وَ يَفْعَلوُنَ ما يُؤْمَروُنَ».
اى كسانى كه ايمان آوردهايد، خود و خانوادهتان را از آتشى كه هيزم آن مردم و سنگ است نگه داريد. فرشتگانى درشت گفتار و سختگير بر آن آتش گماشتهاند. هر چه خدا فرمان دهد، نافرمانى نمىكنند و به آنچه دستور يافتهاند، عمل مىكنند.
شروع اصلاح از كجا؟
مهم ترين كار و بزرگ ترين مسئوليت انسان، اصلاح نفس و خودسازى است. تا انسان خود را تربيت نكرده باشد، نمىتواند ديگران را تربيت كند. سيره تربيتى اسلام نيز چنين است كه «مصلحان» بايد خود را ساخته باشند و به همين دليل آيه مورد بحث نخست«خودسازى» و سپس «اهل سازى» را مطرح كرده است.
دقتّت در روش تبليغى پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم نيز ما را به اين حقيقت رهنمون مىكند كه بايد ابتدا اصلاح را از خود شروع كرد و سپس به اصلاح خانواده و پس از آن اقوام و عشيره و آنگاه جامعه همّت گمارد. نگه داشتن خانواده از آتش دوزخ به اين است كه آنها را به همه خوبيها آشنا كند و فرمان دهد از همه بديها دورى كنند؛ و به تعبير امام صادق عليه السلام «آنها را امر (به معروف) و نهى (از منكر) نمايد.»
مقابله با تهاجم فرهنگى
تهاجم فرهنگى عليه باورهاى اسلامى مطلبى است انكار ناپذير كه همواره وجود داشته و با روندى رو به افزايش، بنيانهاى اصيل اسلامى را مورد هجوم قرار داده است.
پس از پيروزى انقلاب اسلامى همواره سعى بر اين بوده كه در مقابل اين شبيخون، مقابله صورت گيرد. به نظر مىرسد كه يكى از بهترين راههاى مقابله با تهاجم فرهنگى استكبار، توجيه خانوادهها و به ويژه پدران است كه مراقب خود و خانوادهها باشند و در تربيت صحيح اعضاى خانواده بكوشند؛ زيرا مراقبت بايد از درون خانه باشد و نمىتوان براى هر فردى از افراد جامعه، مراقبى گماشت. بنابراين، اگر خانواده كه مهم ترين ركن اجتماع است، اصلاح شود تمام جامعه اصلاح خواهد شد و به عكس، اگر خانوادهها صالح نباشند، جامعه صالح نيز نخواهيم داشت.
اسلام، مسئوليت اين اصلاح را بر عهده سرپرست خانواده نهاده تا با شناخت واقعى از روحيات و افكار خانواده خويش از يك سو و دلسوزى و صداقت و اعتمادى كه نسبت به آنان دارد از سوى ديگر، بر اين مهم همّت گمارد و آگاهىهاى لازم را در محيط گرم و اطمينان بخش خانواده به اعضاى آن بدهد و آنان را پس از تربيت اسلامى و ورزيدگى فرهنگى به جامعه بفرستد؛ در اين صورت اگر كاستيها و برخوردهاى فرهنگى در جامعه وجود داشته باشد، به افراد تربيت شده و با فرهنگ، آسيبى نخواهد رسيد.
قدرشناسى از پدر و مادر
شنبه 89/10/18
«وَ وَصَّيْنَاالْانْسانَ بِوالِدَيْهِ حَمَلَتْهُ امُّهُ وَهْناً عَلى وَهْنٍ وَفِصالُهُ فىعامَيْنِانِاشْكُرْلى وَ لِوالِدَيْكَ الَىَّ الْمَصيرُ وَ انْ جاهَداكَ عَلى انْ تُشْرِكَ بى ما لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ فَلاتُطِعْهُما وَ صاحِبْهُما فِىالدُّنْيا مَعْرُوفاً وَ اتَّبِعْ سَبيلَ مَنْ انابَ الَىَّ ثُمَّ الَىَّ مَرْجِعُكُمْ فَانَبِّئُكُمْ بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ» (آيات 14- 15)
و به انسان درباره پدر و مادرش سفارش كرديم- مادرش او را با ناتوانى حمل كرد و دوران شيرخوارگى او در دو سال پايان مىيابد- كه براى من و براى پدر و مادرت شكر به جاى آور؛ بازگشت (همه شما) به سوى من است!
و اگر آن دو تلاش كنند كه تو چيزى را همتاى من قرار دهى، كه از آن آگاهى ندارى (بلكه مىدانى باطل است)، از ايشان اطاعت مكن، ولى با آن دو در دنيا به طرز شايستهاى رفتار كن و از راه كسانى پيروى كن كه توبه كنان به سوى من آمدهاند. سپس بازگشت همه شما به سوى من است و من شما را از آنچه عمل مىكرديد، آگاه مىكنم.
قرآن كريم انسان را به قدردانى از پدر و مادر- با هر مرام و مسلكى كه دارند- سفارش مىكند و اين سفارش را با كلمه «وَصَّيْنا» كه بيانگر مهمبودن موضوع است آغاز مىكند.
در آياتديگر نيز انسان را بهقدردانى و تشكر از زحمات پدر و مادر فرامىخواند و آن را در رديف شكر خدا قرار مىدهد؛ زيرا همان طور كه خدا ولىّ نعمت حقيقى است، پدر و مادر نيز واسطه نعمتهاى زيادى براى انسان بوده و زحمتهاى زيادى براى وى كشيدهاند و تشكّر و قدردانى از هر ولىّ نعمتى، پسنديده و ناسپاسى، زشت است.
برترى حقوق مادر
در اين آيه بعد از سفارش احسان به پدر و مادر، بلافاصله نقش پرورشى و تربيتى مادر و زحماتى را كه وى متحمل شده، مطرح مىسازد و اين گونه بيان، شايد اشاره به برترى حقوق مادر و احترام وى باشد. امام زين العابدين (ع) فرمود:
حق مادر تو اين است كه بدانى؛ او تو را بگونهاى حمل كرده است كه هيچ كس، كسى را حمل نمىكند؛ از ثمره دلش تو را تغذيه كرده كه هيچ كس به ديگرى نمىدهد. او تو را با جميع جوارح خود حفظ كرد و باكى نداشت كه خود گرسنه باشد و تو را سير كند و خود تشنه باشد و به تو بنوشاند، خود در آفتاب بماند و تو را از آفتاب بپوشاند و به خاطر تو بىخوابى بكشد و از سرما و گرما تو را حفظ كند، تا تو براى او بمانى؛ پس تو نمىتوانى از عهده شكر او برآيى مگر به توفيق و كمك خداى تعالى.
حد و مرز اطاعت
چوم احسان به پدر و مادر واجب و آزردن آنان حرام است، اگر پدر و مادر دستوراتى مطابق حق بدهند و تقاضاهاى مشروعى بنمايند بر فرزند لازم است در حدّ توان، آنان را اطاعت و اجابت نمايد امّا اگر پدر و مادرى كافر و گمراه باشند وسعى و كوشش نمايند تا فرزندشان را نيز گمراه كنند در اينصورت وظيفه فرزند چيست؟
آيا اطاعت از آنها در اين صورت هم واجب است؟
آيا در اين صورت بايد آنها را طرد كرد و با آنان قطع رابطه نمود؟
و يا راه سوّمى وجود دارد؟
آيات فوق جواب مسأله بالاست و مىفرمايد در اينصورت نبايد از دستورات آنها پيروى كرد و خواسته نامشروع آنان را اجابت كرد؛ زيرا اطاعت پدر و مادر و ديگر اوليا تا زمانى واجب است كه معصيت خدا نباشد ولى در عين حال نبايد نسبت به آنان بىاحترامى هم كرد بلكه بايد در زندگى دنيا با آنان معاشرت و مصاحبت نيكو داشت.
معارف قرآن (ج5) كد 4/231، ص: 50
خانواده كانون آرامش
شنبه 89/10/18
«وَ مِنْ اياتِهِ انْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ انْفُسِكُمْ ازْواجاً لِتَسْكُنُوا الَيْها وَ جَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً انَّ فى ذلِكَ لَاياتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ» (آيه 21)
و از نشانههاى او اين است كه براى شما از جنس خودتان همسرانى آفريد تا به واسطه آنها آرامش يابيد و ميان شما دوستى و مهربانى قرار داد. بهراستى در آن براى مردمى كه مىانديشند، نشانه است.
مودّت، عامل پيوند
براى تشكيل خانواده اهدافى را مىتوان برشمرد. قرآن همه آنها را در جمله «لِتَسْكُنُوا» بيان كرده است و هدف اصلى ازدواج را بازيابى سكون و آرامش اعلام كرده، آن را از آيات و مواهب بزرگ الهى دانسته است؛ زيرا ازدواج از ديدگاه اسلام مبادله عواطف است كه بر مبناى مودّت دو جانبه انجام مىگيرد و قرآن از آن به «ميثاق غليظ» و پيمان استوار تعبير مىكند. زن و مرد، متمم و مكمل يكديگرند و اين امر در سايه «ميثاق الهى» و «حبل خداوندى» يعنى ازدواج امكانپذير است.
ارتباط انسان با پدر، مادر و برادرش ارتباط «نَسَبى» است و از جان آنها مايه مىگيرد و پيوند دو همسر، قراردادى و اعتبارى است؛ ولى با اين وصف، محبت ناشى از آن بر محبت فرزند نسبت به پدر و مادر پيشى مىگيرد و اين تنها به خاطر قراردادن «مودّت» و «رحمت» از جانب خداست.
نمونههاى گويايى در تاريخ زندگى مؤمنان وجود دارد كه اين حقيقت را روشن مىسازد، از جمله:پس از پايان جنگ احد پيامبر (ص) به دختر جحش فرمود: دايى تو «حمزه» شهيد شد. وى گفت: «انَّا لِلَّهِ وَ انَّا الَيْهِ راجِعُونَ». باز فرمود: برادرت نيز شهيد شد. گفت: من اجر اين مصيبت را از خدا مىخواهم. اما همين كه خبر شهادت همسرش را به او داد، دست بر سر گذاشت، بلند گريست و فرياد كشيد. پيامبر (ص) فرمود:
«ما يَعْدِلُ الزَّوْجَ عِنْدَ الْمَرْأَةِ شَىْءٌ»
نزد زن هيچ چيز معادل شوهر قرار نمىگيرد.
پيوستگى خانواده با جامعه
يكى از روشنترين جلوههاى «مودت» و «رحمت»، جامعه كوچك خانواده است. زن و شوهر ملازم يكديگرند و زندگى مادى و معنوى فرزندان خود را تأمين مىكنند و در حفظ و حراست، تغذيه، تأمين لباس و مسكن و تعليم و تربيت آنها مىكوشند. اگر اين رحمت و مشاركت نبود، نسل بشر بهكلى قطع مىشد و هرگز نوع بشر دوام نمىيافت.
اين رابطه محبتآميز در چهارچوب خانواده خلاصه نمىشود، بلكه با توجه بهاينكه خانواده زيربنا و نقطه آغازين جامعه است و با توجه به واژه «بَيْنَكُمْ» كه احتمالًا اشاره به همه افراد بشر است، مىتوان گفت: ادامه حيات جامعههاى بزرگتر نيز بدون «مودّت» و «رحمت» ممكن نيست؛ زيرا اين دو «ملاط و چسب» مصالح ساختمانى جامعه انسانى است، چرا كه جامعه از فرد فرد انسانها تشكيل مىشود، همچون ساختمانى كه از قطعات سنگ و آجر تشكيل مىيابد. اگر اين افراد با هم، پيوستگى و ارتباط نزديك نداشته باشند، جامعهاى به وجود نخواهد آمد.
معارف قرآن (ج5) كد 4/231، ص: 42
پوشش زنان از منظر قران
شنبه 89/10/18
«يا ايُّهَا النَّبِىُّ قُلْ لِازْواجِكَ وَ بَناتِكَ وَ نِساءِ الْمُؤْمِنينَ يُدْنينَ عَلَيْهِنَّ مِنْ جَلابيبِهِنَّ ذلِكَ ادْنى انْ يُعْرَفْنَ فَلا يُؤْذَيْنَ وَ كانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحيماً» (آيه 59)
اى پيامبر! به زنانو دختران خود و به زنان مؤمنان بگو كه «جلبابهاى خود [روسريهاى بلند] را بر خويش فروافكنند اين كار براى اينكه شناخته شوند و مورد آزار واقع نگردند، بهتر است و خدا آمرزنده و مهربان است.
پوشش، وسيله امنيت
پوشش كامل نشانه حيا و ايمان يك زن است. قرآن نيز با همين انگيزه و هدف،پوشيدن «جلباب» را توصيه مىكند و آن را علامت پاكدامنى و عفت مىداند؛ زيرا پوشاندن تمام بدن به شناساندن چنين زنانى به عنوان اهل حجاب و عفت وصلاح و تقوا كمك مىكند، در نتيجه وقتى به اين عنوان شناخته شدند، ديگراذيت نمىشوند و اهل فسق و فجور مزاحم آنان نمىگردند.
زمان و موقعيّت اجتماعى نزول آيه نيز همين معنا را تأييد مىكند؛ زيرا در دوران جاهليت و ابتداى بعثت، كنيزان و زنان اهل كتاب بدون پوشاندن سر و گردن از منزل بيرون مىرفتند و برخى از افراد هرزه وبىبند و بار، مزاحم آنها مىشدند. اگر زنانى كه تازه مسلمان شده بودند، با همان رسم و بدون رعايت پوشش كامل رفت و آمد مىكردند، چه بسا از شرّ مزاحمان فاسد احساس امنيت نمىكردند. از اين رو، خداوند دستور مىدهد زنان مؤمن بطور كامل حجاب را رعايت كنند تا در جامعه به عنوان زن و مؤمن، پاكدامن شناخته شوند و همانند زنان بىعفاف اهل كتاب و كنيزان بىتعهّد، مورد آزار و نگاههاى خائنانه مردان بيگانه قرار نگيرند و بهانهاى به دست مزاحمان اهل فسق ندهند.
حجاب كامل، وسيله امنيت و آسايش روانى زن است و گويا به زبان حال مىگويد:
«چنين زنى نبايد مورد مزاحمت قرار گيرد. اين زنى است كه سپر دفاع را بطور طبيعى به همراه دارد و بايد در امان باشد.» پوشش اسلامى، زن را در سنگرى غيرقابل نفوذ و دور از تيررس نگاه و هوس بيگانگان قرار مىدهد و از تشويق و اضطراب نگه مىدارد.
حضرت آية اللّه العظمى امام خامنهاى زيد عزه العالى در اين باره مىفرمايد:
پايبندى بانوان به حجاب، آنان را در رسيدن به مدارج عالى معنوى كمك مىكند و از سقوط بر پرتگاههايى كه در سر راه آنان قرار دارد مانع مىشود. هيچ بحثى درباره پوشش زن، نبايد متأثّر از هجوم تبليغاتى غرب باشد. البتّه حجاب زنان به چادر منحصر نمىشود اما چادر بهترين نوع حجاب و نشانه ملّى ماست و هيچ منافاتى با فعاليتهاى زنان مسلمان در مسائل اجتماعى و فرهنگى ندارد
وسيله و كيفيّت پوشش
در اين آيه «جلْباب» به فتح و كسر جيم، وسيله پوشش معرفى شده است و آن لباس بلند مثل چادر و يا روسرى بزرگ- چارقد- است كه بخشهاى عمده بدن، سر و گردن و سينه را مىپوشاند و بيشتر در بيرون از منزل مورد استفاده قرار مىگيرد. «يُدنين» از مادّه «دنوّ» به معناى نزديك ساختن است و مقصود از آن پوشيدن است.
اين تعبير كنايه از آن است كه زنان «جلباب» را طورى بر خود بگيرند يا طورى بر سر كنند كه موى سر، زيرگلو و سينههايشان را بپوشاند تا در انظار پيدا نباشد و افراد شهوتران، بيماردل و هرزه، آنان را به حيا و عفت بشناسند و جرأت تعرّض به آنان را به خود ندهند.
معارف قرآن (ج5) كد 4/231، ص: 72
گمراهكنندگان برونى
شنبه 89/10/18
گمراهكنندگان برونى
1- شيطان:
اوّلين دشمن قسم خورده انسان از ديدگاه قرآن، شيطان است. خداوند متعال در آيات فراوانى به معرفى شيطان، اهداف، راههاى نفوذ و دشمنى سرسختانهاش با انسان پرداخته و به انسانها هشدار داده كه در دام شيطان نيفتند. به عنوان مثال در آيهاى همه انسانها را مورد خطاب قرار داده، مىفرمايد:
«إِنَّ الشَّيْطَانَ لَكُمْ عَدُوٌّ فَاتَّخِذُوهُ عَدُوّاً إِنَّمَا يَدْعُوا حِزْبَهُ لِيَكُونُوا مِنْ أَصْحَابِالسَّعِيرِ»
بدرستى كه شيطان دشمن شماست، پس او را دشمن بدانيد، [او] فقط دار و دستهاش را مىخواند تا آنها از ياران آتش باشند.
در آيهاى نيز بيان مىدارد كه او به عزّت پروردگار سوگند ياد كرده كه بندگان خدا-مگر مخلصان را- گمراه خواهد كرد
شيطان همچنين از خداوند خواسته كه تا روز قيامت به او مهلت دهد تا همه فرزندان آدم، جز تعداد كمى را لجام زده و به دنبال خود بكشد
البته در مورد گمراهگرى شيطان بايد توجه داشت اذن الهى به شيطان كه به اغواى بشر بپردازد، به معناى مسلط كردن او بر انسانها نيست؛ بلكه اين خود انسانها هستند كه با اختيار خود به تبعيت از او مىپردازند، و ولايتش را بر خود مىپذيرند. قرآن مجيد در تبيين اين نكته كه شيطان بر چه كسانى تسلط مىيابد و از تسلط بر چه كسانى عاجز است، مىفرمايد:
«إِنَّهُ لَيْسَ لَهُ سُلْطَانٌ عَلَى الَّذِينَ آمَنُوا وَعَلَى رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ إِنَّمَا سُلْطَانُهُ عَلَى الَّذِينَ يَتَوَلَّوْنَهُ وَالَّذِينَ هُم بِهِ مُشْرِكُونَ»
به درستى كه او، بر كسانى كه ايمان دارند و بر پروردگارشان توكل مىكنند، تسلّطى ندارد. تسلط او تنها بر كسانى است كه او را به سرپرستى خود برگزيدهاند و آنها كه نسبت به او [: خدا] شرك مىورزند (و فرمان شيطان را به جاى فرمان خدا، گردن مىنهند.)
صفحات: 1· 2
هدايتگران و گمراهكنندگان
شنبه 89/10/18
آيات فراوانى از قرآن مجيد به توصيف هدايتگران به سوى حق پرداخته و آياتى نيز كسانى را كه به اغواى بشر مىپردازند معرفى نموده است. دراين فصل به بررسى اين دو گروه از ديدگاه آيات قرآن مجيد خواهيم پرداخت.
هدايتگران
خداوند، هدايتگر اصلى عالم هستى
همانگونه كه خداوند متعال تنها افاضه كننده وجود به همه موجودات عالم هستى است و اگر در به وجود آمدن موجودات، معِدّاتى نيز وجود دارد همگى وسائط در فيض بوده و در عرض خالقيت خداوند متعال قرار نمىگيرند، در مسأله اعطاى كمالات به موجودات و همچنين نشان دادن راه كمال نيز عامل اصلى تنها خداست و ديگر هدايتگران نيز هدايتگران تبعى محسوب مىشوند. در آيهاى از قرآن كريم همه هدايت منحصر در هدايت خداوند گرديده و گوياى آن است كه هر چه به جز هدايت الهى، نام هدايت به خود گيرد جز ضلالت چيزى نخواهد بود.
«قُلْ إِنَّ هُدَى اللّهِ هُوَ الْهُدَى»
بگو: هدايت، تنها هدايت الهى است.
آيهاى نيز كه به زبان حصر همه خيرات عالم را در انحصار خداوند متعال مىداند و مىفرمايد: «بِيَدِكَ الْخَيْرُ» ناظر به همين واقعيت نيز مىباشد، زيرا از جمله خيراتى كه به همه موجودات و از جمله انسان مىرسد مسأله هدايت شدن به سوى كمال مىباشد.
صفحات: 1· 2
روشهاى قرآن در هدايت انسان
چهارشنبه 89/10/15
قرآن مجيد براى هدايت انسانها نازل شده است تا با تربيتشان، آنان را از ظلمتها به سوى نور رهنمون شود. اين كتاب الهى براى تحقق اين هدف از روشهاى گوناگون چون نقل قصه، مثل، استدلال، موعظه و سخنان حكمتآميز، بشارت و انذار و … استفاه كرده است. در اين پست براى تبيين بيشتر به یکی از این روشها مىپردازيم.
قصه گويى
داستان سرايى از گذشتههاى دور در ميان انسانها رايج بوده و انسانها با علاقه تمام قصهها را شنيده و سينه به سينه و نسل به نسل به افراد پس از خود انتقال دادهاند. جاذبه قصه در بين شنوندگان موجب شده كه بازار قصه سرايان خيالى نيز رونق بگيرد و كتب فراوانى در اين زمينه بجاى بماند.
استقبال از قصه، اختصاص به گروه خاصى از انسانها ندارد و همه اقشار افراد جامعه از كوچك و بزرگ را به خود جذب مىنمايد. قصه علاوه بر پركردن اوقات فراغت و وسيله سرگرمى، فوايد مهمترى ديگر نيز دارد كه باختصار به آنها اشاره مىكنيم.
صفحات: 1· 2
دوشنبه 89/10/13
هر كس براى خدا همتايى قرار دهد، در گمراهى دورى افتاده است.
«وَمَن يَكْفُرْ بِاللّهِ وَمَلَائِكَتِهِ وَكُتُبِهِ وَرُسُلِهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ فَقَدْ ضَلَّ ضَلَالًا بَعِيداً» «1»
كسى كه خدا و فرشتگان او و كتابها و پيامبرانش و روز واپسين را انكار كند، در گمراهى دور و درازى افتاده است.
در آيه دوم، مجموع اعتقادات مربوط به اصول دين يعنى توحيد، نبوت و معاد را مطرح نموده و منكرين آنها را از گمراهان محسوب نموده است. عدم اعتقاد به نبوت و معاد و ديگر معارف حق، همگى ناشى از عدم شناخت صحيح از خداوند متعال است؛ چنان كه در آيه ديگر منكران رسالت را كسانى مىداند كه خداوند را به حق نشناختهاند:
«وَمَا قَدَرُوا اللّهَ حَقَّ قَدْرِهِ إِذْ قَالُوا مَاأَنْزَلَ اللّهُ عَلَى بَشَرٍ مِن شَيْءٍ» «2»
آنها خدا را درست نشناختند كه گفتند «خدا، هيچ چيز بر هيچانسانى، نفرستادهاست.»
انكار معاد نيز به انكار حكمت الهى و يا انكار قدرت خداوند برمىگردد كه ساحت قدس خداوند از همه آنها بدور است. پس، انكار هر يك از حقايقى كه اديان آسمانى به تعليم آن پرداختهاند، اعم از توحيد، نبوت، معاد و يا لوازم آنها، انسان را در زمره گمراهان قرار مىدهد.
2- مخالفت كنندگان با دستورات خدا و رسول:
كسانى كه تنها در مرحله نظر (فكر و اعتقاد) به خدا و رسول او ايمان آوردهاند اگر در مرحله عمل، از دستورات خدا و رسولش سرپيچى كنند، اينان نيز در گروه گمراهان قرار مىگيرند. به فرموده قرآن مجيد:
«وَ مَنْ يَعْصِ اللَّهَ وَ رَسوُلَهُ فَقَدْ ضَلَّ ضَلالًا مُبيناً» «3»
هر كس خدا و رسولش را نافرمانى كند، به گمراهى آشكارى گرفتار شده است!
معصيت از دستورات خدا و رسولش به دو صورت متصور است، افراط و تفريط، يعنى هم پيشى گرفتن و هم عقب ماندن از اجراى دستورات الهى سبب وقوع در ضلالت مىشود. در مورد مخالفت با امامان معصوم عليهم السلام نيز كه از طرف خدا و رسولش منصوب گشتهاند، امر به همين منوال است. به همين جهت اميرمؤمنان عليه السلام در توصيه به مردم زمانش آنان را از پيشى گرفتن و عقب ماندن از همراهى با اهلبيتنبوت بازداشته، مىفرمايد:
«انْظُروُا اهْلَ بَيْتِ نَبِيِّكُمْ فَالْزَمُوا سَمْتَهُمْ، وَ اتَّبِعوُا اثَرَهُمْ، … وَ لا تَسْبِقوُهُمْ فَتَضِلُّوا وَلا تَتَاخَّرُوا عَنْهُمْ فَتَهْلِكُوا» «1»
به اهل بيت پيامبر خود نگاه كنيد و از طريقه ايشان جدا نشده رفتارشان را پيروى كنيد … و از ايشان پيش نيفتيد كه گمراه و سرگردان خواهيد شد و عقب نمانيد كه هلاك و بيچاره مىشويد
هدايت در قرآن، ص: 108
وظیفه مرد هنگام نافرمانی زن
پنجشنبه 89/10/09
«واللاتی تخافون نشوزهن فعظون » (نساء /34 )
آنان را که از نافرمانی شان بیم دارید موعظه کنید
« موعظه » کلامی را گویند که سر تا پا مهربانی و تلطف باشد . « موعظه » باید همچون خورشید از تمام جوانب آن نور و گرمی ببارد و بر اساس دلیل و برهان باشد . روحیه ی افراد مختلف متفاوت است ، مثلاً در برخورد با زنان باید استدلال عاطفی و احساسی تکیه کرد و برهان تعقلی محض در این باره ، اثر لازم را ندارد .
چنانکه قرآن همبه دوستی و مهربان اشاره دارد « و جعل بینکم مودة و رحمة » (روم /21 )
بنابراین ، اگر زن در وظایف خود کوتاهی کند ، باید با « موعظه » و برخورد محبت او را نسبت به وظایفش آشنا ساخت .
یعنی ، اگر وارد خانه شدید و همسرتان را با همان لباس آشپزی و بگشائید ، بلکه با ملاطفت و خونسردی و محبت برخورد کنید ، به او یاد آوری کنید که چنین رفتاری موجب می شود که کانون گرم خانواده مان به سردی گراید .
حسین مظاهری :خانواده در اسلام
نمونه برخورد اسلامی
پنجشنبه 89/10/09
برای مثال نمونه ای از یک برخورد اسلامی را باز می گوئیم :
فرض کنید که هنگام وارد شدن به منزل با کثیف بودن و یا نا مرتب بودن خانه بر می خورید و محیط خانه را شایسته ی یک زندگی اسلامی نمی یابید ، باید همسر خود را « موعظه » کنید ، با مهربانی نارسائیها را به او گوش زد کنید ،و به او بگوئید النظافة من الایمان . سپس به تأثیر محیط پاکیزه ی خانه در تربیت و رشد و سلامت فرزندان اشاره کنید ، وظائف پدر و مادر را در این مورد یاد آور شوید ، و سخنانی از این قبیل بگوئید تا مورد پذیرش همسرتان قرار گیرد و اشتباه خود را بر طرف کند . اگر « موعظه » با عاطفه شروع شود و با استدلال پایان پذیرد حتماً اثر مناسب می گذارد .
حسین مظاهری : خانواده در اسلام
معنای واقعی اشتمال قرآن مجید به برنامه زندگی
پنجشنبه 89/10/09
با تأمل در چند مقدمه زیرین می توان معنای واقعی اشتمال قرآن مجید به برنامه زندگی بشر را دریافت :
1- انسان در زندگی خود هرگز هدفی جز سعادت وخوشبختی و کامروایی خود ندارد ( خوشبختی و سعادت شکلی است از زندگی که انسان آرزوی آن را داشته ، شیفته آن است مانند آزادی و رفاهیت و وسعت معاش و جز آنها … )
و چنانچه گاهی افرادی را می بینیم که از خوشبختی و سعادت خود رویگردان می باشند مانند کسی که با انتحار به زندگی خود خاتمه می دهد و یا از مزایای زندگی اعراض می کند . اگر در حال روحیشان دقیق شویم خواهیم دید که به واسطه عوامل ویژه ای سعادت زندگی را در آنچه تعقیب می کنند میدانند ؛ مثلاً کسی که خود کشی می کند در اثر حمله و هجوم ناملایمات ، راحتی خود را در مرگ می بیند و مثلاً کسی که به زهد و ریاضت پرداخته لذایذ مادی را بر خود تحریم می کند سعادت را در شیوه ای که پیش گرفته می داند .
پس فعالیت زندگی انسان پیوسته برای دست یافتن به سعادت و پیروزی در آن راه می باشد خواه در تشخیص سعادت واقعی خود مصیب باشد یا مخطی .
2- فعالیت زندگی انسان هرگز بدون برنامه صورت نمی گیرد . مسأله ای بدیهی است . و اگر احیاناً خفا پیدا می کند ، از کثرت وضوح است زیرا انسان از یک طرف با خواست و اراده خود کار می کند و در نتیجه تا کاری را به سبب شرایط موجوده « کردنی » تشخیص ندهد به انجام دادن آن اقدام نمی کند یعنی کار را به دنبال دستور درونی علمی انجام می دهد و از طرف دیگر کارهایی را که انجام می دهد برای « خود » یعنی برای رفع حوایجی که درک می کند به وجود می آورد و در نتیجه میان رفتار و اعمال او رابطه ای است مستقیم .
پس در هر حال انسان در فعالیتهای فردی و اجتماعی خود از داشتن هدفی گریز ندارد و از تعقیب هدف خود از راهی که مناسب آن است و به کار بستن مقرراتی که برنامه کار است هرگز مستغنی نیست .
قرآن نیز نظر نامبرده را تأیید می فرماید : « و لکل وجهة هو مولیها فاستبقوا الخیرات » ؛ ( بقره /148)
برای هر کدامتان وجه و هدفی است که به آن روی می کنید ، پس در کارهای نیک به یکدیگر پیشی و سبقت بگیرید ( تا به هدفی عالی برسید ) .
قرآن دین به راه و رسم زندگی اطلاق می شود . حتی کسانی که اصلاً صانع را منکرند بدون دین نیستند ، زیرا زندگی انسان بدون داشتن راه و رسمی خواه از ناحیه نبوت و وحی باشد یا از راه وضع و قراراداد بشری اصلاً صورت نمی گیرد . خداوند متعال در وصف ستمگران که با دین خدایی دشمنی دارند از هر طبقه و صنف بوده باشند می فرمایند : « الذین یصدون عن سبیل الله و یبغونها عوجا »( اعراف /45).
کسانی که – مردم را – از راه خدا برمی گردانند و راه خدا – راه و رسم زندگی فطری – را در هر حالی که کج کرده اند قصد می کنند و پیش می گیرند .
قران در اسلام ، علامه طباطبایی
نقش تلطف و مهربانی در تربیت
پنجشنبه 89/10/09
«و اذ قال لقمان لابنه و هو یعطه یا بنی لا تشرک بالله ان الشرک لظلم عظیم »( لقمان /13)
ای رسول ما ، یاد کن وقتی را که لقمان در مقام پند و موعظه به فرزندش گفت : ای پسر عزیزم هرگز به خدا شرک نیاور که شرک ظلم بسیار بزرگی است .
بنابراین ، اگر بتوان هر کدام از این غرایز را در مسیر به فعلیت رسیدن بخوبی رشد و هدایتکرد ، فرزندان ما مسلمان ومفید به حال مردم خواهند شد . در غیر این صورت ، فرزندان ما لجوج ، عقده ای ، متکبر و ظالم بار خواهند آمد و خود در این سوء تربیت مقصریم چون در اثر سوء تربیت ، فرزندان خود به شقاوت و خسران دنیا و آخرت ره برده ایم . خانواده در اسلام ، حسین مظاهری
تأثیرورزش درافسردگی ( ورزش باطل کننده غصه ها )
پنجشنبه 89/10/09
تأثیرورزش درافسردگی ( ورزش باطل کننده غصه ها )
اگرروزگاران قدیم ورزش یک کار تجملی یا بی تاثیر انگاشته می شده ، اکنون دیگر شک و تردیدی وجود ندارد که ورزش تاثیر بسیار زیادی بر روی بدن دارد و هر انسانی با ورزش احساس خشنودی می نماید .
دربیانیه های اجماعی انستیتو ملی بهداشت روانی ، انجمن بین المللی روان شناسی ورزشی و سایرصاحب نظرا ن در مورد اثرات روان درمانی مثبت ورزش اتفاق نظر وجود دارد .
پژوهش های متعددی نشان داده اند که فعالیت جسمی مداوم و شدید ( ورزش های هوازی ) د رمقابل پدیده های منفی مثل ترس ، نگرانی و فشارهای عصبی اثر دافعه دارد .
اگر ورزش به طور منظم انجام شود ، سبب بهترشدن خودشناسی ، اعتماد به نفس بیشتر، عصبانیت کمتر، بهتر شدن عملکرد ذهنی ، آرامش بیشتر تحت شرایط و فشارهای عصبی و کاهش افسردگی می گردد . ورزش حتی دربهبودی افسردگی اساسی و شدید مفید است .
اگر شما هم می خواهید ورزش کنید سعی نکنید یک شبه ورزشکار شوید !
اغلب بیماران افسرده که با رعایت کامل ، ورزش می کنند و حداقل چند هفته در هفته 3 روز 15 دقیقه می دوند اغلب درعرض یک هفته بهتر می شوند و درعرض سه هفته کاملا” احساس بهبودی می کنند .
مؤثرترین ورزش های هوازی عبارتنداز: تند دویدن ، آهسته دویدن ، تند راه رفتن ، کوهنوردی ، دوچرخه سواری ، طناب بازی ، هندبال ، فوتبال ، بسکتبال ، دوچرخه ثابت و… اگرچه صاحب نظران معتقدند همه ورزش ها می توانند سبب دفع افسردگی شوند و حتی راه رفتن درهوای آزاد را نیز موثر می دانند .
زمانی که ورزش را انتخاب می کنید نکات روان درمانی زیر را در نظر بگیرید:
- بسیاری ازفعالیت های ورزشی باعث می شوند تا با افراد دیگر در تماس و ارتباط با شید .
- اغلب این فعالیت ها باعث می شوند تا شما در یک زمینه بهتر و بهتر شوید که این « خویشتن » شما را تقویت می کند .
- بسیاری از این فعالیت ها جنبه ی بازی دارند ، شما را خوشحال می کنند و با« کودک درونتان » مرتبط می سازند .
- بعضی از این فعالیت ها مثل باغبانی یا کار خانه پر بارند و شما با کامل کردن آن احساس رضایت می کنید .
قانون طلایی برای ایمنی در ورزش این است : آن را آسان بگیرید و بیش از حد انجام ندهید!
ورزش نباید حادثه آفرین باشد اگر مشکل خاصی دارید باید با دکتر مشورت کنید .
انجام ندادن تمرین های سبک برای چند دقیقه قبل از ورزش وچند دقیقه بعد ازتمرین های ورزشی ، سبب درد ، خستگی عضلانی ، تهوع ، سرگیجه ، غش ، آسیب های جسمی ، و حتی اختلالات خطرناک ریتم قلب می شود .
انجام تمرین های ورزشی بسیار دشوار، بسیار طولانی وتکراربیش از حد آنها نه تنها سبب آسیب های جسمی می شود ، بلکه خود سبب « خستگی ، اضطراب و افسردگی » می شود .
همکاری با همسر
پنجشنبه 89/10/09
همکاری با همسر
قال رسول الله ( صلی الله علیه و آله و سلم ) :
أیما امرأه اعانت زوجها علی الحج و الجهاد او طلب العلم اعطاها الله من الثواب ما یعطی امراه ایوب مکارم الاخلاق ، ص 201
رسول خدا ( صلی الله علیه و آله و سلم ) :
هر زنی که در کار حج ، جهاد ، یا آموختن علم و دانش شوهرش را یاری و همکاری کند ، خداوند به او پاداشی خواهد داد که به همسر ایوب ( به خاطر صبوری ) عطا کرد .
خانواده کانون تعاون و همبستگی است .
زن و شوهر هم با زندگی مشترک ، تصمیم می گیرند که بار زندگی را با هم به دوش بکشند و پشتیبان و مددکار و یکدیگرباشند .
در سایه این تعاون , محبت ها افرون می شود ، رشته های الفت تقویت می گردد و بار سنگین زندگی تنها بر دوش مرد یا زن سنگینی نمی کند .
همچنان که مردان اگر زنان را در کارهای خانه کمک کنند ، پاداش عظیم دارند ، زنان هم در صورتی که پشتوانه فعالیت مردان باشند ، آنان با دلگرمی بیشتری در تأمین معاش می کوشند .
گاهی مرد به سفر حج می رود و این بانوی خانه است که با تحمل تنهایی بار زندگی را به دوش می کشد و با ایثار و فداکاری چشم به راه همسر می ماند .
گاهی مرد به جبهه و جهاد می رود . حمایت زن از او عزم را در میدان نبرد استوارتر می کند .
گاهی مرد به سفر علمی می رود و یا به صورت طلبه و دانشجو آموزشهای تخصصی دور از خانه و وطن است . همسر با شکیبایی اش خود در پاداش آن حج و جهاد و در اجر این طلب علم شریک می سازد .
پایه های تعاون را در خانواده مستحکم تر کنیم .
سعادت و شقاوت فرزندان بستگی به والدین دارد .
چهارشنبه 89/10/08
قرآن شریف با کمال صراحت فرموده است ، که اگر پدر ومار در تربیت فرزندانشان کوتاهی کنند ، روز قیامت زیانکار خواهند بود .
یعنی اگر دختری بی عفتی کند یا در امور دینی اش سستی ورزد و یا پسری از مسیر اسلام منحرف شود ، و باعث آن ، کوتاهی پدر ومادر در امر تربیت باشد ، روز قیامت علاوه بر اینکه آن دختر و پسر روانه دوزخ می شوند ، پدر و مادر انها هم در آتش خواهند بود اگر چه ه ظاهر انسانهای خوبی باشند .
پیامبر ص فرمودند :
« الشقی من شقی فی بطن امه و السعید من عد فی بطن امه » ( سفینه بحار ج 1 ص 709 )
بدبخت کسی است که در شکم مادر گرفتار شقاوت شود و خوشبخت کسی است که در شکم مادر سعادتمند شود .
از این رو در اسلام برای جلوگیری از پیدایش نسلهای فاسد و ناقص از نظر جسمی وخاصه از نظر روانی ، تعالم لازم و سودمند بجای گذاشته است که اگر این تعالیم به مرحله اجرا گذاشته شود ، کمتر انحرافی پیش می آید ، زیرا ، زمینه بروز گناه بسیار ضعیف می شود و چنانچه فرزندی با وجود رعایت تعالیم اسلامی از سوی پدر ومادر ، منحرف شود ، تنها خود مقصر خواهد بود .
منبع : خانواده در اسلام ، حسین مظاهری
مومن ر محیط خانوده ناسپاسی نمی کند .
چهارشنبه 89/10/08
نا سپاسی انسان در محیط خانه
به هر حال طبع انسان طوری است که وقتی در نعمت واقع می شود ، سپاسگذاری نمی کند و وقتی هم مصیبت و بلایی به او برسد ، شکیبایی و صبر را از دست می دهد . این صفت اخلاقی ناپسند ، در محیط خانه نیز بروز می کند به گونه ای که خدمات همسر از صبح تا ظهر کارهای خانه را انجام داده و زحمتها کشیده است ، تنها به خاطر ( مثلاً ) شور شدن غذا نادیده گرفته می شود و این اشتباه اندک خط بطلانی بر همه زحمات او می کشد . حال آنکه انسان باید زشتیها و اشتباهات دیگران را در برابر خوبیهای آنها نادیده بگیرد ، و خوبی را سر پوش بدی قرار دهد .
« و لیعفوا و لیصفحوا الا تحبون ان یغفرالله لکم و الله غفور رحیم » ( نور / 22)
باید مؤمنان خوی عفو و صفح را در پیش گیرند و از بدیها در گذرند . آیا دوست ندارید که خداوند در حق شما مغفرت و احسان فرماید که خداوند بسیار آمرزنده و مهربان است .
منبع : خانواده در اسلام ، حسین مظاهری
تربیت قرآنی ضامن اجرای عدالت و احسان در خانواده
چهارشنبه 89/10/08
«ان الله یامر بالعدل و الاحسان»
حقوق و عاطفه
زن و شوهر علاوه بر نسبت زوجیت باید دو رفیق دلسوز برای یکدیگر باشند . اگر در امر زناشویی رفاقت نباشد کار دشوار است .
بطور کلی ، اگر در هر جایی ، خاصه محیط خانواده ، قانون مطلق به تنهایی حمک فرما باشد ، آثار مطلوبی در پی نخواهد داشت . چنانکه عاطفه به تنهای نباید حاکم باشد . زیرا، مفسده می آورد . قانون و عاطفه و صمیمیت باید همراه یکدیگر باشند .
«ان الله یامر بالعدل و الاحسان»( نحل/90)
بدرستی که خداوند ( مردم را ) دستور به عدل و احسان می دهد .
زن و مرد در حالی که موظف به رعایت قوانین اسلام هستند ، باید رفیق و دلسوز یکدیگر نیز باشند .
منبع : خانواده در اسلام ، حسین مظاهری
قرآن و تقدم هدایت فرد بر اجتماع
چهارشنبه 89/10/08
قرآن کریم هدایت جامعه را در افراد خانواده آغاز می کند زیرا جامعه را قوم و قبیله و عشیره و گروه می سازد و هر یک از این ها نیز از کانون خانواده و افراد سر چشمه می گیرد . خطاب ها و احکام قرآن در وهله نخست متوجه آحاد مردم است و همه آن ها را به سوی صراط مستقیم هدایت می کند و در وهله ذیگر دستور های نورانی خود را متوجه خانواده کرده روابط عاطفی و معنوی بین والدین و فرزندان را تبین می کند . خلقت هر یک از دو را از نشانه های خدا دانسته و آن را مایه سکون و آرامش و بر اساس مودت ورحمت معرفی می کند « و من ایاته ان خلق لکم فی انفسکم ازواجاً لتسکنوا الیها و جعل بینکم موده ورحمه » روم 21
از این طریق جوانان را به بهترین زندگی زناشویی دعوت می کند که معیارش غریزه و مال و زیبایی نیست بلکه ملاکش عواطف انسانی است . در آیات بسیاری وظایف هر یک از زوجین نسبت به دیگری را تعلیم می دهد تا در سایه عمل به آن ها خانواده سالم و نمونه تشکیل گردد و نکاح را با دید ملکوتی می نگرد نه دید ملکی ، گفتار رسول اکرم « من تزوج فقد احرز نفس دینه » شاهد صدق این نکته است .
وقتی نوبت به رابطه فرزندان و والدین می رسد بر احترام به والدین و شکر از زحمات آنان خصوصاً مادر تأکید می فرماید خدای سبحان احترام به والدین و اطاعت و شکر گزاری از آنان را در کنار شکر و پرستش خویش می آورد تا عنایت و اهتمام خود را به این امر نشان دهد .
در مکتب قرآن فرزندان باید با قول و سخن کریم و تواضع فروتنی با والدین خود گفتگو کنند و در حق والدین خدا پرست خویش دعای خیر و در خواست مغفرت داشته باشند .سوره /23 ،سوره لقمان /14 ، سوره انعام /151
قرآن کریم در آیات نورانی خود خانواده نمونه و رفتار شایسته آنان را از پیامبران و غیر آن بیان می دارد تا الگویی برای همه پیروان راستین حق و حقیقت باشند که سخن در این زمینه نیازمند کتابی مستقل است .
خدای سبحان در کتاب خود به هر فرد مسلمان و مؤمنی دستور می دهد تا خود و خانواده اش را از تقوای الهی و هدایت قرآنی بهره مند سازد .
« یا ایها الذین آمنوا قوا انفسکم و اهلیکم نارا” و قودها الناس و الحجاره »
و نیز سیره اسماعیل صادق الوعد ( علی علیه السلام ) را به عنوان اسوه و نمونه ای که اهل خود را به نماز و زکات و نیکی ها دعوت می کند و بدین سبب مرضی پروردگار است معرفی می کند . ( مریم / 54 و 55 )
و اذکر فی الکتاب اسماعیل انه کان صادق الوعد و کان رسولا نبیا . وکان یأمر اهله بالصلاه و والزکاه و کان عند ربه مرضیا .
« وانذر عشیرتک الاقربین » ( آغاز بعثت )
بنابراین روش هدایت قرآن از فرد و خانواده و عشیره آغاز می شود و به جامعه ایمانی سرایت می کند ، همه مؤمنان را برادر می داند « انما المؤمنون اخوه فأصلوا بین اخویکم »
یا دستور به رابطه ولایی و دستوری می دهد
« والمؤمنون و المؤمنات بعضهم اولیاء بعض »
خطاب های قرآن جهان شمولی قرآن است.